استعاره اکوسیستم کارآفرینی از نظریه آلفرد مارشال در مورد خوشههای صنعتی آغاز میشود. پیدایش ایده خوشه صنعتی برای اولین بار از طرف آلفرد مارشال در انگلستان به سال ۱۸۹۰ با انتشار کتاب مبانی اقتصادی برمی گردد.
به گزارش دنیای اقتصاد، این استعاره ابتدا در مورد اکوسیستم نوآوری مطرح شد و سپس در مورد اکوسیستمهای کارآفرینی مطرح شد. بررسی مطالعات انجام شده و تعاریف اکوسیستم کارآفرینی نشان میدهد اکوسیستم از مجموعهای از بازیگران مختلف با روابط مداوم و همچنین مجموعهای از خصوصیات تشکیل شده است.
در مجموع محققان معتقدند نظریه شبکه بازیگران (Multi-actor network theory) میتواند شکلگیری و رشد اکوسیستمهای کارآفرینی را توضیح دهد.
در همین راستا یکی از موانع اصلی در مسیر رشد اکوسیستمهای کارآفرینی که با آن روبهرو هستند، روابط قدرت و تنشی است که بین بازیگران آن وجود دارد. محققان مختلفی معتقدند بازیگران اکوسیستم بر اساس منابع، دانش و قابلیتهای متفاوت خود تمایل دارند به جای همکاری برای رشد و توسعه اکوسیستم، رقابتیتر عمل کنند.
نزدیکترین مفهومی که در ادبیات مدیریت برای مطالعه ساختارهای دوگانه استفاده میشود دوسوتوانی سازمانی (Organizational Ambidexterity) است. در سادهترین تعریف، دوسوتوانی را به عنوان پیگیری موقعیتهای مختلف توسط سازمانها برای دستیابی به فرصتهای اکتشاف و بهرهبرداری تعریف میکنند.
در ادبیات مدیریت اقسام فعالیتهای دوگانه به عنوان دوسوتوانی سازماندهی شده است. ما در مورد اکوسیستمهای کارآفرینی با توجه به ماهیت آنها از عنوان دوسوتوانی فردی- جمعی (Individual-collective Organizational ambidexterity) استفاده میکنیم.
با بررسی ادبیات میتوان پنج عامل را بر دوسوتوانی فردی-جمعی اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری موثر دانست که عبارتند از: توانایی شبکه سازی، جهتگیری یادگیری در اکوسیستم، حفظ تنوع و پویایی اکوسیستم، تعهد به همکاری و ترویج فرهنگ کارآفرینی. نتایج تحقیق نشان داد که تنوع منجر به سطوح بالاتری از قدرت دوسوتوانی در سازمانهای اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری میشود؛ بنابراین میتوان گفت آن اکوسیستمهایی که متنوع و پویاترهستند پتانسیل بیشتری برای دوسوتوانی دارند. حفظ تنوع اعضای مختلف را گرد هم میآورد.
این یکی از اصول اصلی اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری است و بسیاری از مطالعات تأثیر این بُعد را بر قدرت فعالیتهای جمعی تأیید میکنند.
دادههای تحقیق نیز ارتباط معنیدار بین فرهنگ و دوسوتوانی فردی- جمعی در اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری را تایید میکند. این بدان معنی است که هر چه فرهنگ کارآفرینی در بین بازیگران و اعضای اکوسیستم بیشتر باشد، تأثیر مثبت و معناداری بر قدرت دوسوتوانی خواهد داشت. ترویج فرهنگ کارآفرینی ارزش ها، هنجارها، روایتها و الگوهای فکری را گرد هم میآورد که منجر به همکاری بیشتر برای فعالیتهای کارآفرینانه در یک اکوسیستم میشود.
همچنین یافتههای پژوهش تأثیر مثبت و معنادار جهتگیری یادگیری (دانش در مورد اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری) بر دوسوتوانی را تأیید میکند.
قابلیت یادگیری در سازمانهای اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری باعث میشود بازیگران از دانش خود برای دستیابی به دوسوتوانی استفاده کنند. همچنین نتایج تحقیقات تأیید میکند، یادگیری باعث افزایش فعالیتهای جمعی در اکوسیستمها میشود.
بهرغم مطالعاتی که بر تاثیر دو بُعد توانایی شبکهسازی و تعهد به فعالیتهای جمعی در اکوسیستم انجام شده است در ایران این دوبُعد معنیدار نیست. این نشان میدهد رفتار همه بازیگران در اکوسیستمهای کارآفرینی فراگیر شهری بر اساس عقلانیت فردی و ترجیح منافع شخصی کوتاهمدت بر منافع بلندمدت است؛ بنابراین رفتارهای فعلی برای آنها در اولویت است. به عبارت دیگر، بازیگران تعهد بلندمدتی به حل مشکلات اجتماعی ندارند و ترجیح میدهند تعهد خود را به آینده موکول کنند. قابل ذکر است که دوسوتوانی فردی- جمعی خود نیز بر عملکرد اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
برای کاربرد نتایج این پژوهش توصیه میشود مقاله «اکوسیستم کارآفرینی فراگیر شهری» که در شمارههای پیشین روزنامه «دنیایاقتصاد» چاپ شده است نیز مطالعه شود.