رضا غبیشاوی در عصرایران نوشت: دولت با برکناری علی صالح آبادی از ریاست بانک مرکزی، محمدرضا فرزین را به عنوان رئیس جدید معرفی کرد. درباره جزئیات این تغییر میتوان گفت:
۱- شیوه تغییر رئیس بانک مرکزی را میتوان "برکناری" توصیف کرد گرچه اعلام شده او استعفا کرده است. شرایط و چگونگی تغییر بیشتر از آنکه به استعفا شبیه باشد به برکناری نزدیکتر است.
۲- تاکنون متن، زمان و دلیل استعفا اعلام نشده است. همچنین پاسخ رئیس جمهوری به متن استعفا نیز منتشر نشده است.
۳- برکناری به صورت ناگهانی صورت گرفت، زیرا علی صالح آبادی (رئیس سابق) یک روز قبل از برکناری در جلسه چهارشنبه هیات دولت شرکت و با خبرنگاران گفتگو و از عملکرد خود و دولت در حوزه ارزی هم دفاع کرد. اگر او میدانست یک روز بعد یعنی پنجشنبه از سمتش برکنار میشود قطعا نه در جلسه چهارشنبه هیات دولت شرکت میکرد؛ نه محکم و با لبخند با خبرنگاران صحبت میکرد و نه از عملکرد بانک مرکزی دفاع میکرد.
علاوه بر این، برای برکناری رئیس سابق و انتصاب رئیس جدید بانک مرکزی، به طور ناگهانی، جلسه هیات دولت را به صورت غیرمعمول و استثنایی در روز پنجشنبه برگزار کردند. جلسات هفتگی و معمول هیات دولت در روزهای یکشنبه و چهارشنبه است. اگر برکناری، ناگهانی نبود قطعا برکناری و انتصاب در جلسه چهارشنبه هیات دولت (یک روز قبل از برکناری) یا در جلسه بعدی هیات دولت (یکشنبه آینده) رخ میداد.
هنوز مشخص نیست جلسه پنجشنبه هیات دولت با چه تعداد از اعضا و وزیران و چه ساعتی برگزار شده است چرا که برخلاف جلسات معمول هیات دولت که صبحها برگزار میشود خبر جلسه استثنایی هیات دولت در پنجشنبه، عصر هنگام و ابتدای پنجشنبه شب اعلام شد. آیا جلسه پنجشنبه صبح برگزار شد و نتیجه عصر اعلام شد؟ نمیدانیم. برخلاف روند معمول سایت ریاست جمهوری، هیچ عکسی و گزارش تصویری از جلسه پنجشنبه هیات دولت منتشر نشده است.
برگزاری جلسه هیات دولت در عصر پنجشنبه برای برکناری و انتصاب رئیس جدید بانک مرکزی هم در نوع خود قابل توجه است.
۴- خبر منتشر شده از سوی پایگاه اطلاع رسانی دولت و دیگر رسانههای رسمی فقط از انتصاب فرزین به ریاست بانک مرکزی حکایت دارد، اما به لحاظ رسانه ای، خبر اصلی، انتصاب نیست بلکه برکناری رئیس سابق است. این موضوعی است که هیچ رسانه دولتی به آن اشاره نکرد و نمیکند.
۵- چرا در این مدت هیچ رسانه دولتی و در راس آنها ایرنا و روزنامه ایران هیچ انتقادی را نسبت به عملکرد بانک مرکزی و رئیس آن منتشر نمیکردند؟ اگر انتقاد و ایرادی به عملکرد او نبود چرا برکنار یا استعفا داده شد؟ آیا این نشانهای از نقص بزرگ در فعالیت رسانهای رسانههای زیرمجموعه دولت نیست؟ آیا این موضوع نشان نمیدهد رسانههای دولتی به طور یکطرفه در حال تبلیغات هستند و نه فعالیت رسانه ای؟
۶- درباره اینکه آیا واقعا صالح آبادی استعفا داده یا نه هم شک و تردید وجود دارد چرا که متن استعفا، نامه استعفا و تاریخ آن هنوز منتشر نشده است. شخص صالحی هم در این باره چیزی نگفته است. این اتفاق، روش مریخیها در برکناری مسوولان را به ذهن میرساند. مریخیها وقتی میخواستند برکنار کنند در رسانه هایشان اعلام میکردند استعفا کرده است.
۷-چرا مقامات دولت به ویژه رئیس جمهوری و مسوولان اطلاع رسانی، دلیل کنار گذاشتن صالح آبادی از ریاست بانک مرکزی را اعلام نمیکنند و توضیح نمیدهند؟ نمیتوان به راحتی مقامات ارشد را کنار گذاشت بدون اینکه یک کلمه درباره دلیل و چرایی و چگونگی این اتفاق صحبت کرد.
متاسفانه با وجود تاکید و تکرار مسوولان دولت بر اطلاع رسانی، ماجرای برکناری رئیس بانک مرکزی با حداقل اطلاع رسانی روبه رو است. همانطور که در ماجرای استعفای رستم قاسمی از وزارت راه و شهرسازی هم روی داد.
هنوز متن استعفا، دلیل استعفا، تاریخ استعفای رستم قاسمی اعلام نشد. هنوز به طور شفاف مشخص نیست چه زمان و چرا رستم قاسمی به چین سفر کرد؟ چرا در بیمارستان چین بستری شد و در نهایت آنجا درگذشت؟ چه زمانی از بیماری سخت خود مطلع بود؟ آیا قبل از تصدی سمت وزارت از این بیماری اطلاع داشت یا خیر؟ آیا به دولت درباره بیماری اش اطلاع داده بود یا خیر؟
۸- واقعیتها واقعیت دارند هر چند نادیده گرفته شوند و درباره آنها سخنی یا خبری منتشر نشود. دلار ۴۰ هزار تومانی یک زلزله بزرگ بود که گرچه مسوولان دولتی تلاش کردند آن را نادیده بگیرند، اما واقعیت داشت و قربانی گرفت.
۹- به نظر میرسد دلیل برکناری صالح آبادی از ریاست بانک مرکزی، جهش قیمت دلار به بیش از ۴۰ هزار تومان است. نشانهای از کاهش ارزش پول ملی و قدرت خرید مردم. در این باره هم میتوان گفت این افزایش قیمت دلار به رئیس بانک مرکزی ارتباطی ندارد و با رفت و آمد افراد به کرسی ریاست بانک مرکزی، تغییر اساسی در داستان قیمت دلار رخ نمیدهد. عامل اصلی افزایش قیمت دلار، سیاسی است و نه اقتصادی. کاهش قیمت دلار نیازمند تصمیمات و تغییرات و برنامههای جدید سیاسی است.