روزنامه اعتماد نوشت: «صحبت با برخی زندانیانی که تماسهایی از داخل زندان با من داشتند نشان میدهد که بیشتر آنها ادعا میکنند قتلی مرتکب نشدهاند و بیگناه هستند، اما سوال اینجاست که در لحظه ارتکاب قتل هیچ کس نمیداند چه کسی مقصر بوده است!...»
تمام زندانیان اعدامی، سرنوشت مشابهی دارند. آنها محکوم هستند به قصاص. هر کدام از این زندانیان داستان خودشان را دارند. داستانهایی که با یک حادثه شروع و با اجرای حکم قصاصشان تمام میشود.
در این میان برخی از خانوادههای شاکی حاضر میشوند قاتل را مورد بخشش قرار دهند و از محکوم به قصاص تقاضای پرداخت مبلغی را به عنوان دیه کنند یا در مواردی هم اولیای دم از محکوم به قصاص درخواستهایی همچون طلب ملک یا هر چیز دیگری را میکنند.
در این گزارش خبرنگار به ماجرایی که موجب شده تا این دو زندانی محکوم به قصاص در حبس باشند طی مصاحبهای با اعضای خانواده دو نفر از آنها میپردازد. در ضمن هر دو زندانی در این گزارش با پرداخت مبالغی که از سوی اولیای دم برای آنان تعیین شده است از زندان آزاد خواهند شد، اما این دو زندانی که در اینجا به آنها اشاره میکنم توان پرداخت مبلغ دیه را ندارند.
خواهر آقای «ب» که در تهران ساکن است اظهار میکند که برادرش سال ۱۳۹۲ به دلیل اتهام به قتل دستگیر و روانه زندان و با مستندات دادگاه محکوم به قصاص میشود. حالا خواهر این زندانی اطلاعاتی را از روز حادثه برای خبرنگار «اعتماد» بازگو میکند.
از روز حادثه بگویید.
حدود نه سال پیش برادرم با یک آقایی برای کار با اتوبوس شریک بود، بعد این آقا نمیدانم چطور میشود یکدفعه ناپدید میشود. خانواده این آقا خصوصا همسر ایشان به ماموران پلیس اطلاع میدهد که همسرش مفقود شده و نیست. پلیس هم به دنبال سرنخ از این آقا میگردد. از آنجایی که آخرین تماس این آقا با برادرم بود پلیس هم برادرم را برای بازجویی دستگیر میکند. برادرم هم به پلیس میگوید؛ آخرین باری که این آقا را دیده، صحبت کردند و او هم بعد از صحبت میرود.
برادرم در اداره آگاهی به این اشاره میکند که این آقا زن دوم داشت و تا جایی که میدانم رفته بود که به زن دومش سر بزند، ضمن اینکه این آقا یک شناسنامه جعلی هم برای خودش درست کرده بود تا بتواند ازدواج مجدد کند، ولی خانواده این آقا به پلیس گفتند که برادر من این آقا را کشته است.
قاضی درخصوص این پرونده چه رایی صادر کرد؟
قاضی معتقد بود آخرین تماس این آقا با برادر من بود و همچنین آخرین دیدار مقتول هم با برادرم بود. حکم برادرم هم قصاص اعلام شد، اما قاضی گفت باید رضایت اولیای دم را بگیرید.
گفتید این آقا مفقود شده بود آیا درنهایت جسد ایشان پیدا شد؟
خیر. الان حدود ۹ سال است که جسد این آقا هنوز پیدا نشده است. برادرم هر چی آدرس از این آقا داشت را به پلیس داد ولی جسدی پیدا نشد.
اولیای دم چه مبلغی را برای پرداخت دیه تعیین کردند؟
خدا خیرشان بدهد ۱۰ میلیارد تومان برای رضایت درنظر گرفتند. بعد ما رفتیم و کلی صحبت کردیم تا بالاخره طی آخرین جلسهای که در ۳۰ مهر ماه جاری داشتیم به پرداخت دیه ۴ میلیارد تومانی راضی شدند، اما تا الان حدود ۶۰ میلیون تومان جمعآوری کردیم. با این وضع اقتصادی نمیدانیم از کجا این مبلغ هنگفت را تهیه کنیم، اما اولیای دم عنوان کردند که اگر این پول تهیه نشود ما حکم قصاص را اجرا میکنیم. حتی وقتی برادرم زندانی شد سه دانگ اتوبوس که به نام برادرم بود را فروختند و به ما ندادند. ما هم گفتیم خب شما که سه دانگ اتوبوس را برداشتید حداقل این موضوع را مدنظر بگیرید ولی گفتند؛ نه. ما فقط پول میخواهیم.
برادر شما موقعی که این حادثه رخ داد چند سال داشت و آیا ازدواج کرده بود؟
ازدواج کرده بود و یک بچه داشت، اما همسرش بعد از این اتفاق که برادرم به زندان افتاد از او جدا شد.
برادرتان در کدام زندان است؟
در زندان دستگرد اصفهان زندانی است.
این اتفاق در اصفهان رخ داد؟
بله. در اصفهان شهرستان مبارکه اتفاق افتاد. ما اصالتا اهل اصفهان هستیم ولی من از وقتی که ازدواج کردم به تهران آمدم.
با توجه به اینکه جنازه کشف نشده است شما برای پروندهتان وکیل نداشتید؟
ما از ابتدا وکلای مختلفی را برای پرونده برادرم درنظر گرفتیم، اما از آنجایی که قاضی رضایت اولیایدم را مدنظر قرار میدهد و براساس آن حکم داد چارهای جز گرفتن رضایت نداشتیم و نداریم.
علی در ۱۷ سالگی متهم به قتل میشود. در حال حاضر هم حدود ۲۰ سال دارد و محکوم به قصاص است. خانواده علی ساکن شهرستان یاسوج واقع در استان کهگیلویه و بویراحمد هستند. پدر این زندانی محکوم به قصاص نیز از روز حادثه به خبرنگار توضیحاتی ارایه میدهد.
ماجرای روز حادثه از چه قرار بود؟
حادثه در یک روز تعطیل اتفاق افتاد و بچهها در پارک بودند. چهار، پنج نفر بودند که با هم درگیر شدند. غیر از پسر من دو نفر دیگر به اتهام معاونت در قتل محکوم شدند. یکی از آنها تبرئه شد و دیگری هنوز زندان است. پسر من چاقو نداشت یکی از دوستانش به او چاقو داد. بعد هم قتل افتاد گردن پسر من و الان هم اولیای دم مبلغ ۱۰ میلیارد تومان تقاضای دیه کردند. یک زمین در روستاهای اطراف داریم که اگر بتوانم آن را بفروشم مقداری از مبلغ دیه تهیه میشود.
درگیری سر چه موضوعی بود؟
والا نمیدانم. حالا سر چه موضوعی این چندتا پسر چاقو هوا میکنند، خدا میداند.
مقتول چند سال داشت؟ چاقو به کدام ناحیه از بدنش اصابت میکند؟
۱۸ سال داشت. چاقو به قلب مقتول اصابت کرد و فوت شد.
صحبت خاصی در مورد پرونده پسرتان ندارید؟
والا فعلا که قتل به گردن پسر من افتاده است. فقط میخواهم این موضوع رسانهای شود.