فرارو- با روی کارآمدن بنیامین نتانیاهو همانطور که انتظار آن نیز میرفت تلاشهای اسرائیل برای مقابله با احیای برجام و برنامهی هستهای ایران بیش از گذشته شدت یافته است. سفر اخیر آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به اسرائل و دیدار او با سران اسرائیلی به ویژه نتانیاهو گواهی بر این ادعا است.
به گزارش فرارو، تبلیغات علیه ایران در سطح جهانی به تحرکات اسرائیل اهمیت بیشتری داده است. روابط ایران با اروپا بر سر ادعای کشورهای غربی مبنی بر حمایت نظامی ایران از روسیه در جنگ اوکراین سرد شده است. موضع اروپا درباره اعتراضات چند ماه پیش در ایران نیز به تنشها دامن زده و حالا بیش از پیش امیدها برای از سرگیری مذاکرات احیای برجام رنگ باخته است. همین دلایل باعث شده تا اعلام آمادگی آمریکا برای مذاکره غیر مستقیم با ایران و سفر احتمالی رافائل گروسی به کشورمان اهمیت بیشتری پیدا کند.
با این تفاسیر، مساله قابل توجه این است که چقدر اسرائیل میتواند از فضای موجود علیه ایران بهره برداری کند؟ اعلام آمادگی آمریکا برای مذاکره غیرمستقیم با ایران چه پیامی میتواند داشته باشد؟ فرارو برای پاسخ دادن به این سوالها با مهدی مطهرنیا تحلیلگر مسایل سیاسی بین الملل گفتگو داشته است.
مطهرنیا درباره تحرکات اخیر نتانیاهو و اهمیت آن گفت: «در خصوص نتانیاهو باید چند نکته را مد نظر قرار داد. با آمدن او تحرکات اسرائیل علیه ایران شدت بیشتری یافته، اما این موضوع ناشی از این نیست که شخص نتانیاهو با لاپید و دیگر نخست وزیران قبلی اسرائیل تفاوتی داشته باشد. از سوی دیگر باید اشاره کرد که نتانیاهو در میان نخبگان سیاسی حاکم تلآویو تجربهی سیاسی بالایی دارد و سابقه چندین دوره نخست وزیری داشته است.»
وی افزود: «از طرف دیگر وضعیت سیاسی وی و حزب متبوعش موجب شده که با آمدن نتانیاهو مسئلهی ایران بیشتر در برخی محافل سیاسی مطرح شود. باید گفت دولت جدید اسرائیل از سازگارترین دولتها در چند دهه اخیر محسوب میشود و از این رو مواضع آن نیز اهمیت بیشتری یافته است. اگرچه در اصلاح قوانین قضائی اسرائیل اکنون با چالش روبه رو است، اما دولت نتانیاهو دارای حمایت اکثریت نمایندگان کنست است و از این جهت میتوان گفت دولت وی از او هم اهمیت بیشتری پیدا کرده است.»
مطهرنیا همچنین به اهمیت حل مناقشه ایران و غرب بر سر حمایت نظامی ایران از روسیه و تاثیر آن بر برجام اشاره کرد و گفت: «مسکو در ارتباط با برجام با توجه به جنگ اوکراین تحرکات جدیدی را در دستور کار قرار داده است. این موضوع بر آنچه در ارتباط با پروندهی هستهای ایران میگذرد اثر گذاشته است. اگر چه ایران این موضوع را نپذیرفته، اما تحلیلهای گوناگونی در این ارتباط وجود دارد. با آغاز جنگ اوکراین مسکو درگیر بحران اوکراین شد و حالا به دلیل تحریمهای بین المللی روسها تلاش دارند برای اثرگذاری بر بازار انرژی از برگ ایران در جهت فشار آوردن بر غرب استفاده کنند. در واقع اگر برجام حل شده بود و مسائل ایران به سمت و سویی میرفت که توافق جدید شکل میگرفت احتمال این وجود داشت که بازار انرژی به ضرر مسکو تمام شود.»
این تحلیلگر افزود: «در مجموع ایران با توجه به آنچه که من در دههی هشتاد تئوری جنگ نامتعادل خواندهام تحت تاثیر یک عملیات رسانهای قرار داشته است. همواره تلاش شده تهدید ایران در بُعد منطقهای و بین المللی با دو عنصر ایران هراسی و اسلام هراسی برجسته شود. موضع گیریهایی ایران در ارتباط با جنگ اوکراین نسبت به مسکو موجب شد تا با مطرح شدن مسئلهی فروش پهپادها به مسکو این فضای منفی پیرامون ایران شکل بگیرد. به این دلیل است که هم اکنون شاهد پیوند دادن تهران با مسکو در بحران اوکراین هستیم و این موضوع میتواند تشدید کننده این تحرک باشد.»
او درباره اظهارات اخیر مقامات آمریکا در خصوص تلاش برای مذاکره غیر مستقیم با ایران نیز اظهار کرد: «آمریکاییها در سیاست خارجی عملگرا هستند این نکته که رابرت مالی گفته است موضوع جدیدی نیست، بلکه تکرار همان رویکرد گذشته است. در واقع آمریکاییها هرگز راه مذاکره را نخواهند بست آنها همواره راه مذاکره را باز میگذارند چه مستقیم باشد چه غیر مستقیم. آنها حتی با دشمن خود در زمان جنگ و درگیری هم مذاکره میکنند. آنچه که مالی بیان کرده از یک منطق استراتژیک برخوردار است. در واقع هیچگاه در منطق استراتژیک جنگ گزینه اول یا چندم نیست بلکه گزینه پایانی است.»
وی افزود: «در مجموع آمریکا به دنبال آن است تا با مطرح کردن موضوع مذاکره با تهران نه تنها تحریمها را کاهش ندهد بلکه به تحمیل توافقی کمتر از برجام با ایران نایل آید. برآوردهای موجود از بافت موقعیتی تهران نشان میدهد، ادامه فشارهای موجود در ارتباط با بحران اوکراین، همگرایی بیشتر آنها با ایالات متحده آمریکا و عدم مقاومت روسیه و چین در برابر درخواستهای ایالات متحده میتواند امتیازات بیشتری را برای ایالات متحده آمریکا به همراه داشته باشد. این احتمال وجود دارد که شرایط کنونی برای گفتمان انقلابی حاکم بر تهران نه تنها یک عقب نشینی بلکه یک ترک بزرگ ایدئولوژیک محسوب شود.»
این تحلیلگر درباره اهمیت سفر گروسی به ایران و تاثیر آن بر مذاکرات نیز گفت: «گروسی رئیس آژانس بین الملی انرژی هستهای است و بر طبق ماموریتهای تعریف شدهی خود و وظایف تعیین شدهی ناظر بر آن عمل میکند؛ بنابراین موضع گروسی را نمیتوان رویکرد اروپا، آمریکا، غرب و یا شرق دانست. سفر او نیز یک سفر فردی است اگر چه در یک اتمسفر سیاسی خاص صورت میپذیرد. در واقع بیش از اینکه سفر او مهم باشد جواب ایران در این بافت موقعیتی به پروندههای مطرح شده از سوی آژانس است. این پروندهها به هر ترتیب تحت تاثیر گزارشهای تلاویو و دیگر سازمانهای اطلاعاتی که همسو با آن قرار دارند است. ایران بارها اعلام کرده که به پرسشهای آژانس پاسخ داده و گروسی هم چندین مرتبه گفته است که پاسخ به این پرسشها کافی نبوده است؛ بنابراین هرچه غیر از این در سفر گروسی مطرح شود نشان دهنده آن خواهد بود که یا ایران قصد ندارد تا آنچه را که گروسی وعده داده است یا خواهد داد را مطرح کند یا آنکه گروسی از مواضع قبلی خود عقب نشینی کرده است.»
مطهرنیا گفت: «گروسی به عنوان رئیس سازمان بین المللی انرژی باید ادلهی محکمی در ارتباط با طرح دعوای مربوط به عملکرد هستهای ایران در آژانس بینالمللی هستهای آن هم در برابر اروپاییها و آمریکا داشته باشد. در حال حاضر وضعیت به گونهای است که از یک سو مسکو درگیر بحران اوکراین است و از سوی دیگر چین نیز به تازگی سیاستهای خود در قبال ایران را در چارچوب جدیدی به ظهور رسانده است؛ بنابراین این احتمال وجود دارد که ایران در سفر گروسی مجبور شود تا از بسیاری از مواضع خود عقب نشینی کند وگرنه وضع موجود حفظ خواهد شد.»