تونی بلر نخستوزیر اسبق انگلیس در یادداشتی برای تلگراف نوشت: دلیل حمله روسیه به اوکراین در گفتوگویی که با ولادیمیر پوتین قبل از ترک سمتم داشتم، نمود یافت. پوتین در آن مقطع دست از اصلاحات و دموکراسی برداشته و ناسیونالیسم و دیکتاتوری را در پیش گرفت.
من بعد از مذاکرهای که با جورج دبلیو. بوش، رئیسجمهوری اسبق آمریکا داشتم، تلاش کردم تا به او (پوتین) استدلال کنم تصمیمگیری درباره اینکه اوکراین به ناتو بپیوندد یا نپیوندد باید به عهده اوکراینیها باشد. من گفتم که این انتخاب آنها است. پوتین پاسخ داد، این انتخاب آنها نیست. آنها با ما هستند.
دیدگاه امپریالیستی پوتین با کشورهای مستقل شرق اروپا، حوزه بالکان و آسیای مرکزی ناسازگار است و به همین دلیل باید او را متوقف کرد. پس از یک سال نبرد، اهداف جنگی اولیه رهبر روسیه در میدان جنگ فروپاشیدند. حالا استراتژی او نسخهای از آن چیزی است که او در سوریه انجام داد.
او برای بیش از یک دهه ثابت قدم بوده است. در طی این مدت، قدرت بقای غرب در افغانستان و عراق تزلزل یافت و پوتین اکنون منافع روسیه را در آنجا تضمین کرده است. رئیسجمهور روسیه دموکراسی غربی را تحقیر میکند و اعتقاد دارد این دموکراسی در طولانیمدت ضعف نشان خواهد داد.
تنها راه برای دستیابی به یک راهحل عادلانه از طریق مذاکره برای این درگیری این است که به رهبری روسیه ثابت کنیم نمیتواند پیروز شود، اینکه هر چقدر هم که طول بکشد، تجاوز آنها شکست خواهد خورد، اینکه تحلیل آنها از ضعف غرب نابجا است و بنابراین، تنها گزینه آنها عقبنشینی بوده و دیگر هرگز دست به چنین جنونی نزند.
جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا، نخستوزیران انگلیس، اروپا و ناتو تاکنون عزم لازم را در قبال حمایت از اوکراین نشان دادهاند و باید از آن تجلیل شود. ما، پوتین و احتمالا خودمان را غافلگیر کردهایم. این عزم نیاز به تقویت مداوم دارد. علاوه بر این عزم، افزایش تولید تسلیحات و مهمات برای دفاع از آینده خودمان و همچنین برای اوکراین مورد نیاز است. در حال حاضر، بین برآورده کردن سطح سلاحها و مهمات مورد نیاز اوکراین و تأمین آنها توسط ما عقبافتادگی زیادی وجود دارد.
از سوی دیگر، غرب باید مراقب منطقه «ساحل» در قاره آفریقا باشد، چون اگر سیاست غرب را هماهنگ و متمرکز نکنیم، این منطقه منشأ موج بعدی افراطگرایی و مهاجرت به اروپا خواهد بود. غرب برای مقابله با حمله روسیه در اروپا نیاز به یک استراتژی کلیتر از جمله حمایت از مردم شجاع و رهبری مولداوی دارد، اما همچنین برای مثال به این استراتژی برای آفریقا نیز نیاز دارد. یک کارزار بیثباتی شامل انتشار اطلاعات دروغ در مقیاس وسیع، اقدامات بدخواهانه گروه واگنر، تامین تسلیحات و حتی حمایت از کودتاها وجود دارد. مراقب منطقه ساحل باشید. اگر ما سیاست غرب را هماهنگ و متمرکز نکنیم، این منطقه منشأ موج بعدی افراطگرایی و مهاجرت به اروپا خواهد بود. ما باید با چین تعامل داشته باشیم، اما با شفافیت و قاطعیت.
شیجینپینگ، رئیسجمهور چین، به چندین رهبری که من با آنها صحبت داشتهام گفته که برنامههای پوتین برای حمله به اوکراین به اطلاع او رسانده نشدند... شاید. آنها تصریح میکنند که از استفاده از سلاح هستهای حمایت نخواهند کرد و آنها خود را بهعنوان راهی برای مذاکره نیز معرفی میکنند.
آنها باور ندارند که ایدههای کنونی آنها در مورد صلح توسط اوکراین یا غرب جدی نگریسته میشوند. از آنجایی که نفوذ شیجینپینگ بر پوتین قابل توجه است، ممکن است فرصتی وجود داشته باشد تا روسیه را به درکی از آنچه لازم است برسانیم. غرب باید خطوط ارتباط را باز نگه دارد، همچنان که اتحادیه اروپا و ایالاتمتحده این کار را کردهاند، و در عین حال روشن کند که حمایت فعال از اهداف جنگی روسیه خط قرمزی برای روابط ما خواهد بود.
منبع: هممیهن