اسماعیل اتحادیه بعد از آنکه بیشتر زمینهای ده را خرید و ارباب فرحزاد شد، تصمیم گرفت برای خودش یک عمارت اربابی بسازد. عمارتی که تا همین ۲۰ سال پیش هم سکنه داشت و در نهایت نوههای ارباب فرحزاد آن را به شهرداری فروختند.
ستونهای گچی در محدوده شمالی محله فرحزاد که میانش برجهای بلند نمایان است، تنها باقیمانده عمارت اربابی است که روزگاری دهها نفر در آن سکونت داشتند و حالا هم گرچه مخروبه شده، اما همچنان از هیبت دیروزش حکایت میکند.
به گزارش همشهری آنلاین، در محدوده شمالی فرحزاد، کنار درختهای چنار و سرو، ملک مخروبهای هست که زمانی عمارت اسماعیل اتحادیه، ارباب فرحزاد، بود. این روزها از این عمارت فقط ستونهای گچیاش باقی مانده که بهخودی خود یادآور داستانی از روزهای رفته است. داستان عمارت ارباب از ۱۲۰ سال پیش آغاز میشود؛ زمانی که «اسماعیل اتحادیه» به فرحزاد آمد و بیشتر زمینهای این ده را خرید.
«مصطفی لآلی» خاطرات زیادی از عمارت قدیمی محلهاش دارد: «زمانی که اتحادیه میخواست زمینهای فرحزاد را بخرد، با مخالفت بومیهای روستا مواجه شد و برای اینکه به خواستهاش برسد با آنها معاملهای کرد. در این معامله املاک به دو بخش اعیانی (بنا، درخت، زمینهای زراعت و...) و عرصه (زمین ملک) تقسیم شد و فقط عرصهها به نام اتحادیه سند خورد.»
اسماعیل اتحادیه بعد از آنکه بیشتر زمینهای ده را خرید و ارباب فرحزاد شد، تصمیم گرفت برای خودش یک عمارت اربابی بسازد. عمارتی که تا همین ۲۰ سال پیش هم سکنه داشت و در نهایت نوههای ارباب فرحزاد آن را به شهرداری فروختند. «زینالعابدین لآلی» که پدربزرگ، پدر و خودش سالها در این عمارت سکونت داشتند، درباره معماری این ملک میگوید: «عمارت فرحزاد یک خانه خشتی ۲۵۰مترمربعی بود که در یک طبقه ساخته شده بود.
از در که وارد این عمارت میشدیم، به یک هشتی میرسیدیم که هرکدام از راهروهای این هشتی به یکی از اتاقهای عمارت ختم میشد. اتاقی بزرگ با ۶ در هم در این خانه قدیمی وجود داشت که به آن ششدری میگفتند و مخصوص مهمان بود. مطبخ، اتاق نگهبانی، انبار گندمی و دالانی که برای زندانی کردن مجرمان ده از آن استفاده میشد، همه امکانات این عمارت زیبا بود.»
اما دلیل قشنگی عمارت ارباب، فقط معماری جالب و منحصربهفردش نیست. وجود باغهای سرسبز با درختان گردو در پیرامون این عمارت باعث زیبایی دوچندان آن شده بود. به گفته آخرین سکنه عمارت، یک نهر پرآب از کنار خانه خشتی و منحصربهفرد فرحزاد عبور میکرد و وجودش در کنار رودخانه پایین عمارت، باعث آبادانی فضای پیرامونی آن شده بود. باغهای سرسبز دورتادور عمارت و درختان تنومند گردو که همه و همه متعلق به ارباب اتحادیه بود، با آب همان نهر و رودخانه آبیاری میشد.
ارباب برای رونق کشاورزی در این روستا چند چاه عمیق حفاری کرد و نهر آبی درست کرد که آب آن هم برای زراعت و هم برای آشامیدن مورد استفاده قرار میگرفت. در اختیار گذاشتن زمین زراعت به اهالی فرحزاد و تأمین آب لازم برای کشت و کار باعث شده بود تا ارباب از هر برداشت محصول سهمی داشته باشد. لآلی میگوید: «هر زمان که فصل درو گندم میشد، مباشر ارباب به سر زمینها میآمد و سهم ارباب را از کشاورزان میگرفت. این گندمها در انبار عمارت که به آن «انبار گندمی» میگفتند دپو میشد و ارباب در هر زمان از سال که میخواست میتوانست از گندمهایش استفاده کند.»
عمارتی که ۱۲۰ سال پیش اسماعیل اتحادیه آن را بنا کرده بود، رفتهرفته بر اثر باد و باران از بین رفت تا اینکه سازههای اصلیاش از ۱۵ سال پیش به کلی تخریب شد و حالا از آن فقط چند ستون و چند دیوار نصفهنیمه در منطقه۲ تهران باقی مانده است.