حال و روز فوتبال ملی ایران درست مثل ساختار این ورزش در کشور چندان خوش و خرم نیست. بعد از سالها در همچنان روی همان پاشنه قدیمی میچرخد و مسئولان نیز همچنان با دادن وعدههای ریزودرشت به سرگرمکردن مخاطبان ادامه میدهند. درست در روزهایی که تیمهای برتر آسیا که فریب رنکینگ خوش آب و رنگ فیفا را نخوردهاند و این روزها مشغول بازی در یکهشتم نهایی جام جهانی هستند، تیم ملی هم به خانه برگشته و اعضای آن، از بازیکنان تا کادر فنی و مدیریتی و رئیس فدراسیونش، بازیها را از روی کاناپه دنبال میکنند و احتمالا تحلیلی هم دارند که الان اگر ما بودیم چنین میکردیم و چنان.
اتفاقات این روزهای جام جهانی درست شبیه به وضعیت ساختاری و مدیریتی در فوتبال ایران است. اختلاف با کشورهای پیشرفته در آسیا از جمله ژاپن و کره جنوبی همینقدر است که آنها امروز باید در یکهشتم نهایی به میدان بروند و تیم ملی مدتها قبل چمدان به دست به تهران برگشته است. اصولا برخلاف رنکینگ تیمهای آسیایی، ایران شبیه به دیگر اتفاقات خاورمیانه عمل کرده است و مثل تیمهای همین منطقه در همان دور نخست مرحله گروهی از جام کنار رفته و در تحلیلها هم که همه مقصر هستند مگر بازیکنان و اعضای کادر فنی و صدالبته مسئولان فدراسیون فوتبال ایران.
قطر، میزبان این دوره از رقابتها که اولین و تاریخیترین میزبان جام جهانی در خاورمیانه بود سطح فوتبالش را در جام جهانی به خوبی نشان داد. آنها حرفی در زمین برای گفتن نداشتند، ولی آنقدری ساختار درست و حسابی در این کشور درست کردهاند که بعید است در همین سطح بمانند. احتمالا با توجه به پیشرفتی که آنها در این زمینه داشتهاند، به زودی قطر هم به یکی از قطبهای فوتبال آسیا و خاورمیانه تبدیل شود. آنها برخلاف تیم ملی ایران یک قهرمانی در سالهای اخیر در جام ملتهای آسیا داشتهاند و اگر قرار بر مقایسه باشد همین حالا گوی سبقت را از ایران ربودهاند. شاید از بخت خوب ایران است که آنها در این جام جهانی بد بودند و ایران را تبدیل به بدترین تیم خاورمیانه نکردند. قطر اولین حذفشده آسیایی و اولین آنها در خاورمیانه بود.
بعد هم نوبت به عربستان رسید. دیگر تیمی از خاورمیانه که با جام جهانی وداع کرد. عربستان، ولی مثل ایران یک بازنده صرف نبود؛ آنها نشان دادند با اروه رنار فرانسوی برنامههای زیادی دارند. زیبا و چشمنواز بازی کردند و حتی آرژانتین با لیونل مسی افسانهای را هم از پیشرو برداشتند. از لحاظ نتایجی که رقم خورد، عربستان در مقایسه با ایران عملکرد بهتری داشت و احتمالا این تیم هم در آیندهای نزدیک حرفهای زیادی برای گفتن داشته باشد.
سرانجام هم که نوبت به ایران رسید. تیمی که با تغییرات در کادر مربیگریاش در پی صعود به دور دوم جام جهانی برای نخستین بار بود، ولی زهی خیال باطل. ایران سنگینترین شکست تاریخش را در همین جام برابر انگلیس متحمل شد و بعد هم که در دیداری سرنوشتساز برابر آمریکا که فقط یک تساوی میخواست، با یک گل مغلوب شد و از جام کنار رفت. به همین سادگی، فرصتی به این بزرگی از کف رفت تا حسرت به دل هواداران ایرانی باقی بماند.
برخلاف تیمهای خاورمیانه، سایر تیمهای آسیایی خوش درخشیدند. استرالیا که از اقیانوسیه به آسیا اضافه شده، در کنار ژاپن که بینظیر بود و کره جنوبی که جنگنده نشان داد، همگی به مرحله بعدی صعود کردند تا برای اولین بار در تاریخ، سه تیم از آسیا در مرحله حذفی جام جهانی حضور داشته باشند.
این اتفاق در شرایطی رخ داده که برترین تیم آسیا پیش از شروع رقابتهای جام جهانی، به خانه برگشته و از روی کاناپه جام را دنبال میکند. این موضوع به خودی خود تبدیل به یک فاجعه شده است، چون این نسل از بازیکنان تیم ملی فوتبال ایران نسل طلایی محسوب میشدند و بدون تردید بهترین فرصت را برای رفتن به مرحله بعدی جام جهانی داشتند. با این حال تصمیماتی خبرساز مبنی بر بازگرداندن کارلوس کیروش به ایران و ضعف فنی و آشکار این مربی در مدیریت تیم در بازیهای جام جهانی، باعث شد این فرصت ارزشمند به راحتی آبخوردن از دست برود. کیروش که درست در حساسترین بازی ایران با آمریکا باید شجاعت نشان میداد، دوباره ترسو شد تا حتی از گرفتن یک امتیاز هم عاجز بماند و موجبات حذف ایران از جام جهانی را رقم بزند.
حالا هم که بعید است بسیاری از همین بازیکنان اصولا فرصتی برای حضور در جام جهانی بعدی داشته باشند. جالبتر از همه اینکه بعد از نتایج اسفباری که در جام جهانی رقم خورده و حتی عملکردی که ضعیفتر در مقایسه با جام جهانی در روسیه بوده، کسی حاضر به عذرخواهی نیست. از آن بدتر اینکه کارلوس کیروش را که مقصر اصلی ناکامی ایران در جام جهانی است هم چند روزی در تهران نگه داشته و او را به کاخگردی بردند به این امید که از مدیران ایرانی دلچرکین نشود!
از همه بدتر اخبار تأییدنشدهای است که میگوید فدراسیون فوتبال ایران درها را برای بازگشت مجدد کیروش به تیم ملی فوتبال ایران برای همیشه نبسته است. قرارداد این سرمربی با تیم ملی ایران به اتمام رسیده و او روز گذشته قبل از ترک ایران در جلسهای با مهدی تاج رئیس فدراسیون فوتبال ایران هم حاضر شده تا احتمالا درمورد آیندهاش در ایران صحبت کند.
عجبا که قرار نیست مدیران فوتبال ایران ذرهای درس عبرت بیاموزند. اگر واقعا چنین اخباری درست باشد باید به همه چیز و همه کس در این فوتبال از جمله همان افرادی که شعار میدهند دلسوز فوتبال ایران هستند شک کرد. مشخص نیست قرار است دیگر با چه متر و معیاری به کارلوس کیروش فرصت حضور دوباره داده شود. در شرایطی که تیمهای قدرتمند و واقعی آسیا به مرحله بعدی رسیدهاند، تیم ایران در گروهی به مراتب سادهتر از آنها از صعود بازمانده و هنوز هم به نظر میرسد دغدغه تعدادی از مسئولان، راضینگهداشتن کارلوس کیروش است. مردی که حالا او هم میتواند در بازگشت به لیسبون، کاناپهای نرمتر پیدا کرده و با پولی که از فدراسیون فوتبال ایران گرفته، اموراتش را به بهترین شکل ممکن سپری کند. حالا فقط میماند شایعات موجود؛ باید منتظر ماند و دید دلسوز واقعی فوتبال ایران چه کسی است.