شرق نوشت: طبق فراخوان رسمی جشنواره لازم بوده است که هیئت انتخاب مسابقه بخش ملی، حداکثر تا ۱۵ دی ۱۴۰۱ اسامی فیلمهای منتخب خود را اعلام کنند در حالی که این اتفاق در زمان مقرر نیفتاد و در تازهترین اظهارنظر مجتبی امینی دبیر جشنواره، اسامی فیلمهای بخش سودای سیمرغ تا پنجم بهمن اعلام خواهد شد.
این اظهارنظر در پی مدتها سکوتِ دبیرخانه جشنواره به جای شفافسازی و پاسخگویی، صورت گرفت؛ سکوتی که با توجه به رفتار محمدمهدی اسماعیلی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی چندان مورد تأیید او نیست، زیرا در چند هفته اخیر بار اطلاعرسانی درباره این رویداد سینمایی را شخص وزیر بر عهده گرفته است.
مسائل جشنواره فیلم فجر ۴۱ منحصر به عدول از فراخوان نمیشود و این رویداد با، اما و اگرهای دیگری نیز روبهروست که فاصله سینماگران با بدنه دولتی سینما را نیز به بیشترین حد ممکن در سالهای اخیر رسانده است.
گرچه با اعلام دیرهنگام اسامی هیئت انتخاب و همچنین ترکیب آن شامل حبیب احمدزاده نویسنده و مستندساز، رضا پورحسین از مدیران سابق تلویزیون، روحالله سهرابی مدیر کل اداره نظارت بر عرضه و نمایش سازمان سینمایی، محمدرضا شرفالدین تهیهکننده، پرویز شیخطادی نویسنده و کارگردان، محمدرضا عباسیان از مدیران سالهای گذشته سازمان سینمایی و محمدحسین نیرومند عضو شورای پروانه نمایش میتوان فهمید که این چالش و کمبود اسامیِ شاخص سینمایی در معینکردن هیئت انتخاب نیز وجود داشته است.
همچنین یکی از خبرهای جشنواره که در روزهای اخیر در خبرگزاری مهر مطرح شده و از سوی دبیرخانه جشنواره در رد یا تأیید آن چیزی اعلام نشده، ولی خبرگزاری ایرنا رسانه دولت آن را در قالب گزارشی منتشر کرده، این است: «بلیتهایی که پیشفروش میشود فاقد نام فیلمها خواهد بود و تنها زیرگروه، سینما و سانس نمایش فیلمها روی آنها قید شده است».
به فرض صحت خبر باید گفت این اتفاق دیگر تنها یک مسئله درون خانواده سینما و مرتبط با حق و حقوق سینماگران نیست بلکه مستقیم با حق مردم نیز در ارتباط است. در دورههای پیشین جشنواره فیلم فجر، مردم با مشخصبودن نام فیلمها اقدام به خرید بلیت آثار و سری پخش آنها میکردند نه اینکه ندانند برای دیدن چه فیلمی هزینه کرده و بلیت میخرند. این شکلِ فروش بلیت در صورت اجرائیشدن مصداق تضییع حقوق مشتری است که باید محصولی را خریداری کند که نمیداند چیست.
در نهایت با نگاهی اجمالی به برونداد مدیریت این دوره از جشنواره تا امروز، آنچه پررنگ مینماید این است که نه تنها برای کنترل و حل چالشها راهحلی در دستان مدیران جشنواره نیست بلکه با تصمیمگیریهای بعضا نادرست نمای بیرونی جشنواره را بحرانزده نشان میدهند.