جمیله کدیور در روزنامه اطلاعات نوشت: شکی نیست که یکی از عوامل نارضایی مردم در سال های گذشته، ایجاد گشت ارشاد در پلیس امنیت اخلاقی و اقدامات نسنجیده و به دور از کرامت آن در برخورد با زنان و دختران بوده است. نهادی که هم در شکل گیری و تاسیس، هم در مصوبه ای که مبنای شکل گیری آن بود و هم در فعالیت آن نقاط ابهام فراوانی وجود دارد.
حتی در مورد زمان پایان کار و اتمام فعالیت آن هم شفافیتی به چشم نمی خورد. اکثر اقدامات گشت ارشاد از بدو تاسیس، از جمله عوامل مهم تعمیق دو قطبی شدن جامعه و زشت نمایی سیمای عمومی کشور نزد افکار عمومی در داخل و خارج ایران بوده است. با نگاهی بر عقبه گشت ارشاد، تلاش می کنم بر شکل گیری و تعطیلی آن نوری بیندازم. نظر به اظهارات غیر شفاف و بعضا ضد و نقیض دست اندرکاران در رابطه با گشت ارشاد و پلیس امنیت اخلاقی و اجتماعی، اهمیت بررسی این موضوع ضروری است.
در مرداد ماه امسال با موضوع مشاجره دو خانم در اتوبوس«بی آر تی» پیرامون موضوع حجاب مواجه شدیم که به بازداشت یکی از آنها و اعترافات تلویزیونی او و تقدیر و تشویق طرف دیگر منجر شد و واکنش های زیادی برانگیخت. از زمان دستور تیرماه رئیس جمهوری، برخوردها در رابطه با حجاب جدی تر و حضور نیروهای گشت ارشاد نیز پر رنگ تر شد تا اینکه حادثه تلخ بازداشت و مرگ مهسا امینی در شهریور ماه رخ داد و پس از آن اعمال تعطیلی اعلام نشده گشت های ارشاد صورت گرفت.
صحبت های هفته گذشته دادستان کل کشور در رابطه با تعطیلی گشت ارشاد که نقطه عطف اظهارات مرتبط با گشت ارشاد طی سه ماه اخیر بود، به ابهامات موجود بیشتر دامن زد. او با بیان اینکه « گشت ارشاد ربطی به قوه قضائیه ندارد و از همان جایی که در گذشته تاسیس شد از همانجا نیز تعطیل گردید»، بلندپایه ترین مقامی بود که خبر تعطیلی گشت ارشاد را اعلام کرد.
بر اساس این اظهارات، به نظر می رسد همانگونه که تاسیس گشت ارشاد بر اساس مصوبه شورای فرهنگ عمومی و توسط نیروی انتظامی بوده، تعطیلی آن نیز باید بر اساس مصوبه همان نهادها صورت گرفته باشد. حال چرا موضوعی به این اهمیت و با این همه هزینه اعلام عمومی نمی شود، از سئوال های جدی دیگر است. هر چند شرایط فعلی جامعه مبین آن است که طیفی در جامعه دیگر به محدودیت های اعمال شده وقعی نمی نهند، منتها اصل اولیه حکومتداری اعلام تعطیلی آن را در زمان تصویب و اجرا می طلبید.
هر چند بلافاصله پس از اظهارات دادستان کل کشور، شبکه العالم وابسته به صدا و سیما در تحلیلی اعلام کرد «هیچ مقام رسمی در جمهوری اسلامی ایران مساله تعطیلی گشت ارشاد را تائید نکرده است»، طبیعی است که بر أساس قرائن و شواهد موجود و اظهارات دیگر مسئولان،اصل را بر تعطیلی گشت ارشاد بگذاریم.
در تائید این ادعا،اظهار نظر قابل توجه دیگر،گفته های سخنگوی ستاد امر به معروف و نهی از منکر بود مبنی براینکه«ماموریت گشتهای امنیت اخلاقی واجتماعی تمام شد“. به گفته او: «گشتهای امنیت اخلاقی واجتماعی که برقرار بوده با دستور دادستانی و مرجع قضایی توسط فراجا انجام میشده و الان ماموریتش تمام شده است.» ناگفته پیداست که اظهارات ایشان تا حدودی در تعارض با گفته دادستان کل مبنی بر عدم ارتباط گشت ارشاد با قوه قضائیه است.
در ادامه اظهار نظرها، دبیر شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز با بیان اینکه«ارشاد امری انتظامی نیست»، گفت:«ما در شورای عالی انقلاب فرهنگی هیچ مصوبهای تحت عنوان«گشت ارشاد» نداشتیم.» و « نیروی انتظامی نیز تذکر غیر حضوری را دارد و میتواند به افرادی که رعایت نمیکنند قوانین مربوط به حجاب را تذکر غیر حضوری دهد.نیروی انتظامی مواجهه حضوری ندارد و احیانا ضرورتی ندارد که کلاس ارشادی برای افرادی که رعایت نمیکند داشته باشد»
اظهارات ضد و نقیضی که در این رابطه طی چند روز گذشته عنوان شده، منعکس کننده تفاوت دیدگاههای طیف های مختلف درون حاکمیت است که سالها در زمینه موضوعات مختلف رویکردهای متفاوت و بعضا متضادی را نشان داده اند و هزینه غیر قابل جبران آن را مردم پرداخته اند. در شرایطی که ایجاد همگرایی درون جامعه باید اولویت و در راس خواست های حاکمیت باشد، ضروری است از هر اقدامی که واگرایی و توسعه تنش و گسست اجتماعی رادرپی داشته باشد ، اجتناب شود.
هر اقدام نسنجیده و تکرار اشتباهات پر هزینه گذشته مخاطره آمیز و بحران زاست. از آنجا که از سوی برخی مخافل گفته شده قرار است طی روزهای آینده با تغییر روش طرحی با عنوانی جدید دنبال شود، باید پرسید استمرار اجرای طرحی که از ابتدای انقلاب با عناوین و شکل های مختلف و تحت مدیریت و هدایت نهادهای گوناگون و به زعم همه ناموفق و موجد هزینه های فراوان برای کشور بوده است، در شرایطی که کشور نیازمند آرامش است، چه توجیهی دارد؛همانگونه که اظهارات نسنجیده ای همچون آن نماینده مجلسی که از بستن حساب های بانکی زنان بی حجاب سخن می گوید، هزینه ساز و مسموم است.
به جای اقداماتی که شکست آن سالهاست مشهود بوده، به مسائل مهمتر بپردازید و امر پوشش را به عنوان مقوله ای فرهنگی و نه سیاسی-امنیتی ببینید و با شیوه های منطقی و مدلل و متعادل با مردم تعامل کنید.اگر با مردم به تعبیر قرآن کریم نرم و ملایم باشید،قطعا نتیجه بهتری خواهد داد. نزدیک به شش دهه قبل جمال عبدالناصر رئیس جمهوری فقید مصر در سخنانی با بیان رد خواست مرشد وقت اخوان المسلمین برای اجبار حجاب در خیابان های مصر، می گوید: به او گفتم وقتی شما نمی توانی برای دختر خودت که دانشجوی پزشکی و بی حجاب است، تعیین تکلیف کنی و نسخه اجبار حجاب را بپیچی، من چطور می توانم برای ۱۰ میلیون زن مصری این اجبار را جاری کنم؟
و این سئوالی است که بسیاری از شهروندان ایرانی از دست اندرکارانی دارند که با تاسیس گشت ارشاد و نهادهای سابق و لاحق،بلایی بر سرکشور آوردندکه باید تا مدتها برای اصلاح آن هزینه بپردازند.