فرارو- استفن والت؛ پژوهشگری برجسته در مکتب رئالیسم (واقع گرایی) در روابط بین الملل است. او در سال ۲۰۱۸ میلادی کتابی را با عنوان «جهنم نیات خوب» منتشر کرد که در آن استدلال کرده بود ظرف سه دهه گذشته «هژمونی لیبرال» که در آن امریکا سیاست استقرار اقتصاد بازار آزاد، لیبرال دموکراسی و حقوق بشر را در سراسر جهان دنبال کرده باید با استراتژی «خارج از مرز» جایگزین شود.
به گزارش فرارو به نقل از فارین پالیسی، پیش از آن که وارد سال ۲۰۲۳ میلادی بشوم تصمیم گرفتم به گذشته نگاهی بیاندازم تا ببینم آیا سال ۲۰۲۲ میلادی مطابق انتظارات من پیش رفته یا خیر. آخرین ستون من در سال ۲۰۲۱ میلادی تحت عنوان "فهرست اقدامات بایدن در عرصه سیاست خارجی در سال ۲۰۲۲" بود. در این مورد چه مواردی را درست پیش بینی کردم در چه مواردی اشتباه کردم و دولت بایدن تا چه اندازه خوب عمل کرد؟
۱-چین و تایوان: اولین پیشبینی من در این باره که "ما شاهد یک بحران جدی یا رویارویی نظامی بر سر تایوان در سال ۲۰۲۲ نخواهیم بود" درست بود. تنشها در سطح واکنش به سفر نابخردانه "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان به تایوان در ماه آگوست قدری تشدید شد. با این وجود، پس از آن سردرگمی غالب شد و در نهایت پکن و واشنگتن تصمیم گرفتند از سطح تنش دست کم در شرایط فعلی بکاهند. متحدان ایالات متحده در آسیا (و اروپا) از کنترل صادرات بر روی فناوری پیشرفته تراشه یا عناصر حمایتی برنامه اقتصادی گستردهتر دولت راضی نیستند و این موضوع میتواند فرصتی برای چین باشد. با نگاهی به آینده من هنوز مطمئن هستم که صلح در شرق آسیا در سال ۲۰۲۳ حاکم خواهد شد.
۲- اوکراین: من در این مورد تا حدی دچار اشتباه شدم. در اواخر دسامبر ۲۰۲۱ میلادی پیشبینی کردم که روسیه به اوکراین حمله نخواهد کرد. با این وجود، من صد در صد مطمئن نبودم و اشاره کردم که اگر مسکو حمله کند انتظار دارم حملهای با "اهداف محدود" با تمرکز بر دونباس باشد که به احتمال زیاد منجر به درگیری منجمد مشابه وضعیت گرجستان میشود. چرا این گونه فکر میکردم؟ زیرا احتمال کمتری وجود داشت که یک کارزار محدود نظامی غرب را وادار به واکنشی قوی و متحد سازد. هم چنین، تهاجم محدود "جو بایدن" و ناتو را در موقعیتی بدون برد قرار میداد، زیرا در امریکا اشتهای کمی برای مداخله در جنگ در منطقهای دور از ایالات متحده درست در همسایگی روسیه وجود داشت. من فکر میکردم که "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهور روسیه متوجه شده که یک تهاجم در مقیاس بزرگ باعث مقاومت شدید اوکراین خواهد شد و "درد پر هزینهای را ایجاد میکند که مسکو قادر به تحمل آن نخواهد بود".
اکنون، اما مشخص شده که پوتین تواناییهای نظامی روسیه بیش از حد واقعی آن برآورد کرده بود و اوکراین را دست کم گرفت و به همین خاطر تصمیم به حمله نظامی علیه کی یف را صادر کرد. هم چنین، اهداف اولیه روسیه محدود به دونباس نبود. من در این باره اشتباه کردم هر چند که در این فرض که اقدامات روسیه باعث برانگیختن غرب به پاسخ قوی و متحد و مقاومت شدید اوکراین خواهد شد حق با من بود. از آن زمان به این سو دولت بایدن واکنش غرب را با مهارت تاکتیکی قابل توجهی رهبری میکند. من به بایدن و تیماش به دلیل مدیریت خوب بحران اوکراین نمره بالایی میدهم.
با این وجود، نگاه کردن به آینده تصویر تلختری را ارائه میدهد. جنگ هنوز به پایان نرسیده و من نگران هستم که سال ۲۰۲۳ برای دولت بایدن و "ولودیمیر زلنسکی" رئیس جمهور اوکراین و سایر اعضای ناتو سالی سختتر از سال ۲۰۲۲ باشد. حملات روسیه به زیرساختهای اوکراین آسیب زیادی وارد ساخته و وسعت و جمعیت روسیه ممکن است آن کشور را قادر سازد تا در جنگ فرسایشی کی یف را پشت سر بگذارد فارغ از آن که کی یف چه میزان حمایت خارجی دریافت میکند. من در این باره از عبارت "ممکن است" استفاده میکنم، زیرا تشخیص اطلاعات قابل اعتماد در مورد تلفات واقعی و ذخایر و توانایی هر طرف برای حفظ نیروهای خود در آینده بر اساس اطلاعات عمومی دشوار است. نه روسیه و نه اوکراین هیچ نشانهای از تمایل به مصالحه از خود نشان نمیدهند و ایجاد یک توافق قابل اجرا دشوار خواهد بود حتی اگر هر دو طرف واقعا به حصول یک توافق علاقهمند باشند.
تکرار موفقیتهای اوکراین در میدان نبرد در سال جاری سختتر خواهد بود و یک بن بست طولانی مدت باعث میشود برخی از ناظران خواستار افزایش حمایت غرب و کمک به اوکراین برای کشاندن جنگ به خاک روسیه شوند در حالی که برخی دیگر استدلال خواهند کرد که زمان آن رسیده که برای توقف جنگ و برقراری آتش بس تلاش کنیم. هیچ کس نمیداند کدام یک از این دو دیدگاه برنده خواهند شد. با این وجود، مطمئنا اوکراین در سال آینده کماکان یکی از رئوس اصلی سیاست خارجی بایدن باقی خواهد ماند. هر چه جنگ اوکراین بیشتر به طول انجامد کشورهای که در حاشیه قرار گرفتهاند مانند چین و هندوستان ذینفعان اصلی آن خواهند بود.
۳- ایران و اسرائیل: من در سال ۲۰۲۱ میلادی هشدار دادم که احتمالا بایدن با فشار مجدد برای اقدام نظامی علیه ایران مواجه خواهد شد. در اینجا من بیش از حد بدبین بودم: این موضوع هرگز در سال ۲۰۲۲ به نقطه جوش نرسید. با این وجود، اکنون "بنیامین نتانیاهو" به مقام نخست وزیری اسرائیل بازگشته و در راس دست راستیترین دولت در تاریخ اسرائیل قرار دارد. هر گونه امکان دستیابی به توافقی جدید برای محدود کردن برنامه هستهای ایران اکنون مانند یک رویا به نظر میرسد. تصمیم احمقانه "دونالد ترامپ" رئیس جمهور سابق ایالات متحده برای خروج از توافق اولیه به تهران اجازه داد تا نسبت به زمانی که برجام اجرا میشد به مرحله ساخت بمب اتمی نزدیکتر شود و به نظر میرسد رهبران فعلی ایران بیشتر علاقهمند به ذخیره اورانیوم با غنای بالا و تقویت توان هستهای خود هستند و نه آن که برای پذیرش محدودیتهای تازه بر برنامه هستهای شان پای میز مذاکره بنشینند. تمایل ایران به ارائه پهپاد به روسیه به منظور استفاده علیه اوکراین احتمال آن که شاهد پیشرفت دیپلماتیک در این جبهه باشیم را کاهش میدهد. نتانیاهو پیشتر گفته بود که توقف برنامه هستهای ایران یکی از اهداف اصلی سیاست خارجی وی است و این به معنای تحت فشار قرار دادن دولت بایدن به منظور حمایت از اقدامات تهاجمیتر است. جنگ در خاورمیانه احتمالا آخرین چیزی است که بایدن و "آنتونی بلینکن" وزیر امور خارجه ایالات متحده در حال حاضر میخواهند، اما این میل مانع از آن نمیشود که نتانیاهو و متحداناش در داخل ایالات متحده اعمال فشار خود را متوقف سازند.
در همین حال، تعهد صریح کابینه تازه اسرائیل به تعمیق سیستم ناعادلانه اسرائیل در زمینه سرزمینهای اشغالی زنگ خطر را در میان مترقیها (جناح چپ حزب دموکرات) در امریکا به صدا درآورده است. البته نباید انتظار داشت که ایالات متحده بیش از ابراز "نگرانی" در مورد سیاست اسرائیل و توصیه راه حل "دو دولت" که راه حلی مرده محسوب میشود کار بیش تری انجام دهد. هیچ کس در دولت بایدن حاضر نیست برای حقوق فلسطینیان اقدام موثری انجام دهد. هیچ کس در دولت بایدن به دنبال کاهش حمایت امریکا از اسرائیل نیست. در نتیجه، صرفنظر از آن که دولت نتانیاهو چه تصمیمی بگیرد موضع امریکا نسبت به اسرائیل مشخص است. این وضعیت شکاف بین تعهد لفاظی دولت بایدن به دموکراسی و حقوق بشر و رفتار واقعی آن را بیشتر آشکار خواهد ساخت. با این وجود، در مورد سیاست خاورمیانهای امریکا این ریاکاری موضوع تازهای نیست.
۴- نگرانیهای مرتبط با اعتبار کماکان وجود خواهند داشت: در ستون پیش بینیام اشاره کرده بود که بایدن به معضل "اعتبار" دچار شده است. این موضوع صرفا به دلیل تصمیم (صحیح) بایدن برای خروج نیروهای امریکایی از افغانستان رخ نداده بلکه به دلیل آن است که ایالات متحده احتمالا نمیتواند به همه تعهدات جهانی خود عمل کند و هم چنین بدان خاطر است که کشورهای دیگر نگران هستند انزواگرایی ترامپ در نهایت با قدرتی تازه بازگردد. خبر خوب این است که واکنش قدرتمند و موثر تاکنون به اوکراین و تلاش مستمر بایدن برای دستیابی به متحدان سنتی در اروپا و آسیا این نگرانیها را موقتا برطرف کرده است. خبر بد این است که مشکلات ساختاری به شکلی اساسیتر باقی ماندهاند: شرکای آسیایی امریکا نگران هستند که اوکراین عاملی دائمی برای مقابله با چین باشد اروپاییها نگران هستند که ترامپیسم هنوز زنده درون حزب جمهوری خواه فرصت قدرت گیری دوباره پیدا کند و شاهینهای درون امریکا که خواستار توسل به قوه قهریه هستند استدلال میکنند که بودجه امنیت ملی که به سرعت به یک تریلیون دلار در سال نزدیک میشود هنوز برای برآورده ساختن تمام تعهدات جهانی دور از دسترس ایالات متحده کافی نیست.
از قضا قدری اعتماد کمتر به امریکا در حفاظت از کشورها میتواند مفید باشد چرا که کشورهای مختلف را تشویق میکند تا برای محافظت از خویش بیشتر تلاش نموده و تعهد بیشتری نسبت به ثبات منطقهشان داشته باشند. بنابراین، در سال آینده چالش بایدن متقاعد کردن متحدان ایالات متحده برای عمل به وعدههای خود به منظور انجام کارهای بیشتر و تبدیل عزم امروز به توانایی فردا است.
۵-یک بحران انسانی؟ من در سال ۲۰۲۱ میلادی هشدار دادم که احتمالا شاهد یک بحران انسانی رو به رشد خواهیم بود اگرچه مطمئن نبودم که این بحران در کجا و به چه شکلی رخ خواهد داد. متاسفانه مشخص شد که ارزیابی من درست بوده است. مجمع جهانی اقتصاد گزارش میدهد که در حال حاضر حدود ۱۰۰ میلیون پناهنده در سراسر جهان وجود دارند ۷.۹ میلیون پناهنده تنها از اوکراین هستند و ۵.۹ میلیون نفر دیگر در داخل آن کشور آواره شدهاند. فجایع تقریبا در تمام قارهها رخ داده اند و کماکان به جریانهای مهاجرت در مقیاس بزرگ دامن میزنند (از جمله ادامه بحران در مرز جنوبی ایالات متحده).
دولت بایدن به غیر از ارسال کمکهای امدادی پاسخ مشخصی برای این موضوع ندارد، اما هیچ فرد و جریان دیگری نیز راه حلی برای این موضوع ندارد. تنها یک فرد شدیدا خوش بین میتواند انتظار داشته باشد که این معضل در سال آینده به میزان قابل توجهی کاهش یابد. با این وجود، واقعیت آن است که اگر شبکه برق اوکراین در زمستان سال جاری به طور کامل ویران شود پیامدهای آن وحشتناک خواهد بود.
۶- تعیین اولویتها و پایبندی به آن: من در سال ۲۰۲۱ میلادی اشاره کردم که چالش نهایی برای بایدن "مقاومت در برابر فشارها برای درگیر شدن در آخرین بحران روز" است. دولت بایدن در این باره به خوبی عمل کرده است. به خاطر داشته باشید که ایالات متحده اکنون به دنبال تحمیل یک شکست قاطع بر دو قدرت بزرگ در زمانی واحد است: امریکا در تلاش است به اوکراین کمک کند تا شکستی نظامی را بر روسیه تحمیل کند و همزمان تلاش میکند از طریق ترکیبی از شیوهها شکست بزرگ اقتصادی را بر چین تحمیل کند و در این راستا اقداماتی مانند کنترل صادرات فناوری پیشرفته، ارائه یارانه به صنعت نیمه هادی ایالات متحده، افزایش حمایت نظامی از تایوان و کارزاری برای برای قرار دادن اکثر متحدان ایالات متحده در پشت این تلاشها را انجام داده است.
۷- نبرد در خانه: بیشترین نگرانی من در مورد اختلال احتمالی در عملکرد در داخل امریکا بوده است. در اواخر سال ۲۰۲۱ میلادی نرخ تورم در حال افزایش بود، ترامپ خود را برای نامزدی در انتخابات آماده میکرد و تقریبا همه انتظار داشتند که در انتخابات میان دورهای "موج قرمز" ایجاد شود و دیوان عالی توسط یک جناح محافظه کار تسخیر شده بود که دیدگاههای آن به شدت در تضاد با دیدگاه اکثریت امریکایی بوده و ترس از آن که انتخابات میان دورهای به سوء رفتار انتخاباتی و جنجالهای پس از انتخابات منتهی شود بسیار گسترده بود. من در این نگرانی تنها بودم و تا آنجا پیش رفتم که پیشنهاد نمودم تنها اصلاحات گسترده در قانون اساسی میتواند این پوسیدگی را برطرف سازد.
اکنون خوشحال هستم که در این مورد اشتباه کردم. انتخابات میان دورهای بدون مشکل جدی به پایان رسید. کارزار ترامپ هنوز به شدت داغ نشده و مشکلات حقوقی شخص او کماکان در حال افزایش است و بسیاری از نامزدهای مورد حمایت او در انتخابات میان دورهای متحمل شکست شدند. جمهوری خواهان کنترل مجلس نمایندگان را با اختلاف رای محدود در دست گرفتند با این وجود، سنا در دست دموکراتها باقی ماند و اختلافات داخلی درون حزب جمهوری خواه نیز توانایی آن حزب را برای آسیب رسانی شدید به دولت بایدن محدود میسازد. نرخ تورم به تدریج در حال کاهش است و اقتصاد ایالات متحده از سایر کشورهای پیشرفته سرمایه داری بهتر عمل کرده است.