سریالهای امنیتیای که در سالهای اخیر از تلویزیون پخش شدهاند، معمولا اصل داستان را بر ماجراهای اطلاعاتی و جاسوسی قرار دادهاند و یک لایۀ حاشیهای از ماجراهای شخصی و خانوادگی را هم به آن اضافه کردهاند تا شاید جاذبه و رنگ و لعاب بیشتری به داستان بدهند.
به گزارش فرادید؛ اما همیشه یک مشکل عمده در اینطور سریالها (مثل خانۀ امن، سرجوخه و گاندو) وجود دارد و آن هم ضعف در ارائۀ معماها و پیچیدگیهای لازم برای یک قصۀ جاسوسی است. در این سریالها معمولا ابعاد امنیتی قصه بسیار شعاری، ساده و بدون کشش است. معمولا همیشه یک اتاقک تاریک پر از مانیتور وجود دارد که چند مامور اطلاعاتی از آنجا همۀ امور عالم را زیر نظر دارند و بالاخره هم بعد از چند مورد فراز و نشیب داستانی ساده و بدون هیجان موفق به انجام ماموریتشان میشوند.
اما سریال تازۀ «تمام رخ» که از اوایل دیماه پخش آن در شبکۀ سه سیما آغاز شده، به طرز تقریبا غافلگیرکنندهای توانسته متفاوت از سایر سریالهای امنیتی سالهای اخیر باشد. البته «فعلا» اینطور است؛ تا الان ۱۲ قسمت از سریال پخش شده و ممکن است در قسمتهای بعدی روند ماجرا به سمتی برود که دیگر جذابیت فعلی در آن حفظ نشود.
اما آنچه تا قسمت دوازدهم اتفاق افتاده یک موفقیت نسبی است؛ موفقیتی که به دلیل رعایت چند نکتۀ مهم به دست آمده است. اولین دلیل مهم این است که «تمام رخ» اگرچه به عنوان سریالی دربارۀ مسائل امنیتی و اطلاعاتی در حوزۀ دارو ساخته شده، اما فعلا کل این ماجرای امنیتی را در حاشیه قرار داده و تمرکز خودش را بر پرداخت و روایت یک قصۀ خانوادگی پیچیده و جذاب قرار داده است.
شاید بشود این را نوعی زیرکی و رندی (در معنای مثبت کلمه) از سوی سازندگان سریال به حساب آورد؛ آنها فهمیدهاند که ساخت و پرداخت ماجراهای امنیتی، به خاطر باید و نبایدهایی که قطعا در چنین مواردی وجود دارد، نمیتواند به سادگی طراحی یک درام خانوادگی باشد و به همین خاطر تمرکزشان را روی این مضمون دوم قرار دادهاند.
در این سریال هم اتاقک تاریک و مانیتورهای عجیب و ماموران همهچیزدان حضور دارند، اما انگار اصل کار آنها نیستند. اصل ماجرا بیشتر متمرکز بر روابط خانوادگی بین شخصیتهایی است که هرکدامشان انگیزهها و روحیات کاملا متفاوتی دارد.
یک دکتر داروساز به اسم بهزاد که سالها قبل نامزد خودش را رها کرده و با دختر یک مرد ثروتمند ازدواج کرده است، حالا در جریان روابط دانشگاهیاش با خارج از کشور، دلباختۀ یک زن غیرایرانی شده است. از طرف دیگر دختری که قبلا نامزد او بوده، حالا با انگیزهای خاص، با پدر همسر بهزاد ازدواج کرده و بعد از مرگ این فرد، همۀ مال و اموال خانوادۀ همسر بهزاد را از آن خودش کرده است. در همین گیر و دار، همکار بهزاد متوجه رابطۀ او با زن خارجی شده و به این وسیله میخواهد از او اخاذی کند.
این تازه یک روایت ساده از قصه و روابط نسبتا پیچیدهای است که در سریال جریان دارند. این پیچیدگی نشان میدهد که سازندگان سریال، ماجراهای خانوادگی را حاشیهای در نظر نگرفتهاند و آن را به صورت دم دستی و پیش پا افتاده ارائه نکردهاند.
اما دومین دلیل جذابیت سریال استفاده از گروه بازیگران حرفهای و نامآشنایی است که نقشهایشان را به بهترین شکل ایفا کردهاند و صرف حضور چهره و بازی آنها توانسته سطح سریال را بالاتر از سایر سریالهای مشابه ببرد. بهزاد خداویسی، ویدا جوان، مهدی سلوکی، نگین صدقگویا و رحیم نوروزی از جملۀ بازیگرانی هستند که حضورشان به وضوح روی کیفیت سریال تاثیرگذار بوده است. خداویسی علاقۀ خام و سادهلوحانهاش به دختر خارجی و خستگی و دلزدگی از زندگی خانوادگی خودش را خیلی خوب و باورپذیر در لحن کلام و حالت چهرهاش به مخاطب منتقل میکند؛ رحیم نوروزی هم که انگار دوباره شمّهای از همان شرارتها و آشوبهای درونی شخصیت «فرخ گلابدرهای» در «پس از باران» را در خودش زنده کرده است!
سومین راز موفقیت سریال هم ریتم تند روایت آن است؛ این نکتۀ بسیار مثبتی است که در این سریال با سکانسهای بیاهمیت و دیالوگهای کشدار و حوصلهسربر چندان رو به رو نمیشویم و ماجراها با شتاب مناسبی پیش میروند.
البته همانطور که گفته شد، همۀ این نکتههای مثبت «فعلا» در سریال وجود دارند. این احتمال هست که در ادامۀ سریال و با پررنگتر شدن ماجراهای امنیتی، طراوت فعلی کمرنگ شود و جای خودش را به همان خشکی بیجاذبهای بدهد که در «سرجوخه» و «خانۀ امن» شاهدش بودهایم. باید امیدوار بود که «تمام رخ» بتواند تا انتها حال و هوای متمایز خودش را حفظ کند.