فرارو- تمام شواهد از آغاز عصری جدید در مناسبات ایران و اروپا حکایت دارند. عصری که شاید سالها قبل میان تهران و واشنگتن کلید خورده بود و احتمالا در سال جدید میلادی به اروپا نیز خواهد رسید. عصری که مهمترین مولفه آن شاید «افزایش تنشها و عمیقتر شدن شکافها» باشد.
به گزارش فرارو، از اوایل سال گذشته میلادی (۲۰۲۲) مناسبات ایران و اروپا روند تنشافزایی را تجربه کرده است. در ابتدا ادعای کمک ایران به روسیه در جنگ اوکراین، اسبهای اروپاییها را در مسیر اعمال فشار هوشمند بر تهران زین کرد. در ادامه آغاز ناآرامیهای داخلی در ایران از اواخر شهریور ۱۴۰۱، تنشهای جدید با محوریت مسائل حقوق بشری را میان ایران و کشورهای اروپای غربی ایجاد کرد.
همزمان با این دو پالس منفی، عدم پذیرش بسته پیشنهادی جوزپ بورل، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا برای احیای برجام، اروپاییها را به سمت تقابل هر چه بیشتر با تهران سوق داد؛ اما تلنگر نهایی در عصر جدید مناسبات دو طرف، بعد تصویب قطعنامه اخیر پارلمان اروپا رقم خورد. پارلمان اروپا در ۱۹ ژانویه (۲۹ دی) طی قطعنامهای، بر ضرورت قرارگرفتن سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا تاکید کرد.
با وجود غیرالزامآور بودن این قطعنامه و اختیار تام کشورهای اروپایی در تصمیمگیری و اجرای آن، نکته مهم دگردیسی بزرگ در عرصه مناسبات تهران-بروکسل است. معرفی سپاه به عنوان گروه تروریستی، میتواند مقدمهای برای وسیعتر شدن تنشها باشد. تنشهایی که در نشست وزرای خارجه اتحادیه اروپا در ۲۳ ژانویه (۳ بهمن) میتواند بیشتر تشدید شود؛ چرا که تصویب تحریمهای جدید علیه تهران محتمل به نظر میرسد.
روایتسازی از کمک تسلیحاتی ایران به روسیه در جنگ اوکراین، نقطهعطف ورود غرب به تنشافزایی با ایران بوده است. در شرایط جدید اروپا و آمریکا با بزرگترین بحران سیاسی و امنیتی خود طی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم در میدان اوکراین مواجهه شدهاند. ابعاد امنیتی این جنگ برای غرب به اندازهای بوده که هیچگونه تسامح و مصالحهای را با بازیگران نزدیک به مسکو نشان ندادهاند. مطرح شدن ناگهانی (شاید ناخواسته) تهران به عنوان حامی تسلیحاتی مسکو، رسما ایران را به میانه بزرگترین بحران امنیتی غرب طی ۸ دهه گذشته کشاند. همین امر کافی بود که رسانهها و ناظران سیاسی غربی به صورت هدفمند، حمایت نظامی ایران از روسیه را مورد توجه قرار دهند.
غربیها طی ماههای گذشته با گزاره شراکت ایران در حمله روسها به اوکراین، سیاست افزایش فشار و تحریم بر تهران را اتخاذ کردهاند، اما به نظر میرسد اوج بحران، تا سه ماه آینده قابل مشاهده باشد. در اکتبر ۲۰۲۳ تحریمهای تسلیحاتی ایران باید به صورت رسمی برداشته شوند. مطابق با توافق برجام و بر اساس قطعنامه ۲۲۳۱ در پایان سال هشتم اجرای توافق، تحریمهای تسلیحاتی علیه ایران باید به طور کامل رفع شوند و بسیاری از محدودیتهای هستهای نیز برداشته شود؛ اما حالا مساله این است که واکنش و تعامل غربیها، به این موضوع چه خواهد بود؟
بسیاری از ناظران سیاسی غربی بر این باور هستند که تهران و مسکو، برای تعمیق همکاریهای تسلیحاتی خود در انتظار ماه اکتبر هستند. از هم اکنون زمزمههای فروش جنگندههای چندمنظوره «سوخو ۳۵» از سوی روسیه به ایران، ایجاد کارخانه ساخت پهپادهای ایرانی در روسیه و احتمال صادارات موشکهای بالستیک کوتاهبرد ایران به روسیه، مطرح میشوند. در چنین بستری، اروپا و آمریکا نسبت به ورود گستردهتر تسلیحات ایران به جنگ اوکراین دغدغه نشان میدهند. علیالخصوص صادرات موشکهای بالستیک کوتاه بُرد و میان بُرد ایرانی به روسیه، میتواند دردسرهای بزرگی را برای غربیها در مدیریت جنگ اوکراین ایجاد کند.
در مجموع، شواهد و قراین نشانگر آن هستند که سه ماه نفسگیر در مناسبات ایران و اروپا در پیش خواهد بود. در این بازه زمانی زنده ماندن برجام تا اکتبر نیز خود یک چالش جدی است. پایان تحریمهای تسلیحاتی ایران، منوط به زنده ماندن توافق هستهای ۲۰۱۵ خواهد بود. لیکن این که انگلستان یا فرانسه در ماههای پیشرو به سوی فعال کردن مکانیسم ماشه (Trigger mechanism) گام بردارند، فرضیهای جدی است. البته با توجه به دشوارهای پیشرو و زمانبر بودنِ اجرای اسنپ بک در برجام، به نظر میرسد محتملترین گزینه، تشدید تحریمهای ثانویه و سیاست افزایش فشار بر تهران باشد.
فراتر از کابوس اکتبر، نکته نگرانکنندهتر در مناسبات ایران و اروپا، نبود چشمانداز روشن برای حل تنشها است. موضوعات مورد اختلاف ایران و اروپا به مسائلی گره خوردهاند که شاید برای هیچ یک از طرفین محل نرمش و عقبنشینی نباشد. این فرضیه که در آینده نزدیک مذاکراتی جدی میان سران دو طرف صورت بگیرد نیز بسیار ضعیف است. در چنین بستری میتوان سه سناریو را در ارتباط با آینده مناسبات ایران و اروپا در ۲۰۲۳ مطرح کرد:
نخستین و خوشبینانهترین سناریو این است که سران کشورهای اروپایی و ایران از طریق گفتگوهای مستقیم و برخی کانالهای میانجی، در مسیر مدیریت تنشها گام بردارند. در چنین سناریویی حداکثریترین اقدام میتواند حل تنشها باشد و حداقلیترین گام، مهار تنشافزایی. تحقق این سناریو نیازمند اراده سیاسی طرفین و برداشتن گامهایی عینی از هر دو طرف است. برای نمونه، در راستای نشان دادن حسن نیت، ایران میتواند اطمینان دهد موشکهای بالستیک یا پهپادهای جدیدی به روسیه ارسال نخواهد داد. در سوی مقابل، اروپاییها نیز عدم اعمال تحریمها جدید و کاهش تحریمها را به صورت عینی اجرایی کنند. سناریوی مورد اشاره را میتوان سناریوی «خوب» نامید.
دومین سناریو که میتواند منطبق با واقعیت میدانی کنونی طرح شود، سناریوی «افزایش مهارشده تنشها» است. اساس سناریوی کنونی این است که گسترده تنشها به مرحلهای رسیده که تنشزدایی، حداقل در کوتاهمدت ممکن نیست. چشمانداز روشنی نیز از حلوفصل کانونهای تنش وجود ندارد. در یک سوی ماجرا، استراتژیستهای جمهوری اسلامی ایران بر تداوم استراتژی نگاه به شرق اصرار دارند و در سوی دیگر، اروپاییها نمیتوانند رویکرد ایران در قبال اوکراین، برجام و حقوقبشر را بپذیرند.
برآیند حتمی این سناریو افزایش تنشهای سیاسی میان طرفین خواهد بود، اما به صورت کنترل شده. بدین معنا که تهران و بروکسل همواره خارج نشدن اختلافات از مدار کنترل را مدنظر دارند. این سناریو را در نهایت امر میتوان به عنوان سناریو «بد» معرفی کرد.
سومین و شاید بدبینانهترین سناریو این است که سطح تنشهای رو به فزونی، غرب را در مسیر تقابل نظامی با ایران قرار خواهد داد. فراتر از ماجرای حمایت ایران از روسیه در جنگ اوکراین، اساس استدلال این سناریو، رسیدن غرب به باور توسل به حمله نظامی است. در چنین سناریویی، اروپاییها در کنار اسرائیل و آمریکا، استراتژی مواجهه سخت با تهران را در دستور کار قرار میدهند.
این وضعیت میتواند تبعات بسیار گستردهای را نه تنها برای امنیت منطقه خاورمیانه، بلکه برای کل نظام بینالملل به همراه داشته باشد. البته باید توجه داشت که چنین سناریویی در مناسبات اروپا و ایران در ۲۰۲۳، بیشتر به عنوان یک احتمال روی کاغذ مطرح است؛ چرا که هم اروپاییها و هم ایران نسبت به تبعات وقوع جنگ آگاه هستند. سناریوی فوق را میتوان سناریوی «زشت» در عرصه روابط ایران و اروپا در ۲۰۲۳ معرفی کرد.
آنچنان که گفته شد، مناسبات ایران و اروپا در دو وجهی صلح و تنش قابل مفصلبندی است. قراین نیز از احتمال بیشتر افزایش تنشها حکایت دارد، اما نکته حتمی این است که ۲۰۲۳ آغاز عصر جدید در مناسبات تهران و بروکسل خواهد بود.
در چنین شرایطی میتوان مجددا به جایگاه و نقش ویژه توافق هستهای ۲۰۱۵ رجوع کرد. با وجود تمامی تبلیغات منفی و استدلالهای مخالفان داخل ایران، احیای برجام یگانه مسیر سومی است که میتواند صلح و تنش را همزمان با یکدیگر حفظ کند. بدین معنا که در عصر جدیدِ روابط ایران و اروپا که احتمال تنشزدایی -حداقل- در کوتاه مدت ممکن به نظر نمیرسد، برجام میتواند مانعی بزرگ برای وقوع سناریوهای بد و زشت باشد.
برجام کلیدیترین و شاید با اندکی تسامح، یگانه ابزار بزرگ باقیمانده در عرصه سیاست خارجی برای ایران است. به نظر میرسد، اروپای ۲۰۲۳ از پتانسیل کامل برای به حاشیه راندن و انزوای ایران برخوردار است. آنها بر افزایش فشار و مهار ایران در موضوعات برنامه هستهای و مسائل حقوق بشری اصرار دارند.
حتی شاید در آینده دیگر قطعنامههای پارلمان اروپا، به صورت غیرالزامآور تنظیم نشود. تجربیات تاریخی نیز نشان داده که کاغذپاره انگاشتن تحریمها و قطعنامههای بینالمللی، اعتباری ندارد. در چنین بستری است که میتوان همچنان برجام را شاه مهره مناسبات ایران و اروپا در ۲۰۲۳ در نظر گرفت.