زنان، کمتر از مردان از ایستقلبی جان سالم بهدر میبرند. این نتیجه یک تحقیق پنج ساله است که نتایجاش در ژورنال قلب اروپا منتشر شده و پایگاه خبری مدیکال نیوز تودی بهتازگی آن را منتشر کرده است. مطالعه منتشرشده در ژورنال قلب اروپا نشان میدهد، زنانی که ایستقلبی خارج از بیمارستان را تجربه میکنند در مقایسه با مردان، شانس کمتری برای احیا دارند.
به گزارش هممیهن، این نتیجهگیری براساس تجزیه و تحلیل تلاشهای فوریتهایپزشکی در یکی از استانهای هلند به انجام رسیده است. براساس دادههای موجود، این اتفاق به این دلیل روی میدهد که اطرافیان زنان دچار ایستقلبی، کمتر از مردان آنها را احیا میکنند و این موضوع حتی زمانی که مشخص میشود دچار ایستقلبی شدهاند، ادامه پیدا میکند.
دکتر تان، رهبر این پروژه تحقیقی و متخصص قلب دانشگاه آمستردام دراینباره گفته است: «این موضوع هشداردهنده و چشمبازکن باید توسط کمپینهای مختلف عمومی شوند و این موضوع را جا بیندازند که در زمینه احیای قلبی و ریوی، باید هرنوع شکاف جنسیتی از میان برداشته شود.» دکتر لاجوئی، متخصص قلب در بیمارستان سنتجانز سندیگو هم دراینباره گفته است: «بسیاری از این مسئله به این برمیگردد که مردم نگران هستند عجله آنها برای احیا، به بیاحترامی به آناتومی زنانه یا مسائل جنسیتی نسبت داده شود.»
او با بیان اینکه: «هیچ دلیل مشخصی وجود ندارد که چرا زنان درصورت ایستقلبی در معرض خطر بیشتریاند»، گفته است شاید این اتفاق به این دلیل روی میدهد که زنان آغاز مراقبتهای اولیه را به تاخیر میاندازند: «بسیاری از مردم فکر میکنند ایستقلبی چیزی ناگهانی و بدون هیچ هشدار قبلی است- که البته متاسفانه گاهی اوقات نیز چنین است. اما در اغلب اوقات، بیماران علائمی را پیش از تجربه ایستقلبی گزارش میکنند، با این حال ظاهرا زنان بیشتر از مردان، مراجعه به منابع معتمد درمانی را به تاخیر میاندازند و این یعنی آنها احتمال کمتری برای دریافت این مراقبتهای اولیه هنگام شروع علائمقلبی دارند. این هم یعنی احتمال ابتلای آنها به ایستقلبی بیشتر است.»
به نوشته ژورنال قلب اروپا، هر سال حدود ششمیلیون نفر در سراسر جهان به دلیل ایست ناگهانی قلبی جان خود را از دست میدهند. در پنج سال گذشته، محققان انجمن اروپایی ریتم قلب، انجمن قلب و عروق اروپا و شورای احیای اروپا دست به انجام مطالعهای با هدف بهبود پیشگیری و درمان ایستقلبی زدهاند که سرانجام در اول ژانویه ۲۰۲۳ به نتیجه رسیده است. در این زمان پنجساله بیش از ۱۰۰ مطالعه مرتبط با این تحقیقات در مجلات معتبر منتشر شده است.
یکی از این مطالعات که در ماه دسامبر ۲۰۲۱ در ژورنال انجمن قلب آمریکا منتشر شده، نشان میدهد بیماران چند هفته قبل از تجربه حمله قلبی، نیازمند مراقبتها و درمان اولیه میشوند. براساس مطالعه دیگری نیز که در مه ۲۰۱۹ در ژورنال قلب اروپا منتشر شده، مشخص شده متخصصان فوریتهای پزشکی در مواجهه با زنان، دیرتر مراقبتهای مربوط به احیا را آغاز میکنند- که این امر یکی از دلایلی است که منجر به نرخ بقای کمتر زنان میشود. ایستقلبی زمانی اتفاق میافتد که ریتم غیرطبیعی قلب یا همان آریتمی باعث میشود سیستم الکتریکی قلب بهدرستی کار نکند و در ادامه نیز بهطور غیرمنتظرهای از تپش باز بماند.
ایستقلبی با حملهقلبی که در آن شریان کرونر مسدود میشود و خون به قلب نمیرسد، متفاوت است. با این حال پزشکان میگویند، حملهقلبی هم میتواند منجر به ایستقلبی شود. علائم ایستقلبی، غش یا از دست دادن هوشیاری، سرگیجه، ضربان قلب تند یا نامنظم، درد قفسه سینه، تنگی نفس و حالت تهوع است. از آنجایی که ایستقلبی خیلی سریع و ناگهانی اتفاق میافتد، اولین درمان آن معمولا بعد از تماس با اورژانس، انجام احیای قلبی و ریوی تا رسیدن کمک است. تحقیقات قبلی در این زمینه نشان میدهد، سرعت انجام احیای قلبی و ریوی تاثیر مستقیمی بر میزان شانس بیمار برای بقا و پیامدهای عصبی آن برای فرد مبتلا دارد.
در مطالعه ژورنال انجمن قلب آمریکا هم مشخص شده، افرادی که ایستقلبی خارج از بیمارستان OHCA را تجربه کردهاند، به احتمال زیاد چند هفته قبل از وقوع ایستقلبی به پزشک مراجعه کرده بودند. این دادهها براساس تجزیه و تحلیل اطلاعات تقریبا ۲۹ هزار بیمار دانمارکی بهعمل آمده و حکایت از این دارد که ۴۲ درصد بیماران مبتلا به ایستقلبی، قبل از حادثه با پزشک خود تماس گرفتهاند. تیم تحقیقاتی همچنین دریافته، در بازه زمانی دوهفته قبل از تجربه OHCA نیز ۸/۵۷ درصد از بیماران با پزشک خود تماس داشتهاند.
دکتر هان تان، رهبر این پروژه تحقیقی و متخصص قلب دانشگاه آمستردام دراینباره گفته است: «برخلاف تصور عمومی، ایستقلبی کاملا ناگهانی اتفاق نمیافتد و دادههای موجود نشان میدهند، بیماران در آستانه ایستقلبی در قیاس با شرایط معمول بیشتر به پزشکان و مراقبتهای اولیه مراجعه میکنند. دانستن این موضوع میتواند شناسایی افراد در معرض خطر و جلوگیری از آن را ممکن کند.»
در ایران تابهحال مطالعهای درباره تاثیر جنسیت افرادی که دچار ایستقلبی میشوند بر احیای آنها انجام و منتشر نشده است، اما بررسیهای هممیهن نشان میدهد، مردان ساکن ایران، کمتر از زنان به بیماران با جنس متفاوت با خودشان کمک و آنها را احیا میکنند؛ این موضوع بیشتر آمده از مسائل عرفی و مذهبی بهویژه موضوع «محرمیت» است. با وجود شکافجنسیتی عمیق در ایران، این موضوع چندان دور از ذهن نیست که زنان بیشتری بهدلیل آناتومی بدنشان در مواقع بحرانی و حساس دچار مرگ میشوند؛ چون مردان حاضر نیستند آنها را نجات دهند.
محمد و مهدی، دو نفر از این مردانند؛ آنها با وجود تحصیلات عالی و سطح فرهنگی خوب به هممیهن میگویند، پیشفرضهای جنسیتزده و ذهنیت ازپیش تعیینشده درباره بدن زنان، آنها را هم برای کمک کردن به زنان بیمار در مواقع ایستقلبی دچار شک میکند؛ اینها همه درحالی است که آنها از نظر فنی با مراحل احیای قلبی، ریوی آشنا هستند.
مینا، یکی از تکنسینهای اورژانس ۱۱۵ به هممیهن میگوید، زنان معمولا زمانی که در موقعیت احیای قلبی، ریوی قرار میگیرند، خیلی سریع به مصدوم کمک میکنند، اما این موضوع برای مردان همیشه اتفاق نمیافتد: «معمولا وقتی ایستقلبی اتفاق میافتد و افراد با اورژانس تماس میگیرند، تکنسینها از پشت تلفن برای انجام احیای قلبی، ریوی راهنمایی میدهند. وقتی مصدوم نیازمند این احیا، زن باشد، مردان ویژه اگر هم کمی میانسال باشند، معمولا تمایلی به این کار ندارند و اعلام میکنند این زن نامحرم است. درحالیکه آن دقایق بسیار طلایی است.»
او میگوید، در آموزشهایی که به آنها داده شده، هیچ وقت به جنسیت مصدوم اشاره نشده است. بهگفته او، احیای قلبی، ریوی معمولا ۴۵ دقیقه بهطور مستمر باید انجام شود. یعنی حتی تا زمانی که مصدوم با اورژانس در حال انتقال است، باز هم این روند ادامه دارد؛ بنابراین این یک اقدام مهم برای نجات مصدومان است.
این کارشناس اورژانس میگوید، آنها معمولا پشت تلفن و تا رسیدن کارشناسان اورژانش، مجبور و مشغول به چانهزنی با مردانی میشوند که برای مشکل یک زن با اورژانس تماس گرفتهاند: «ما مدام به آنها اصرار میکنیم که در قسمت سینه زن بیمار باید چهکاری انجام دهند، اما آنها میگویند به او دست نمیزنیم، چون نامحرم است و وقتی به آنها اصرار میکنیم، کلافه میشوند و حتی تماس را قطع میکنند. البته در سالهای اخیر، کمی این موضوع بهتر شده و در نسل جوان بهویژه دهه هشتادیها، ۳۰درصد این مشکل را داریم.»
مینا میگوید، مقاومت زنان برای احیای قلبی مردان بیمار، خیلی کمتر است: «زنان رهگذر همکاری بیشتر و کنترل بیشتری بر هیجانشان دارند. معمولا تصور این است که زنان نمیتوانند هیجانشان را کنترل کنند، اما جالب است که خیلی بهتر همکاری میکنند درحالیکه مردان بیشتر دچار هیجان و ترس میشوند و مدام اصرار میکنند زودتر کارشناس بفرستیم؛ چون نمیخواهند به زن بیمار دست بزنند.»
براساس اطلاعات اورژانس تهران، از هر ۱۰ ایستقلبی، دو مورد آن احیای موفق میشود که بستگی به سن فرد بیمار و زمان طلایی احیا دارد: «در ثانیههای اول که ایستقلبی تنفسی اتفاق افتاده، هرچقدر ثانیههای اول، احیا انجام شود، شانس زندهماندن بیشتر است. وقتی مردان برای احیای یک زن با ما چانه میزنند، این موضوع مرگ زنان را بیشتر میکند. گرفتن آدرس از افراد، ۴۰ ثانیه طول میکشد و دادن آموزش با تماسگیرنده، ۳۰ ثانیه، بنابراین این لحظات مهم است.»
یحیی صالح طبری، رئیس مرکز اورژانس تهران هم در گفتگو با هممیهن، کموبیش این موضوع را تایید میکند. هرچند او میگوید در اورژانس تهران، آماری درباره تاثیر این موضوع بر مرگومیر زنان وجود ندارد، اما میگوید: «احیای قلبی، ریوی یا همان CPR، زمان طلایی دارد و اگر نتوانید در آن زمان طلایی، عملیات را انجام دهید، فرد دچار مرگ میشود یا ممکن است مغز آسیب ببیند و قلب کار کند، حتی اگر بعدا احیا کنید. ما در پزشکی، در اینطور موارد، جنسیت را در نظر نمیگیریم، اما بههرحال مردم عادی نسبت به این مسئله حساسیت بهخرج میدهند. تعدادی از مردان با خود فکر میکنند که بیمار یک زن است و اگر تنفس مصنوعی به او بدهند، چون دیگران دارند میبینند، درست نیست. این موضوعی است که صداوسیما و اصحابرسانه باید به آن توجه و دراینباره فرهنگسازی کنند، چون با توجه به اینکه جمعیت ایران به سمت پیری میرود، به این آموزشها نیاز خواهیم داشت.»
او ادامه میدهد: «در تهران کد ۲۴۷ را از هفتسال پیش راه انداختهایم و همه موتورها و آمبولانسها را به دستگاه نوارقلب مجهز کردهایم تا به محض تماس، کارشناسان حاضر شوند و درصورتیکه بیمار قلبی نیاز به انتقال به بیمارستان داشته باشند، منتقل شوند. کد ۲۴۷ مربوط به بیماریهای قلبی است ازجمله ایست قلبی. ما باید کار جهادی کنیم، آموزشهای همگانی دراینباره داشته باشیم و همه سازمانها درگیر شوند. من برای بازدید به پایگاههای اورژانس بازار رفته بودم و دیدم چقدر مردم و کسبه آنجا در ایام شلوغی و حتی خلوت، نیاز به آموزشهای اورژانسی دارند.»
طبری میگوید، وقتی بحث حیات انسان و زنده کردن آدمها پیش میآید، دیگر نباید این مطرح باشد که بیمار، زن است یا مرد: «اینکه مردی بگوید در این حالت نمیخواهد به قفسه سینه خانمی دست بزند، معنا پیدا نمیکند، چون شک دارید کار زنده کردن افراد را انجام میدهید. این نگاه، منطقی نیست. گاهی هم این وجود دارد که فرد با خودش میگوید اگر احیا جواب ندهد، باید به خانواده بیمار پاسخ بدهد. شعار ما در اورژانس این است که همه مردم، خواهر، برادر، پدر، مادر و فرزندمان هستند. کسی که فردی را احیا میکند، برایش فرقی ندارد بیمار کیست. مردم هم باید همین نگاه را داشته باشند؛ اگر فردی دارد از خیابان رد میشود و میبیند خانمی ایستقلبی کرده و افتاده، مردم نباید به این نگاه کنند که جنسیت او چیست. قرآن هم میگوید اگر یک نفر را زنده کنی، همه را زنده کردهای؛ نمیگوید باید طرف زن باشد یا مرد. ما باید این فرهنگ را در جامعه بیاوریم که هنگام کمک به همدیگر، بهویژه وقتی جان یک نفر در خطر است، نباید به این فکر کرد که طرف، زن است یا مرد، محرم است یا نامحرم؛ به این شرط که این کار را بلد باشد.»
طبری میگوید: «ما تلاش میکنیم پشت تلفن باتوجه به اطلاعاتی که فرد میدهد، راهنماییهای لازم را بدهیم. اطلاعات و جواب آن فرد خیلی مهم است. همه ما باید دستبهدست هم دهیم، مردم را نسبت به وضعیت اولیه تماس و اطلاعات اولیه آگاه کنیم که به چه نکاتی دقت کنند و همه تمرکزشان بر این باشد که از آنها چه میخواهیم. مردم وقتی میبینند کسی روی زمین افتاده و حالش بد است، باید فکر کنند خواهر یا برادرشان روی زمین افتاده است. برای پزشکان، این قانون است و اگر کمک نکنند، میتوانند محاکمه شوند.»
او معتقد است، برای نجات جان افراد، اصلا جنسیت مهم نیست: «مهم این است که یک آدم را زنده کنیم؛ آنچه قرآن میگوید. اگر پرستار زنی بالای سر زنی باشد که باید قفسه سینهاش را فشار بدهد، خب بهتر است، اما اگر نبود، باید بگذاریم بمیرد، چون زن است؟ خب جواب خونش را چهکسی میدهد؟ این نکات از آگاهی نداشتن میآید و ما این بخش را باید تقویت کنیم.»