دنیای اقتصاد نوشت: بنا بر اعلام انبیایآر، بزرگترین رخدادهای اقتصادی ایالات متحده از سال ۱۸۵۲ به این سو به قرار زیرند:
رکود اقتصادی از سال۱۸۵۷ تا ۱۸۵۹ و در پی آن جدایی ایالتهای جنوبی در سالهای ۱۸۶۰ و ۱۸۶۱ و جنگ داخلی ایالات متحده (۱۸۶۵-۱۸۶۱) جنگ داخلی مرگبارترین جنگ در تاریخ ایالات متحده بود که بیشتر از مجموع جنگهای این کشور کشته گرفت.
رکود اقتصادی از سال ۱۸۷۳ تا ۱۸۷۹ که انتشار پرفروشترین کتاب اقتصادی ایالات متحده، یعنی کتاب «پیشرفت و فقر» (۱۸۷۹) به قلم هنری جرج را در پی داشت و نظام افسارگسیخته بازارهای آزاد را که حاصل آن ایجاد نابرابری فزاینده بود، به باد انتقاد گرفت.
رکود اقتصادی در دهه۱۸۹۰ که دو انقباض ثبتشده در انبیآر در سالهای ۱۸۹۴-۱۸۹۳ و ۱۸۹۷-۱۸۹۵ را شکل داد. رکود گسترده که طی آن نرخ بیکاری همواره بالاتر از ۸درصد بود از ۱۸۹۳ تا ۱۸۹۹ ادامه داشت.
این رکود با مرحله خشونتباری از تاریخ ایالات متحده همزمان بود که طی آن، این کشور وارد جنگ با اسپانیا و جنگ فیلیپین شد.
مجموعهای از سه انقباض کوتاه از ۱۹۰۷ تا ۱۹۱۴ که با هراس سال۱۹۰۷ آغاز شد که به مدد پیشرفتهای قهرمانانه جی پی مورگان و دیگر بانکداران خاتمه یافت.
در پی این رخدادها، با هدف پیشگیری از وقوع این نوع بحرانهای بانکی در آینده، بانک مرکزی آمریکا تاسیس شد. پس از این انقباضها جنگ جهانی اول در سال ۱۹۱۴ آغاز شد.
رکودی کوتاه، ولی شدید از ۱۹۲۰ تا ۱۹۲۱ که دربرگیرنده بزرگترین تورمزایی در تاریخ ایالات متحده بود.
رکود بزرگ پس از سقوط بورس در سال۱۹۲۹ که به رکودی جهانی تبدیل شد.
در ایالات متحده، رکود بزرگ از ۱۹۳۰ تا ۱۹۴۱ ادامه داشت و در تمام این مدت نرخ بیکاری بالاتر از ۸درصد بود نام رکود بزرگ از کتاب سال۱۹۳۴ لیونل رابینز به همین نام گرفته شد. این رکود دربرگیرنده دو انقباض ثبت شده در انبیایآر بود: ۱۹۳۳-۱۹۲۹ و ۱۹۳۸- ۱۹۳۷. رکود جهانی درست پیش از جنگ جهانی دوم رخ داد.
کسادی شدید بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۱۹۷۵ که با جنگ در خاورمیانه و تحریم نفتی همراه بود. اتو اکشتاین، اقتصاددان این دوره را در کتاب سال ۱۹۷۸ خود با همین عنوان «کسادی بزرگ» نامید تا خواننده را به مقایسه آن با رکود بزرگ دعوت کند.
کسادی شدید از ۱۹۸۰ تا ۱۹۸۲ که دربرگیرنده دو انقباض ثبتشده در انبیآی آر بود: انقباضی کوتاه در سال۱۹۸۰ و اندکی بعد، انقباض دیگری از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۲ که با جنگی در خاورمیانه همراه بود. در آن زمان این کسادی هم «کسادی بزرگ» نام گرفت تا باز هم مردم را به مقایسه آن با رکود بزرگ وادارد.
کسادی شدید از ۲۰۰۷ تا ۲۰۰۹ که باز هم کسادی بزرگ نام گرفت. اینبار این نام به واقع ویروسی شد و تا همین امروز هم پابرجاست.
این کسادیها و رکودها خودشان روایتهایی هستند که رخدادهای بعدی را رقم میزنند. بهطور معمول در هر رکودی فکرمان به سمت آخرین رکود بزرگ میرود و توجهمان نیز به رکورددار رکودها جلب میشود در ایالات متحده و بسیاری از کشورهای دیگر، رکورددار رکودها بطور قطع «رکود بزرگ» است. اغلب مورخان اقتصادی که دست به شناسایی علل کسادیها و رکودها میزنند رویدادهای همزمان با آن رکودها یا کسادیها را فهرست میکنند؛ رویدادهایی مانند ورشکستگی بانکها، اعتصابها، اقدامات دولت، اکتشافات طلا، کمبود محصولات کشاورزی، اتفاقات مربوط به بازار بورس و چیزهایی از این دست. چنین اطلاعاتی مفیدند؛ ولی هدف ما بررسی این رکودها و کسادیها از منظر روایتها و مجموعههای روایی برجستهای است که شاید به شکلگیری با تشدید آنها کمک کرده باشند.
با این حال در نهایت نمیتوانیم علیت را صد درصد اثبات کنیم؛ چراکه این رخدادها بسیار پیچیدهاند و روایتهای پرشماری در آنها نقش دارند. ولی روایتها در مجموع در شکلگیری این رخدادهای اقتصادی جدی نقش چشمگیری ایفا میکنند. نخستین گام این است که برخی روایتهای اقتصادی بزرگ و جهشهایی را که به رخداد دوباره این روایتها در درازمدت کمک کردهاند مرتب و دستهبندی کنیم بقیه فصلهای این بخش ۹ روایت اقتصادی ابدی را به همراه برخی جهشها و رخداد دوبارهشان توصیف میکنند بیشتر خوانندگان این روایتها را در جدیدترین شکل هایشان به یاد میآورند؛ ولی در شکلهای قدیمیترشان خیر.
هراس در برابر اطمینان؛
قناعت در برابر ولخرجی متظاهرانه؛
نظام پولی پایه طلا در برابر نظام پولی دوفلزی؛
ماشینهای جایگزین نیروی کار که جایگزین بسیاری از مشاغل میشوند؛
خودکارسازی و هوش مصنوعی کموبیش در تمامی مشاغل جای انسان را میگیرند؛
رونقها و کسادیهای بازار املاک؛
حبابهای بازار بورس؛
تحریم سودجویی و کسبوکارهای خبیث؛
مارپیج قیمت - دستمزد و اتحادیههای کارگری خبیث.