سردبیر روزنامه همشهری درباره شروین حاجیپور که دیروز برنده جایزه گرمی شد، یادداشتی نوشته و مدعی شده اهدای این جایزه داوری نمیشود و ترانه حاجیپور دارای آن شان و منزلتی نیست که جایزه گرمی «اصلی» به او اهدا شود.
دانیال معمار نوشته است: مردم سینه سپر کردند. ۳ماه تمام مقابل هجمه دشمن خارجی ایستادند. همان روزهای اول رهبری فرمودند که این کار، کار خارجیهاست. برخی، در داخل زیر بار این حرف نرفتند؛ نه اینکه نبینند، نخواستند نقش دشمن را در آشوبها ببینند؛ تحلیل کردند و نوشتند که قضیه داخلی است. کمکم گردوغبارها خوابید. دست خارجی بهوضوح بیرون آمد. مصداقها یکی پس از دیگری پشت صحنه این ناآرامیها را عیان کردند. البته باز همان جماعت داخلی حاضر نیستند بپذیرند. نمیخواهند زیر بار بروند که در این اغتشاشات دستهای دیگری در کار بوده؛ دستهایی خارج از ایران.
مصداق یکم: برخی، دست بیگانه را در همراهی رسمی با آشوبگران ندیدند. غربیها از همان روز اول پای کار اغتشاشگران آمدند، سخنرانی کردند، بیانیه دادند و پیام فرستادند که کنار آشوبگران کف خیابان هستند. باز عدهای در داخل گفتند واکنش طبیعی است. نگفتند این واکنش طبیعی چرا مثلا برای اعتراضات پاریس رخ نمیدهد. نگفتند چرا باید رئیسجمهور یک کشور که هزاران کیلومتر با ما فاصله دارد بهطور رسمی از چند جوان آشوبگر فریبخورده حمایت کند.
مصداق دوم: بعضی، نپذیرفتند که دشمن طراح این قصه بود؛ با پلتفرمهای مجازیشان طراحی صحنه کردند، بستر گسترش آشوب را مهیا ساختند، بدون نیاز به پاسخگویی، علنا خشونت و اغتشاش را تبلیغ کردند، وقتی ناآرامی کف خیابان کار را به محدود کردن ۲ پلتفرم کشاند، پای اینترنت ماهوارهای را وسط کشیدند و وعده دادند که نگذارند این ارتباط آشوبگران قطع شود و تلاش کردند که بستر گسترش اغتشاش جمع نشود. نتوانستند استارلینک را به ایران بیاورند؛ وگرنه حاضر بودند سختافزار آن را حتی رایگان در اختیار شبکه آشوب بگذارند.
مصداق سوم: گروهی قبول نکردند که تمام توان رسانهای دشمن در این ۳ماه به میدان آمد. از اینترنشنال سعودی و صدای آمریکا تا بیبیسی و ایندیپندنت انگلیسی، رسانههای کف میدان بودند، برنامههای روزمرهشان را متوقف کردند، ۲۴ ساعته دروغ ساختند، واقعیت را تحریف کردند و هیزم را به آتش کف خیابان رساندند. اعتراضات در کدام کشور با این حجم از حمایت رسانههای بیگانه همراه میشود؟ چند رسانه در دنیا سراغ دارید که رسما برای براندازی یک کشور دیگر راه افتاده باشند؟ اینجا هم خیلیها دست دشمن را ندیدند و البته نخواستند که ببینند.
مصداق چهارم: برخی، حمایت دولتهای خارجی از اپوزیسیون خارجنشین را منکر شدند؛ هرچند این حمایت مربوط به این ۳ماه نیست؛ ۴۳ سال است که دارند پشتیبانی مالی و معنوی مخفیانه میکنند. در این ۳ ماه هم وقتی دیدند در خفا کارشان پیش نمیرود، دیدارها و حمایتهایشان را کاملا علنی کردند؛ از رئیسجمهوری که در کاخ الیزه با براندازان ملاقات میکند تا نخستوزیری که در تجمعات معاندان حضور مییابد، همه مصداقهای این حمایت رسمی هستند.
مصداق پنجم: بعضیها نمیخواهند مهمترین ابزار دشمن علیه کشورمان را ببینند. تنها اسلحه تحریم است و تا توانستند از این ابزار استفاده کردند. وقتی سراغ آشوبسازی داخلی رفتند که این سلاح تقریبا از کار افتاد. تأثیر واقعی تحریم از بین رفت؛ تأثیر ذهنیاش نه. حالا هم با همان تأثیر ذهنی تحریم میخواهند بر آتش ناآرامیها بدمند. تحریم سپاه و نهادها و شخصیتها، اثری ندارد، اما در حمایت ذهنی از اغتشاش مؤثر است. نمیگذارد آتش بهطور کامل خاموش شود.
مصداق ششم: امروز هم گروهی نمیخواهند سیاسی بودن جایزه شروین حاجیپور را بپذیرند. ماجرا همان ماجراست. طراحی دشمن مثل روز مشخص است. قرار نیست به اثری جایزه داده شود که شأن و منزلت هنری دارد؛ چون اساسا داوری نمیشود. ماجرای یک نظرسنجی است که فقط ۱۳۵ هزار نفر در آن شرکت کردهاند. کمتر از ۱۰۰ هزار نفر ترانه «برای» را برای اهدای جایزه جدید «بهترین ترانه تغییر اجتماعی» پیشنهاد دادهاند. اصل این جایزه هم ظاهرا اهمیتی ندارد و برای نخستینبار است که اهدا میشود و جزو جوایز اصلی «گرمی» نیست، اما میتوان با آن در آشوبهای اخیر ایران اثر ذهنی گذاشت. میتوان کاری کرد که خبرش مثل بمب میان مردم بیخبر صدا کند. چطور؟ با اهدای این جایزه کماهمیت توسط زن رئیسجمهور آمریکا.
یادتان نرود که تنور اغتشاش حداقل در ذهنها نباید خاموش شود؛ این دستور کار همان کسانی است که این آتش را روشن کردند.