فرارو- دیوید ایگناتیوس؛ با ورود به سال جدید میلادی از "جیک سالیوان" مشاور امنیت ملی دولت بایدن خواستم تا یک "ارزیابی خالص" از موضع دولت بایدن در عرصه سیاست خارجی ارائه دهد. جای تعجبی نداشت که ارزیابی او مثبت بود. او فکر میکند بایدن به اهداف اساسیای که در زمان روی کار آمدن در سال ۲۰۲۱ تعیین کرده بود دست خواهد یافت.
به گزارش فرارو به نقل از واشنگتن پست، بخش جالب پاسخ سالیوان این بود که او چگونه الگوی جدید سیاست را توصیف کرد، جهانی که در آن ساختار جهانی پس از ۱۹۴۵ میلادی به سرعت در حال تغییر است. آن چه در حال حاضر اهمیت دارد سیال بودن و سازگاری است، زیرا ایالات متحده به دنبال همکاری با "قدرتهای میانی بیشکل" علاوه بر متحدان سنتی خود میباشد.
سالیوان گفت: "ساخت قدیمی بلوکها در جنگ سرد منسجم نیست. کشورها نمیخواهند مجبور به انتخاب شوند و ما نیز چنین چیزی را از آنان نمیخواهیم. ما به جای تلاش برای تقسیم جهان به دنبال دستور کاری مثبت هستیم: همکاری در مورد زیرساختها، آب و هوا، امنیت غذایی و قوانین دیجیتال".
اصطلاح "ارزیابی خالص" خود یادگاری از جنگ سرد است، اما همچنان ابزاری مفید به نظر میرسد. "اندرو مارشال" استراتژیست پنتاگون خالق این اصطلاح بود و آن را در مورد سنجش موازنه استراتژیک قوا بین شوروی و آمریکا به کار برد تا ارزیابی خالصی از نقاط قوت و ضعف دو طرف داشته باشد. مارشال از این فرمول برای محاسبه بازدارندگی استفاده کرد و تخمین زده بود که توازن پس از تبادل هستهای چه میزان خواهد بود. به نوعی این علم ترسناک روز قیامت بود.
امروزه "ارزیابی خالص" بیشتر به شناسایی روندها و چشماندازهای آینده میپردازد و ارزیابیای از موقعیتهای نسبی ایالات متحده و دشمنان آن کشور در دنیایی که واقعا چند قطبی شده را ارائه میدهد. سالیوان در اواخر دسامبر به من گفت: "اکنون در سال ۲۰۲۲ قرار داریم و نه سال ۲۰۰۸ میلادی. مشاوران امنیت ملی به این نتیجه رسیدهاند در جایی که ایالات متحده قدرت کمتری برای وادار ساختن بازیگران به حصول نتایج دلخواه واشنگتن دارد به منظور دستیابی به اهداف خود نیازمند استراتژی بهتری میباشد".
سالیوان استدلال میکند که بایدن به سه هدف خود در حوزه امنیت ملی که از ابتدا تعیین کرده بود دست یافته است: بازسازی اقتصاد ایالات متحده، جوان سازی طبقه متوسط و احیای ناتو و سایر اتحادهای جهانی. هم چنین، او نیروهای امریکایی را از افغانستان خارج ساخت تا بر تهدیدات کنونی تمرکز کند نه بر روی مسائل مرتبط با روز پس از حادثه یازدهم سپتامبر.
سالیوان معتقد است که اکنون به لطف هزینههای دو حزبی در امریکا در عرصه زیر ساختها، نیمه هادیها، وسایل نقلیه الکتریکی و سایر فناوریهای پیشرفته اقتصاد ایالات متحده "به طور قابل توجهی سالمتر و رقابتی تر" است.
او میگوید: "ما در حال ساختن اقتصاد قرن بیست و یکم هستیم". شاید حق با او باشد. با این وجود، واقعیت آن است که افزایش نرخ تورم فعلی تا حدی به دلیل ولخرجی بایدن در زمینه هزینهها و مخارج سال ۲۰۲۱ ایجاد شد و ثبات قیمتها را که برای یک نسل از امریکاییها به طول انجامیده بود از بین برد و طبقه متوسط امریکا کماکان وضعیت باثباتی ندارد.
بایدن به طور چشمگیری در تقویت مشارکت آمریکا در خارج از کشور موفق بوده است. ناتو قویتر از قبل شده و فنلاند و سوئد نیز به آن خواهند پیوست. ژاپن در حال تبدیل شدن به یک شریک دفاعی جدی برای امریکا میباشد. همکاری کره جنوبی با ایالات متحده و ژاپن بهتر از سالهای گذشته است. هند در حال حرکت به سمت یک مشارکت استراتژیک از طریق گروه کواد متشکل از ایالات متحده، ژاپن و استرالیا میباشد.
با این وجود، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان به عنوان هدف نهایی بایدن یک فاجعه استراتژیک بود. پس از آن یک رژیم زن ستیز تحت رهبری طالبان اداره امور افغانستان را در دست گرفت. با این وجود، پیش بینی در مورد پیامدهای شدید این موضوع عمدتا اشتباه بود، زیرا از زمان قدرتگیری طالبان تنش جدیدی در عرصه تروریسم و یا خروج گسترده پناهجویان افغان رخ نداده است. در واقع، ایمن الظواهری رهبر القاعده کشته شده است. هم چنین، اکنون حمایت از اوکراین برای ایالات متحده آسانتر شده است. سالیوان میافزاید: "اگر ما هنوز در افغانستان میجنگیدیم تبدیل به هدفی دلپذیر برای روسها میشدیم".
پراگماتیسم (عملگرایی) سیاست خارجی بایدن اغلب نادیده گرفته میشود. دولت بایدن علاقه زیادی به رویای همیشگی ایده آلیستهای امریکایی برای بازسازی جهان به شیوه دلخواه امریکا ندارد. آمریکای لاتین را در نظر بگیرید جایی که سیا به مدت سه دهه جنگهای مخفیانهای به راه انداخت تا از نفوذ چپها جلوگیری کند. با این وجود، امروزه تقریبا تمام کشورهای بزرگ آن منطقه تحت رهبری چپها هستند. سالیوان میگوید: "ما باید آمریکای لاتین را همان گونه که وجود دارد بپذیریم و روابط سازنده و موثر خود را با کشورهای آن منطقه حفظ کنیم".
در این میان پراگماتیسم بایدن گاهی باعث میشود تا قدرتهای میانی اقتدارگرا شرط بندی خود را در میان ما و چین در حال رشد انجام داده و حفظ کنند. بایدن در مورد امارات متحده عربی و بسیاری از آفریقایی مایل است ببیند آیا آن کشورها روابط شان را با چین تعمیق خواهند بخشید یا خیر.
بایدن به دلیل ارائه حمایت نظامی برای کمک به دفع تهاجم روسیه بدون آغاز جنگ جهانی سوم امتیاز بالایی در مورد رویکردش در قبال جنگ اوکراین کسب میکند. بایدن هنوز پایانی شرافتمندانه برای اوکراین ندارد. با این وجود، من اطمینان دارم که از طریق حمایت ثابت از کی یف، بایدن و اوکراینیها تا پایان سال ۲۰۲۳ میلادی پایانی شرافتمندانه را پیدا خواهند کرد.
سالیوان میگوید: "بایدن به دنبال جنگ نیست. با این وجود، همان گونه که پوتین نیز در حال درک این موضوع است پرزیدنت بایدن در برابر زورگویان عقبنشینی نمیکند و به افرادی که مورد حمله قرار میگیرند کمک خواهد کرد".
ببر خمیده حاضر در چشم انداز جهانی چین است. در اینجا بایدن نه به سبب موفقیت شخصیاش که به دلیل اشتباهات دشمناش یعنی هیئت حاکمه چین سود برده است. زمانی که بایدن به قدرت رسید به نظر میرسید سیاستگذاران امریکایی متقاعد شده بودند که ظهور پکن اجتناب ناپذیر است. این حس عمدتا به لطف شکست سیاست کووید صفر "شی جین پینگ" رئیس جمهور چین و کند شدن سریع سرعت رشد اقتصادی چین از بین رفته است.
بایدن سال ۲۰۲۳ را در حالی آغاز میکند که در عرصه سیاست خارجی دوستان تازهای پیدا کرده و دشمنان قدیمیاش را گیج ساخته است. او در این مسیر دچار اشتباهاتی شده است (به خصوص در نوع رابطه اش با سعودی٬ها) و بسیاری از مسائل کلیدی ناتمام ماندهاند. با این وجود، او سیاست خارجی غیر عاطفیای را در پیش گرفته سیاست خارجی برای جهان آن گونهای که هست و نه آن گونه که ما میخواهیم باشد.