مفهوم آخرالزمان و به پایان رسیدن تمدن انسانی شاید چیز ترسناکی باشد، اما در عین حال جالب و خیالانگیز هم هست. به همین خاطر فیلمهای زیادی وجود دارند که سعی میکنند با ارائۀ تصویری خیالی از پایان دنیا، مخاطبانشان را مجذوب و هیجانزده کنند.
به گزارش فرادید، فیلمهای آخرالزمانی در قالب ژانرهای متفاوتی ساخته میشوند؛ از ترسناک و جنایی گرفته تا کمدی و اکشن. در این فیلمها پایان دنیا به شکلهای متنوعی اتفاق میافتد؛ گاهی با حملۀ زامبیها، گاهی با یک ویروس خطرناک، گاهی با حملۀ بیگانهها و گاهی هم به دست خود انسانها.
در اینجا فهرستی از فیلمهای تماشایی و درجهیکی را میبینید که تخیل ما را به آیندههایی دور و نفرین شده میبرند؛ نمیشود ادعا کرد که اینها قطعا بهترین فیلمهای این ژانر هستند، اما با اطمینان میشود گفت که همۀ آنها در بالاترین سطح جذابیتهای سینمایی قرار دارند.
این فیلم اکشن کرهای یکی از بهترین فیلمهای ژانر زامبی است. داستان این فیلم در یک قطار سریعالسیر اتفاق میافتد؛ جایی که یک گروه از مسافران باید خودشان را از هجوم آخرالزمانی زامبیها نجات بدهند. در خیلی از فیلمها زامبیها موجوداتی شل و ول هستند که خیلی کند و سلانه سلانه راه میروند! اما زامبیهای «قطار بوسان» واقعا سریع و خشن و ترسناک هستند.
این فیلم موفقیت بزرگی در گیشه به دست آورد و نه فقط در کره بلکه در سایر کشورها نیز پرفروش شد. منتقدان این فیلم را علاوه بر جذابیت سینماییاش، به خاطر درونمایۀ سیاسی و محتوای انتقادیاش نسبت به شکافهای طبقاتی نیز ستایش کردهاند.
خیلیها «وال ای» را یکی از بهترین فیلمهای انیمیشن تاریخ سینما میدانند. داستان این فیلم در دورانی بعد از آخرالزمان و غیر قابل سکونت شدن زمین میگذرد. شخصیت اصلی فیلم رباتی است که مسئول پاک کردن زبالهها از روی کرۀ زمین است.
او در ارتباط با یک ربات دیگر وارد سفری ماجراجویانه میشود که میتواند سرنوشت بشریت را تغییر بدهد. با اینکه این فیلم در اصل برای بچهها ساخته شده، اما مضامین عمیقی مثل فسادهای اداری، سوءاستفاده از تکنولوژی و نابودی محیط زیست نیز در آن گنجانده شده است. مجلۀ تایم این فیلم را به عنوان یکی از بهترینهای دهۀ اول قرن بیست و یکم انتخاب کرده است.
شخصیت اصلی این فیلم مردی به اسم کورتیس است که مرتبا رویاهایی دربارۀ آخرالزمان میبیند. اما ماجرا زمانی پیچیده میشود که خانوادۀ کورتیس باید تصمیم بگیرند که کدامیک واقعا خطر اصلی است: آخرالزمانی که کورتیس دربارهاش هشدار میدهد و یا خود کورتیس!
این فیلم در زمان اکرانش آنطور که باید دیده نشد، اما واقعا ارزش تماشا کردن را دارد. «پناه بگیر» جستجویی عمیق و درخشان در موضوعاتی مثل بیماری روانی و روابط خانوادگی است و پایانبندی فیلم هم بسیار بحثبرانگیز و عجیب و غریب بوده است. این فیلم در جشنوارههای مختلف هشتاد بار نامزد شد و توانست چهل جایزه به دست بیاورد که سه مورد از آنها در جشنوارۀ کن بوده است.
این فیلم که دان سیگل آن را کارگردانی کرده است، تصویری از حملۀ بیگانهها به زمین را نشان میدهد. این موجودات بیگانه این قابلیت را دارند که کپیهایی دقیق از انسانها بسازند؛ کپیهایی بیگانه که خصوصیات ظاهریشان دقیقا شبیه انسانهاست.
خیلیها این فیلم سیاه و سفید را استعارهای از دوران سانسور و خفقان در آمریکای دهۀ ۵۰ میلادی میدانند؛ زمانی که ترس از نفوذ شوروی باعث اعمال سانسور شدید در فضای فرهنگی آمریکا شده بود.
انجمن فیلم آمریکا در دهۀ ۹۰ میلادی این فیلم را به عنوان یکی از ده فیلم برتر علمیتخیلی انتخاب کرد. مجلۀ تایم هم آن را در فهرست بهترین فیلمهای تاریخ قرار داد.
این فیلم مثل هشداری ترسناک به نژاد بشر بود. دهۀ پنجاه میلادی دهۀ جنگ سرد هستهای بود؛ دهۀ توسعۀ سلاحهای اتمی و تهدیدهای متقابل بین آمریکا و شوروی. در این فیلم بیگانههای فضایی برای حمله به زمین نمیآیند، بلکه میآیند تا در مورد آیندۀ بشر به او هشدار بدهند؛ آیندهای که میتواند در اثر جنگ هستهای به زمان نابودی و انقراض بشر تبدیل شود.
این فیلم هم یکی دیگر از ده فیلمی است که انجمن فیلم آمریکا آنها را به عنوان بهترینهای سینمای علمی تخیلی انتخاب کرده است. مجلۀ نیویورک تایمز هم این فیلم را در فهرست بهترینهای تاریخ سینما قرار داده است.
اولین فیلم از مجموعۀ سیارۀ میمونها در سال ۱۹۶۸ و بر اساس رمانی از پیر بول ساخته شد. این فیلم داستان فضانوردی را روایت میکند که سیارهای عجیب را کشف میکند؛ سیارهای که ساکنانش میمونهایی هوشمند و سخنگو هستند که انسانهای سیارهشان را شکار میکنند؛ انسانهایی که انگار به دوران اولیۀ خودشان برگشتهاند و نسبت به میمونها در موقعیتی بسیار پایینتر قرار گرفتهاند.
تصویری که این فیلم از آینده ارائه میدهد بسیار شگفتانگیز و انقلابی است. موفقیت این فیلم باعث شد که ۹ فیلم دیگر هم در دنبالۀ آن ساخته شود؛ به اضافۀ سریالها، رمانها و کتابهای کمیک.
داستان این فیلم در سال ۲۰۲۷ میگذرد؛ بیست سال بعد از اینکه یک پاندمی خطرناک توانایی انسان برای تولید مثل را از بین برده است. اقتصاد جهانی رو به زوال رفته و فروپاشی دولتها جهان را گرفتار نابسامانی و آشوب کرده است.
این فیلم به خاطر مضامین عمیق و تصویرپردازی خیرهکنندهاش ستایش شده است؛ صحنههای اکشن فیلم هم واقعا درخشان و درجهیک از کار درآمدهاند. بیبیسی این فیلم را در فهرست ۱۵ فیلم برتر قرن بیست و یکم قرار داده است.
این فیلم که استنلی کوبریک آن را کارگردانی کرده، ترکیبی فوقالعاده و کمنظیر از کمدی و سینمای آخرالزمانی است. ماجرای این فیلم از این قرار است که یک فرماندۀ نظامی آمریکایی عقلش را از دست داده و به نیروهایش فرمان داده که شوروی را بمباران هستهای کنند. حالا رئیس جمهور و سایر فرماندهان نظامی به همراه یک دانشمند هستهای آلمانی به اسم دکتر استرنجلاو در اتاق جنگ جمع شدهاند تا چارهای برای این موقعیت بیاندیشند.
این فیلم هجویهای درخشان بر جنگ سرد است. شکنندگی و پوچ بودن روابط سیاسی بینالمللی در قالب طنزی تلخ و طعنهآمیز در این فیلم به تصویر کشیده شده است.
آندرۀ تارکوفسکی یکی از مشهورترین کارگردانهای تاریخ سینماست که تعدادی از متفکرانهترین فیلمهای تاریخ را ساخته است. فیلم ایثار دربارۀ مرد میانسالی است که در آستانۀ جنگ جهانی سوم دچار بحرانی عمیق و درونی شده است.
این فیلم با پرداختن به موضوع مرگ و با ترکیب مضامین دینی مختلف، یکی از فلسفیترین آثار سینمایی تاریخ است. قهرمان فیلم نذر کرده است که اگر جهان از فاجعۀ اتمی به سلامت عبور کند، همه چیز زندگیش را فدا کند.
«ایثار» موفق به بردن جایزۀ بزرگ جشنوارۀ کن شد و واتیکان نیز این فیلم را در فهرست بهترین فیلمهای با مضمون مذهبی قرار داده است.