در گذشتهای نه چندان دور یکی از جذابیتهای جشنواره فیلم فجر که باعث میشد مشتاقان زیادی برای پیدا کردن بلیت سر و دست بشکنند، تماشای نسخه "اصل" فیلمها بود. چون میدانستند که فقط در این جشنواره و برای همین یک بار فیلمها پیش از آنکه از تیغ سانسور بگذرند، روی پرده نمایش داده میشوند، اما چند سالی است که هم این ویژگی مهم از جشنواره گرفته شده و هم سرنوشت چند فیلم پس از یک دهه رونمایی در جشنواره هنوز مشخص نشده است.
به گزارش ایسنا، در بسیاری از دورههای جشنواره فیلم فجر فیلمسازانی که متقاضی شرکت در این رویداد بودند، تنها دغدغهشان رساندن فیلم به جشنواره بود، بخصوص در دورههایی که هنوز بساط دیجیتال وارد سینما نشده بود و صاحبان فیلمها تا دقیقه ۹۰ در تکاپوی آماده کردن فیلم خود برای نمایش در اولین سکانس بودند. در این مورد خیلی از خبرنگاران قدیمی خاطراتی دارند از زمانی که یک فیلم در چند بخش به سینمای مطبوعات میرسید و روی پرده میرفت.
اما این تکاپو و و اضطرابی که فیلمسازها در آن ایام تجربه میکردند، چند سالی است که جای خود را به یک نگرانی داده؛ اینکه آیا فیلمشان از سد شورای پروانه نمایش میگذرد یا خیر! البته این مسئله، دغدغه تمام شرکتکنندگان در جشنواره فجر نیست، ولی به هرحال حساسیتها در ۱۵-۱۰ سال گذشته هر سال بیشتر شده است.
مروری بر ادوار مختلف جشنواره فجر، فیلمهایی را به خاطر میآورد که یا اصلا اجازه شرکت در جشنواره را پیدا نکردند یا پس از رونمایی در جشنواره، مسیر اکران عمومی آنها با توقیف یا سانسور بیشتر تغییر کرد.
حالا در آستانه چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر و به بهانه معرفی ۲۴ فیلم بخش سودای سیمرغ که طبق آییننامههای چند سال گذشته، قاعدتا پروانه نمایش همه آنها برای حضور در این رویداد صادر شده، اسامی برخی فیلمهای معروف را مرور خواهیم کرد که یا فرصت دیده شدن در جشنواره فجر را به دلیل ممیزی پیدا نکردند یا برای اولین و آخرین بار در آنجا به نمایش گذاشته شدند.
«خط قرمز» به عنوان اولین فیلم مسعود کیمیایی پس از انقلاب اسلامی شناخته میشود؛ فیلمی که در سال ۱۳۶۰ ساخته شد و در نخستین جشنواره فیلم فجر هم در سال ۱۳۶۱ به نمایش درآمد، اما بعدها به دلیل حجاب بازیگران مجوز اکران عمومی نگرفت.
«مرگ یزدگرد» به کارگردانی بهرام بیضایی هم که در سال ۱۳۵۸ ساخته شد، در همان سال ۱۳۶۱ در جشنواره فیلم فجر رونمایی شد، ولی آن هم اجازه اکران عمومی نگرفت.
«سفیر» ساخته فریبرز صالح در سال ۱۳۶۱ است که در اولین دوره جشنواره فیلم فجر به نمایش درآمد، ولی به فهرست فیلمهای توقیفی آن دوره اضافه شد.
«حاجی واشنگتن» فیلمی از علی حاتمی است که همانند سه فیلم دیگر در نخستین دوره جشنواره فیلم فجر نمایش داده شد، ولی تا سال ۱۳۷۷ اجازه اکران نداشت و ۱۶ سال پس از مرگ کارگردانش رنگ پرده را دید.
«در مسلخ عشق» فیلمی به کارگردانی و نویسندگی کمال تبریزی ساخته سال ۱۳۶۹ است که در نهمین جشنواره فیلم فجر از آثار بخش مسابقه بود. این فیلم بهخاطر موضوع فیلم موفق به نمایش بعد از جشنواره نشد. تبریزی در این زمینه گفته بود: «در مسلخ عشق» فیلمی ساختارشکنانه محسوب میشد، چون آن زمان هر فیلمی که راجع به جنگ ساخته میشد در خصوص پیروزی بود، اما این فیلم راجع به شکست نیروهای ما و درنهایت عقبنشینی آنها بود که هرگز اجازه نمایش نگرفت. بعد از آن هم به قدری فیلم مُثله و تکه پاره شد که قابلیت اکران نداشت.
«نوبت عاشقی» به کارگردانی محسن مخملباف هم مانند فیلم تبریزی در جشنواره فیلم فجر ۱۳۶۹ حضور داشت، ولی به دلیل اعتراضها به درونمایه فیلم که به سوسیالیسم جنسی نسبت داده میشد از اکران بازماند و به فهرست توفیقیها اضافه شد.
در نهمین دوره جشنواره فیلم فجر فیلم دیگری از مخملباف با نام «شبهای زاینده رود» نمایش داده شد که در دو بخش بهترین فیلمنامه و صدابرداری نامزد دریافت جایزه شد، اما بعد از پایان جشنواره هرگز رنگ پرده را ندید.
«ناصرالدین شاه آکتور سینما» فیلم دیگری از محسن مخملباف در دهمین دوره جشنواره فجر رونمایی شد و اگرچه ابتدا با مشکل روبهرو بود و از آن انتقاد میشد، اما توانست یک سال بعد راهی اکران شود.
«بانو» به کارگردانی و نویسندگی داریوش مهرجویی از دیگر فیلمهای مسئلهدار سینما شد که در بازبینیهای دهمین جشنواره فجر تایید نشد و پس از فشارهای زیاد ممنوع از اکران شد.
«آدمبرفی» ساخته داوود میرباقری یکی از مصداقهای مشهور سینما در موضوع سانسور است. این فیلم در بخش آثار اول و دوم جشنواره فجر در دوره سیزدهم جشنواره فجر و در سال ۱۳۷۳ نمایش داده شد، ولی سه سال در توقیف بود تا بعد از کلی ماجرا سال ۷۶ به اکران رسید.
«دیدار» به کارگردانی محمدرضا هنرمند هم در سیزدهمین دوره جشنواره فجر رونمایی شد و اگرچه مینا لاکانی جایزه بهترین بازیگر زن را گرفت، اما خود فیلم حدود سه سال توقیف شد.
«مارمولک» یکی از جنجالیترین فیلمهای سینمای ایران است که با وجود استقبال در جشنواره فجر بیستودوم و با وجود جایزههای متعددی که کسب کرده بود، به محاق توقیف رفت. این فیلم به کارگردانی کمال تبریزی محصول سال ۱۳۸۲ است که چند روز پس از اکران عمومی به دلیل فشارهای زیاد و اینکه از فیلم، توهین به روحانیت برداشت شد، از پرده سینماها پایین آمد و بعد از مدتی هم نسخه پردهای آن به بیرون درز کرد. این فیلم ۱۷ سال پس از توقیف، مجوز عرضه در شبکه نمایش خانگی را گرفت و بعد هم از تلویزیون پخش شد.
«به رنگ ارغوان» به کارگردانی ابراهیم حاتمیکیا نیز قرار بود در جشنواره فجر سال ۱۳۸۳ نمایش داده شود، ولی با حساسیتهایی که بر سر داستانش ایجاد شد و پای وزارت اطلاعات به میان آمد، با نامه خود حاتمیکیا به وزیر وقت اطلاعات از جدول جشنواره خارج شد، به این امید که فرصت بهتری برای نمایش داشته باشد، ولی پنج سال در توقیف ماند تا سرانجام به جشنواره فجر سال ۱۳۸۸ و بعد اکران عمومی رسید.
«آفساید» اثری از جعفر پناهی در سال ۱۳۸۴ است که در جشنواره فجر بیستوچهارم با حضور کارگردانش به نمایش درآمد و پناهی هم بابت تماشای فیلمش در کنار هموطنان خود ابراز خوشحالی کرد، اما با توجه به سوژه حساسیتبرانگیز آن درباره حضور زنان در ورزشگاه مجوز اکران نگرفت.
«سنتوری» یکی از تلخترین سرنوشتها را در میان فیلمهای توقیفی دارد؛ فیلمی به کارگردانی داریوش مهرجویی در سال ۱۳۸۵ که با حاشیههایی در جشنواره فجر بیستوپنجم رونمایی شد و برای بهران رادان هم سیمرغ بهترین بازیگر نقش اول را به ارمغان آورد، اما چند ماه بعد و در آستانه اکران عمومی، از نمایش فیلم جلوگیری شد تا سرانجام سیدیهای قاچاق فیلم به خیابان رسید. چند سال بعد فرامرز فرازمند تهیهکننده فیلم بر اثر یک سکته قلبی به طور نگهبانی از دنیا رفت. مهرجویی همواره معتقد بود که او بهخاطر ماجراهای «سنتوری» دق کرد و البته خودش هم هیچگاه از زیر بار فشار سنگین توقیف و قاچاق این فیلم رها نشد.
«گزارش یک جشن» یکی دیگر از ساختههای ابراهیم حاتمیکیا است که در بیستونهمین جشنواره فیلم فجر و پس از سال پرحادثه ۱۳۸۸ با نگاهی به همان اتفاقهای سیاسی تولید شد و به نمایش درآمد. اما این تنها نمایش گستردهی فیلم تاکنون بوده و بعد توقیف شد و هیچگاه به اکران نرسید. البته در سالهای اخیر و پس از فروش فیلم به سازمان سینمایی، گفته میشد که دستاندکاران فیلم تمایلی به اکران آن ندارند.
«خیابانهای آرام» هم ساخته کمال تبریزی در سال ۸۹ است که در بیستونهمین دوره جشنواره فجر حضور داشت. این فیلم که داستان شش دیوانه را روایت میکند که با فرار از بیمارستان باعث ایجاد مشکلاتی در سطح شهر میشوند، بیش از ۱۱ سال است که در توقیف به سر میبرد.
«رستاخیز» یکی از پرحاشیهترین فیلمهای سالهای اخیر بوده که سبب شد ساخت پروژههای سنگین دینی با ریسک زیادی مواجه شود. احمدرضا درویش فیلم عاشورایی خود را سال ۱۳۹۱ پس از حدود ۱۰ سال به پایان رساند و در جشنواره سیودوم فجر ارائه کرد. «رستاخیز» در آن دوره جایزههای زیادی از جشنواره گرفت و حدود دو سال بعد چند ساعت پس از شروع اکران عمومی، با اعتراض عدهای بابت به تصویر در آوردن چهره حضرت عباس (ع) از پرده سینماها پایین کشیده شد و ۹ سال به توقیف رفت تا اینکه سال گذشته فقط برای نمایش آنلاین به آن مجوز دادند.
«آشغالهای دوستداشتنی» فیلمی از محسن امیریوسفی، تولید سال ۱۳۹۱ و درباره حوادث سال ۱۳۸۸ است که در هیچ کدام از دولتهای دهم و یازدهم موفق به گرفتن پروانه نمایش و شرکت در جشنواره سیودوم فجر نشد. «آشغالها...» برای ۶ سال توقیف شد و در نهایت با تغییرات قابل توجه در سال ۱۳۹۷ به اکران عمومی رسید.
در سال ۱۳۹۲ و در جشنواره سیودوم فجر فیلم «عصبانی نیستم» ساخته رضا درمیشیان هم حاشیهساز شد؛ تا جایی که نشست خبری آن لغو و با کنارهگیری اجباری صاحب فیلم از داوری، حتی جایزههای خود را نیز از دست داد. این فیلم که داستان آن در بستر حواشی سیاسی سال ۱۳۸۸ میگذشت، توقیف شد و بعد از ۶ سال در اردیبهشت ۱۳۹۷ اکران شد.
«خانه پدری» کیانوش عیاری هم یکی از فیلمهای توقیفی سینماست که در چند مرحله توقیف و رفع توقیف شده است. این فیلم در سال ۱۳۸۹ ساخته شد، ولی مجوز نمایش نداشت تا سال ۱۳۹۲ و در سیودومین دوره جشنواره فجر که فقط امکان نمایش در بخش خارج از مسابقه را پیدا کرد. یک سال بعد فیلم روی پرده رفت، ولی به سرعت از پرده پایین کشیده شد و پنج سال به محاق توقیف رفت. بعد از آن در سال ۱۳۹۸ فیلم با اصلاحاتی دوباره روی پرده رفت و این بار با دستور قضایی از پرده پایین آمد و چند روز بعد با اعمال ردهبندی سنی بار دیگر اکران شد که البته زمان بسیار محدودی به آن دادند و بعد بدون آنکه مجوز اکران آنلاین یا عرضه در شبکه نمایش خانگی را بگیرد بار دیگر توقیف شد.
فیلم «خرس» محصول سال ۹۰ به کارگردانی خسرو معصومی است که در جشنواره فجر سیام سیمزغ بلورین بهترین صداگذاری (محمدرضا دلپاک) و بهترین بازیگر مرد (فرهاد اصلانی) را گرفت. این فیلم داستان مرد رزمندهای را روایت میکند که پس از سالها اسارت در هنگام بازگشت به منزل با ازدواج همسرش روبه رو میشود و همین موضوع بهانه اصلی برای توقیف فیلم شد. «خرس» با وجود پیگیریهای سازندگانش موفق به گرفتن پروانه نمایش نشد تا اینکه سال ۱۳۹۹ و پس از ۹ سال نسخهای از آن قاچاق و در فضای اینترنت پخش شد.
«شیشلیک» ساخته محمدحسین مهدویان یک فیلم کمدی است که سال ۱۳۹۹ در سیونهمین جشنواره فجر رونمایی شد، ولی بعد از آن توقیف شده و خبری از مجوز اکرانش نیست.
«علت مرگ: نامعلوم» به کارگردانی علی زرنگار از تولیدات سینمایی است که سال گذشته متقاضی حضور در جشنواره فجر بود، ولی با وجود نظر مثبت هیات انتخاب پروانه نمایش نگرفت و هنوز بلاتکلیف است.
«قاتل و وحشی» به کارگردانی حمید نعمتالله که دو سال پیاپی به دنبال شرکت در جشنواره فجر بود نه تنها به دلایل مختلف موفق نشد بلکه هنوز امکان نمایش عمومی هم پیدا نکرده است. در حال حاضر اصلیترین دلیل برای نمایش این فیلم حجاب عنوان میشود.
«کاناپه» دیگر ساخته کیانوش عیاری در سال ۱۳۹۵ متقاضی شرکت در جشنواره فیلم فجر بود و به گفته محمد حیدری (دبیر وقت آن جشنواره) به دلیل ممیزی به جشنواره راه پیدا نکرد و همچنان در توقیف است. مشکل این فیلم هم حجاب و درواقع پوستیژ (کلاهگیس) بازیگران زن است.
فیلمهای نامبرده تنها بخشی از آثاری هستند که هم با جشنواره فجر ارتباطی داشتند و هم به نحوی در نمایش عمومی خود دچار مشکلاتی شدند. بهجز اینها آثار دیگری هم هستند که سرنوشت مطلوبی در اکران نداشتند.