فرارو- در پایان ماه نوامبر هزاران پژوهشگر از سراسر جهان برای شرکت در نشست سالانه آزمایشهای بالینی بیماری آلزایمر به سانفرانسیسکو میروند. این نشست ستون اصلی تقویم پژوهشی مرتبط با زوال عقل است جایی که تازهترین پیشرفتها و اغلب شکستها در جستجوی درمان آلزایمر برای اولین به طور عمومی مطرح میشوند.
به گزارش فرارو به نقل از گاردین، نشست سال جاری قرار است یک رویداد برجسته باشد. پس از بیش از یک قرن پژوهش در مورد آلزایمر دانشمندان انتظار دارند جزئیات اولین درمانی را بشنوند که میتواند به طور واضح روند آن بیماری را تغییر دهد. تاکنون هیچ چیزی نتوانسته روند زوال مغز بیماران را معکوس، متوقف و یا حتی کُند سازد. با توجه به این که زوال عقل و آلزایمر قاتل شماره ۱ در بریتانیا و هفتمین قاتل بزرگ جان انسانها در سراسر جهان محسوب میشوند. صحبت از یک لحظه تاریخی وجود دارد.
این خوش بینی از بیانیه مطبوعاتی منتشر شده در ماه سپتامبر از سوی «ایسائی» یک شرکت داروسازی ژاپنی و «بایوژن» یک شرکت فناوری زیستی امریکایی ناشی شده است. نتایج بدست آمده از یک کار آزمایی بالینی بزرگ درباره درمان آنتی بادی (لکانماب) از نزدیک به دو هزار فرد مبتلا به بیماری آلزایمر بوده است. در بیانیه اشاره شده که این نوع درمان زوال شناختی را کُند کرده و این امیدواری را ایجاد میکند که این دارو در نهایت ممکن است ترمزهایی را برای آلزایمر اعمال کند و «تاثیر بالینی معناداری بر شناخت و عملکرد» داشته باشد.
این بیانیه به طور گسترده با خوشحالی و تسکین پژوهشگرانی همراه شد که مدت هاست در جستجوی طولانی مدتشان برای ساخت داروهای درمان آلزایمر با شکست مواجه شده اند. با این وجود، حتی مشتاقترین افراد نیز پذیرفتند که پرسشهای مهمی بیپاسخ باقی مانده اند. علیرغم آن که تنها یک بیانیه مطبوعاتی منتشر شد دشوار به نظر میرسد که مطمئن شویم این ادعاها اثباتپذیر هستند. پاسخ به این پرسشها در تاریخ ۲۹ نوامبر در نشست سانفرانسیسکو مطرح خواهند شد.
لکانماب پیشتر بحثهایی را برانگیخته است. داروهای آنتی بادی به قدری گران هستند که خرید آن از توان بسیاری از کشورها خارج است. تجویز لکانماب برخلاف قرصها و کپسولها آسان نیست و بیماران باید دو بار در ماه برای تزریق داخل وریدی به کلینیک مراجعه کنند. هم چنین، عوارض جانبی مستلزم نظارت گسترده است: بیماران تحت آزمایش اسکن منظم برای تورم مغز و خونریزی داشتند خدماتی که بسیاری از بیمارستانها نمیتوانند در مقیاس بزرگ ارائه دهند.
نکته مهمتر آن که لکانماب ممکن است خیلی خوب کار نکند. از دادههای منتشر شده تاکنون مشخص نیست که این دارو چه تفاوتی را میتواند بر بار ویرانگر ناشی از آلزایمر ایجاد کند. برخی از پزشکان هشدار میدهند که فواید این دارو به قدری ناچیز به نظر میرسد که بیماران حتی ممکن است متوجه آن نشوند. با این وجود، برخی دیگر مخالف این نظر هستند و میگویند هرگونه اثرگذاریای بر آلزایمر شایسته تحلیل است و اثبات میکند که میتوان آن بیماری را شکست داد یا دست کم سرعت پیشرفت آن را کاهش داد. این یک آغاز است و یک پایه ملموس برای ساختن داروهای موثرتر محسوب میشود.
پروفسور «جیووانا مالوچی» مدیر سابق مرکز تحقیقات زوال عقل بریتانیا در دانشگاه کمبریج میگوید: «زوال عقل یک فاجعه اقتصادی جهانی است زیرا هزینههای هنگفتی را برای جامعه و سیستمهای بهداشتی ایجاد میکند. اگر آزمایشها نشان دهند که این دارو میتواند شدت و سطح این بیماری را حتی به میزان اندک کاهش دهد این موضوع واقعا تاثیری چشمگیر در سطح اقتصادی و پزشکی خواهد داشت».
پژوهشگران وضعیت فعلی در مورد زوال عقل را با بحران اچ آی وی در دهه ۱۹۸۰ میلادی مقایسه میکنند. اولین داروی ضد اچ آی وی چندان ایده آل نبود اما راه را برای درمانهای بسیار موثری که امروزه استفاده میشود هموار کرد.
پروفسور «بارت دی استروپر» مدیر موسسه تحقیقات زوال عقل بریتانیا در دانشگاه کالج لندن میگوید: «هنگامی که شما اولین پیشرفت را داشته باشید مانند سوراخی در سد است که به سوراخ بزرگتری منتهی میشود. اکنون باور بسیار بیشتری وجود دارد که میتوانیم چیزی پیدا کنیم. بهعنوان یک پزشک، احساس میکنم ممکن است بتوانیم ظرف چند سال آینده چیزی مناسب به بیماران ارائه دهیم».
دکتر «ریچارد اوکلی» سرپرست تحقیقات انجمن آلزایمر میگوید: «اگر این دارو بتواند روند زوال شناختی را کُند کند بدان معناست که برای اولین بار در حال مقابله جدی با بیماری هستیم. ما باید فواید بالینی دنیای واقعی را درک کنیم ما باید دادهها را ببینیم اما اکنون همگان میگویند این آغاز درمانهای اصلاح کننده بیماری است».
آلزایمر بیش از ۶۰ درصد از ۵۵ میلیون مورد زوال عقل در سراسر جهان را تشکیل میدهد. این وضعیت سالانه ۲۵ میلیارد پوند برای بریتانیا هزینه دارد رقمی که تا سال ۲۰۵۰ میلادی تقریبا دو برابر افزایش خواهد یافت و به ۴۷ میلیارد پوند خواهد رسید. شایعترین نشانههای اولیه این بیماری مشکلات حافظه است اما با پیشرفت بیماری افراد در مکانهای آشنا نیز گم میشوند و دچار مشکل خواهند شد: مشکل در تصمیم گیری، تقلا برای انجام کارهای ساده، تجربه نوسانات خلقی و تغییرات در شخصیت. این یک وضعیت پایانی است: به طور معمول افراد ظرف مدت هشت سال پس از تشخیص آلزایمر میمیرند.
زوال شناختی در آلزایمر از تخریب بیامان نورونها سلولهایی که اطلاعات را به اطراف مغز منتقل میکنند ناشی میشود. این تاثیر بسیار فراتر از کوچک شدن طبیعی مغز مرتبط با افزایش سن است: در هنگام مرگ وزن مغز بیمار ۱۴۰ گرم کمتر از زمان پیش از آغاز بیماری است که کاهشی بیش از ۱۰ درصدی محسوب میشود.
این که دقیقا چه چیزی سلولهای مغز را میکُشد هنوز مورد بحث است. در برخی از خانوادههایی که با شروع زودهنگام آلزایمر آسیب دیدهاند دانشمندان جهشهایی را یافتهاند که باعث ایجاد تودهها یا پلاکهای غیر طبیعی پروتئین مغزی به نام آمیلوئید بتا بین نورونها میشوند. به نظر میرسد این پلاکها به تشکیل درهم رفتگیهای مضر پروتئین مغز دیگری به نام تائو دامن زنند. این پروتئینها درون نورونها تجمع مییابند. گره خوردن بیشتر به معنای زوال شناختی بیشتر است.
با این وجود، انواع ارثی آلزایمر نادر است. در اکثر بیماران این کاهش احتمالا ناشی از ترکیبی نامرتب از فرآیندها است که به یکدیگر کمک میکنند. آمیلوئید و تائو هنوز در چارچوب قرار دارند اما سایر پروتئینهای سمی، التهاب مزمن، مشکلات عروقی، سلامت سلولی و دفع نادرست مواد زائد از مغز ممکن است در این امر نقش داشته باشند. دی استروپر میگوید: «اگر در سنین بالا به آلزایمر فکر کنیم فکر نمیکنم بیشتر این افراد آلزایمر خالص داشته باشند. من فکر میکنم آنان به اشکال مختلط زوال عقل مبتلا هستند. همیشه مشخص نیست که واقعا چه چیزی باعث این بیماری میشود».
تلاشها برای تولید داروهای آلزایمر عمدتا بر روی آمیلوئید متمرکز شده اند. هدف برخی از تلاشها مسدود کردن آنزیمهای دخیل در تولید آمیلوئید غیر طبیعی است در حالی که برخی دیگر مانند لکانماب آنتی بادیهایی هستند که برای پاک کردن آن از مغز طراحی شده اند. در فاصله سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۱۹ میلادی بیش از دوازده کار آزمایی مرحله نهایی یا فاز ۳ از داروهای هدف آمیلوئید نتایج را گزارش کردند. هیچ یک از از کارآزماییها روند نزولی کاهش شناختی را نشان ندادند و برخی از موارد کار آزمایی حتی این روند را بدتر کردند.
شکست کارآزماییها باعث انشقاق در جامعه پژوهشی شد. برخی کل فرضیه آمیلوئید را کنار گذاشتند. عدهای دیگر به این نتیجه رسیدند که حتی اگر فرضیه آمیلوئید معتبر باشد آمیلوئید بهترین پروتئین برای هدف گیری نیست. نگرانیهای بیشتری پیرامون کارآزماییها وجود داشت: بسیاری از بیمارانی که پیشتر علائم آلزایمر را داشتند در کار آزماییها ثبت نام کرده بودند. برای آنان حذف آمیلوئید ممکن بود خیلی دیر باشد و به مثابه خاموش کردن کبریت پس از شعلهور شدن آتش قلمداد میشد. این مشکل با مرحله اولیه موذیانه بیماری که بدون اینکه مردم متوجه شوند نورونها را از بین میبرد تشدید میشود. دی استروپر میگوید: «مغز شما به قدری پلاستیکی است که میتواند پیش از آغاز علائم با آسیبهای زیادی مقابله کند».
در ژوئن سال گذشته، سازمان غذا و داروی ایالات متحده به اولین داروی جدید برای آلزایمر در نزدیک به ۲۰ سال گذشته چراغ سبز نشان داد. «آدوکانوماب» با نام تجاری آدوهلم تولیدی شرکت بایوژن اولین درمان تایید شدهای بود که آمیلوئید را هدف قرار داد اما این تصمیم باعث خشم شد چرا که یک کمیته مستقل سازمان غذا و دارو توصیه بهعدم تایید کرد زیرا دادههای آزمایشی بایوژن نتوانست سود واضحی را نشان دهد.
با این وجود، سازمان غذا و دارو «تایید تسریع شده» را به آن دارو اعطا کرد زیرا دارو موافق شده بود پلاکهای آمیلوئید را از مغز بیمار پاک کند و بنابراین، اگر به اندازه کافی، به موقع و برای مدت زمان طولانی مصرف شود ممکن است پیشرفت بیماری آلزایمر را کُند نماید. چندین دانشمند در اعتراض به نظر کمیته استعفا دادند از جمله پروفسور «آرون کسلهایم» در دانشکده پزشکی هاروارد که به تنظیم کننده گفته بود که حکم آن کمیته «احتمالا بدترین تصمیم تایید دارو در تاریخ اخیر ایالات متحده» بوده است.
سازمان غذا و دارو در ژانویه ۲۰۲۳ میلادی در مورد لکانماب تصمیم گیری خواهد کرد و تصمیماتی نیز درباره آن دارو در بریتانیا و اروپا اتخاذ خواهد شد. در حالی که دادههای منتشر شده از کار آزمایی لکانماب نشان میدهد که آن دارو زوال شناختی را کاهش میدهد اما تاثیر آن اندک بوده است. پس از ۱۸ ماه، شناخت در افرادی که دارو را مصرف کردند در مقایسه با افرادی که دارونما مصرف کردند ۲۷ درصد کمتر کاهش یافته بود.
در مقیاس درجهبندی زوال عقل رایج که به افراد از ۰ تا ۱۸ در مورد حافظه حل مسئله و سایر وظایف امتیاز میدهد افرادی که از لکانماب استفاده میکنند تنها ۰.۴۵ امتیاز بهتر را کسب کردند. نتیجه از نظر آماری معنادار است اما ممکن است برای بیماران خاص چندان معنایی نداشته باشد.
پروفسور «ویکتور هندرسون» مدیر مرکز تحقیقات بیماری آلزایمر در دانشگاه استنفورد میگوید: «تاثیری که از کار آزماییها تا به امروز گزارش شده بسیار اندک بوده اند. این تاثیر به اندازه کافی بزرگ نیست که از نظر بالینی مهم باشد».
او هشدار میدهد که یک عنصر ذهنی در رتبه بندی زوال عقل وجود دارد که وقتی سود مشاهده شده بسیار حاشیهای باشد میتواند اهمیت داشته باشد. او میگوید: «من نگران این هستم که این دارو میتواند دارای اهمیت آماری بدون اهمیت بالینی باشد و ممکن است لازم باشد منتظر چیزی بهتر باشیم».
یکی از ایدههایی که در پژوهشهای مرتبط با آلزایمر مطرح میشود این است که داروها باید آمیلوئید را سریعا حذف کنند تا امیدی برای آشکار شدن فواید بالینی ایجاد شود. این موضوع در مقالهای منتشر شده در سال ۲۰۲۲ میلادی به قلم «دی استروپر» و «اریک کاران» در AbbVie یک شرکت زیستی – دارویی امریکایی مطرح شده است. آنان استدلال کردهاند که مشاهده نمایان شدن تاثیر حذف آمیلوئید در آزمایشهای تفکر و حافظه زمان بر است. آنان اشاره کردهاند که اگر دارویی به اندازه کافی آمیلوئید را کاهش ندهد یا کاهش آمیلوئید دست کم در بازه زمانی انجام اکثر آزمایشات بالینی سالها به طول انجامد احتمالا کمکی نخواهد کرد.
علیرغم تاثیر اندک لکانماب «مالوچی» نتایج مثبتی را از آن میبیند. او میگوید: «آچه واقعا باید از این کار آزمایی شنیده شود (با فرض ثابت ماندن نتایج) این است که میتوانید میزان کاهش بیماری را تغییر دهید. این نیم امتیاز ظریفی است و ممکن است افراد احساس متفاوتی نداشته باشند اما شما میتوانید بر روی آن کار کنید».
کمبود بودجه لازم برای پژوهش در مورد زوال عقل قابل توجه بوده است. در اوایل سال جاری، دی استروپر پایگاه داده پزشکی ایالات متحده PubMed را برای زوال عقل جستجو کرد. او ۲۵۰۰۰۰ مطالعه را پیدا کرد. او سپس به جستجوی سرطان پرداخت و ۴ میلیون و هفتصد هزار مطالعه را یافت. سپس درباره کووید جستجو کرد بیماریای که پیش از سال ۲۰۱۹ میلادی وجود نداشت و ۳۰۰ هزار مطالعه را یافت. این یک معیار تقریبی است اما نشان میدهد که پژوهشهای بیشتری در مورد کووید در سه سال گذشته نسبت به زوال عقل در قرن گذشته انجام شده است.
این وضعیت را باید با بیماری سرطان مقایسه کرد. دههها تخصیص بودجه و پژوهشهای قابل توجه تشخیص و مراقبت از سرطان را متحول ساخته است. بر اساس اهداف تعیین شده از سوی سرویس سلامت ملی بریتانیا افراد نباید بیش از ۲۸ روز از زمان مراجعه برای شنیدن آن که آیا به سرطان مبتلا هستند یا خیر منتظر بمانند. با این وجود، برای زوال عقل هیچ بازه زمانیای ذکر نشده است.
در مورد سرطان، مجموعه کامل تجهیزات تشخیصی از توالییابی ژنوم گرفته تا اسکنرهای پیشرفته MRI و PET برای بیماران ارائه میشوند و افراد اغلب تشخیص دقیق سرطانی که به آن مبتلا هستند را دریافت میکنند. تشخیص و مراقبت از زوال عقل بسیار عقبتر است. اگر بیماران مبتلا به آلزایمر بتوانند از درمانهای پاک کننده آمیلوئید بهرهمند شوند به تشخیص زودهنگام و شواهد وجود آمیلوئید در مغز نیاز دارند.
کلینیکهای بریتانیا به ارائه چنین خدماتی نزدیک نیستند. اوکلی میگوید: «ما ممکن است در سال ۲۰۲۵ میلادی در شرایطی قرار بگیریم که به دارویی دسترسی داشته باشیم که بیماری را اصلاح میکند اما نمیتوانیم آن را به کسانی بدهیم که بیشتر سود میبرند زیرا تشخیص آنان خیلی دیر صورت میگیرد».
امید واقعی ممکن است در رویکردهای کاملا متفاوت نهفته باشد. آنتی بادیها ممکن است به برخی از بیماران مبتلا به آلزایمر یا پیش از ابتلا به آلزایمر کمک کنند اما برای تاثیر عمده بر این بیماری ترکیبی از داروهایی که فرآیندهای بیولوژیکی مختلف را تحت تأثیر قرار میدهند مورد نیاز هستند.
مالوچی میگوید: «من گمان میکنم که آنتی بادیها برای تعداد کمی از بیمارانی که با دقت انتخاب شدهاند جای کار داشته باشد اما ما به رویکردهای متعددی نیاز داریم. این یک راه عملی برای درمان زوال عقل در مقیاس جهانی نیست و از نظر اقتصادی و لجستیکی امکانپذیر نیست».
یک ایده، تجویز واکسنهایی است که سیستم ایمنی بیمار را وادار میکند تا آنتی بادیهایی را برای پاکسازی آمیلوئید و تائو مشکل ساز تولید کند. دی استروپر معتقد است داروهایی که آنزیمهای کلیدی مورد نیاز برای تولید آمیلوئید مضر را مسدود میکنند ارزش ارزیابی دوباره را دارند.
مالوچی از داروهایی استفاده میکند که با محافظت و تقویت سلولهای مغز، مغز پیر را انعطاف پذیرتر میسازند. رویکردهای بالقوه زیادی از جمله تقویت توانایی مغز برای پاکسازی پروتئینهای سمی و هدف قرار دادن التهاب وجود دارند. مالوچی پیشگام کار بر روی افزایش تناسب سلولهای مغزی بیمار، توانایی ساخت پروتئینهای جدید و پروتئین RBM3 «شوک سرما» است که پستانداران در خواب زمستانی و هیپوترمی (سرمازدگی) آزاد میکنند.
این روشها به بازسازی سیناپس ها، ارتباطات بین نورونها و دست کم در موشها با تقویت حافظه و جلوگیری از مرگ سلولهای مغزی به محافظت در برابر زوال عقل کمک میکنند.
خط حمله دیگر تقویت ترکیبی به نام BDNF است که ممکن است سلولها را دوباره تقویت کند و به آن در ایجاد اتصالات جدید کمک کند. یک کار آزمایی بالینی تازه در دانشگاه کالیفرنیا در سن دیگو در حال آزمایش است که آیا ژن درمانی تقویت کننده BDNF میتواند به بیماران مبتلا به آلزایمر در مراحل اولیه کمک کند یا خیر.
اوکلی میگوید این همان چیزی است که این حوزه به آن نیاز دارد: بودجه بیش تر، رویکردهای بیشتر و آزمایشهای بیش تر.
او میگوید: «ما در حال دیدن آیندهای هستیم که در آن میتوانیم زوال عقل را به یک بیماری مزمن تبدیل کنیم بیماریای که با آن زندگی میکنید و با آن میمیرید اما از آن نمیمیرید. ما شاهد عملکرد داروها در پژوهشهای مرتبط با زوال عقل هستیم. اولین نسل از داروهای پاک کننده آمیلوئید تنها آغاز راه است».