رییس هیأت مدیره خانه سینما تاکید کرد: من شهادت میدهم که هنرمندان کشور با عشق و علاقه به میهن خود، همواره به دنبال گفتگو بودهاند؛ حتی در بدترین شرایط هم که کسی حاضر به گفتگو نبود ما حاضر به گفتگو بودیم.
محمدمهدی عسگرپور در مصاحبه با ایسنا درباره پیگیریهای خانه سینما برای رفع مشکلاتی که برای برخی هنرمندان و سینماگران کشور در ناآرامیهای اخیر جامعه به وجود آمده و بعضا فضای ملتهبی ایجاد کرده است، توضیحاتی را ارایه کرد.
او ضمن انتقاد از برخی تصمیمگیریها و سیاستگذاریها که بسیاری از آنها را یک ماه قبل در یک برنامه تلویزیونی هم مطرح کرده بود، پیشبینی خود را از وضعیت پیشروی سینما در ماههای آینده بیان کرد؛ سینمایی که این روزها دچار اُفت مخاطب شده است.
این تهیهکننده سینما و کارگردان فیلمهای «قدمگاه» و «مهمان داریم» که مسئولیت مدیرعاملی خانه هنرمندان ایران را نیز برعهده دارد، در بخشی از این گفتگو خبری را هم درباره تصمیمهای احتمالی جدید در حوزه پروانه ساخت فیلمهای سینمایی عنوان کرد که از نگاه او میتواند آغاز یک سری حاشیههای تازه باشد.
عسگرپور سال گذشته در مصاحبهای دیگر با ایسنا از آیندهای نگرانکننده برای سینما سخن گفته بود که یک دغدغه جهانی است، مبنی بر اینکه پیشبینی میشود با توجه به پیشرفتهای تکنولوژی و تغییر بسترهای نمایشی، سینما در آیندهای نه چندان دور به نوستالژی تبدیل شود.
اما او حالا درباره پیشبینی خود از آنچه در انتظار سینمای ایران است، بیان کرد: اثر وضعی تصمیماتی که در شوراهای پروانه ساخت و نمایش گرفته میشود تا نیمه اول سال آینده ادامه خواهد داشت و این وضعیت را از جهت تولید، نمایش و کم رونقی سینما تا آن زمان خواهیم داشت. البته ممکن است گاهی برای مدتی کوتاه روند فروش بالا رود، اما دوباره نزول خواهد کرد و جلوگیری از چنین اتفاقی مستلزم یک تغییر رویه جدی است.
وی در این زمینه توضیح داد: در همین شرایطی که ما این صحبتها را مطرح میکنیم، گروهی از طریق شورای عالی انقلاب فرهنگی به دنبال تصویب آییننامه شورای پروانه ساخت به شکل جدید هستند که محدودیتها را بیشتر میکند. نمیدانم این موضوع تصویب میشود یا خیر، ولی میدانم که در حال بحث و پیگیری است و همان آییننامهای است که اساس آن در دولت دهم و در دعواها با خانه سینما در آن موقع نوشته شد. این در حالی است که تصویب آییننامههای این چنینی که حتی از نهاد صنفی هم برای آن نظرخواهی نشده، شرایط را به سمت سختتر شدن پیش میبرد. ولی اگر این وضعیت نباشد، از نظر من سینما میتواند تا حدی به نقش قبلی خود برای استقبال و جذب مردم نزدیک شود.
او درباره وضعیتی که برای برخی هنرمندان پیش آمده و پیگیریهایی که صورت داده است و نیز درباره شرایط این روزهای کشور نیز گفت: وقتی میخواهیم درباره مقطع فعلی یعنی همین امروز و روز گذشته و چند روز پیش از آن صحبت کنیم باید موضوع را گستردهتر از یکی دو اتفاق خاص اخیر مثل بازداشت دو بازیگر ببینیم؛ یعنی مسئله را نه صرفا در سطح هنرمندان، بلکه در سطح جامعه ببینیم. آنچه اتفاق افتاده مسائل انباشته شدهی حداقل دو، سه دهه است و به نظرم اشتباه است اگر بخشی از حاکمیت یا هر جای دیگر فکر کند این اتفاقها مربوط به حجاب است؛ اتفاقاً برعکس، مربوط به یک ماجرای گسترده است که همه ابعاد آن باید بررسی شود.
اما نکته اینجاست که متاسفانه در طول سالهای اخیر زمینه گفتوگوی درست و شنیدن صداهای مختلف و عمل کردن به آنچه باید اتفاق بیفتد شکل نگرفته است. وقتی برخی مطالبی را که مطرح میشود، ریشهیابی کنید میبینید که بعضی از موضوعها در سالهای گذشته سادهتر بودند، ولی به آنها توجه نشد، همینطور روی هم انباشته شدند و حالا به یک خشونت منتهی شدهاند. اگر هیچ کدام از طرفین نخواهند باب گفتگو را باز کنند با خشونت روزافزون مواجه خواهیم شد، کمااینکه امروز با این پدیده مواجه هستیم و اتفاقاً مسئله اصلی جامعهی ما در شرایط فعلی، همین است. طبیعتا هنرمندان هم در همین بخش میگنجند.
عسگرپور با اشاره به جایگاه هنر و به طور مشخص سینما ادامه داد: سینما همواره نقش اجتماعی جدی - حداقل در کشور ما- داشته و در دنیا هم کموبیش همینطور است. حاکمیت خیلی وقتها این نقش اجتماعی را دوست داشته و خودش هنرمندان را به آن تشویق میکرد و گاهی حتی میپرسید که چرا در فلان موضوع، هنرمندان حضور ندارند، یا به نحوی بر مشارکت آنها تاکید میکرد. اما هر زمان این حضور به نفع حاکمیت نیست، گفته میشود "آنها چرا اظهار نظر میکنند؟ هنرمندان باید سراغ کار خود بروند." این در حالی است که هنرمندان به شکل طبیعی با جامعه ارتباط دارند و دارای نقش اجتماعی خاص هستند.
این توقع اتفاقا از هنرمندان به عنوان افراد معروف جامعه و کسانی که به نوعی مرجعیت دارند وجود دارد نه از افراد معمولی جامعه، به همین دلیل هنرمندان بنا بر همین نقش درگیر ماجراها میشوند. این موضوعی است که باید درک شود، ولی به نظرم در برخی مقاطع به ویژه در بحران فعلی، انگار این نقش نادیده گرفته میشود؛ یعنی فراموش شده که نقش هنرمندان در مسائل اجتماعی جدی بوده است.
این را هم من نمیگویم، بلکه تحقیقات نشان میدهد که هنرمندان همواره جزو سه یا چهار قشر اول مرجعیت جامعه در سه دههی گذشته بودند. این تحقیقات جامعهشناسانه جواب همین موضوع هستند، ولی حالا شرایط به گونهای است که یا میخواهند موضوع را نادیده بگیرند یا معتقدند که باید این نقش مرجعیت فقط به یک صورت خاص اظهارنظر کند.
وی با تاکید بر اینکه «متاسفانه زمینهی شنیدن صدای اعتراض در کشور ما از سالهای دورتر شکل نگرفته و صرفا مربوط به الان نیست، هرچند در بعضی مقاطع موارد عکس هم وجود داشته است»، گفت: در مقطع اخیر فضا به گونهای است که انگار قرار نیست چنین زمینهای شکل بگیرد و تبعات آن را هم داریم میبینیم؛ امروز همکاران ما بازداشت میشوند و فردا ممکن است این میزان گستردهتر شود. بعد نهاد صنفی پیگیری میکند و مدام به جای پرداختن به موضوعات مهمتر صنفی، به دنبال بازداشتیها است؛ بنابراین به نظر میرسد این جریانی است که پایان مشخصی هم ندارد.
رییس هیات مدیره خانه سینما اضافه کرد: وقتی کارنامه هنرمندان را بررسی میکنیم - به گواه آثارشان - میبینیم که آنها بیشتر متوجه موقعیت و مسائل اجتماعی بودند، بیشتر آیندهنگر بودند و به موضوعهای امروز اشاره داشتند. این در حالی است که چنین بررسیها و آیندهنگریهایی کار نهادهای ذیربط بوده، ولی انگار متوجه موضوع نشدهاند و حتی برخی از آنها بدون درک درست شرایط، غائله را تمام شده اعلام کردند. من در همین یکی دو ماه اخیر با برخی کسانی که در حوزههای استراتژیک مجموعه کشور فعالیت میکنند جلسه داشتم و در میان آنها میبینم عدهای تحلیلهای بعضا اشتباهی دارند؛ مثلاً یک ماه پیش فردی که مسئولیت مهمی هم داشته تحلیلی از شرایط اجتماعی داشت که وقتی آن را در موقعیت امروز بررسی میکنیم، متوجه میشویم که تحلیلها نادرست بوده و اینجاست که به چشم میبینیم آنچه باید در طول سالهای گذشته انجام میشد، پیگیری نشد و وضعیتِ امروز به این میزان خشونت رسیده است.
وی در ادامه اظهار کرد: خانه سینما در این دو ماه اخیر سعی کرد سیر پیگیری آرام و منطقی خود را داشته باشد، با نهادهای ذیربط گفتگو کند تا بخشی از این مشکلات حل شود، ولی به نظر میرسد در جاهایی ترجیح داده میشود که این گفتگو با آن شکلی که در حال پیش رفتن بود، ادامه نداشته باشد. انگار برخی به دنبال این هستند که به نوعی لشگرکشی اتفاق بیفتد. ما در این مدت بر اساس تعداد بازداشتیها و ممنوعیتهایی که اعلام شده بود و هر کدام شرایط متفاوتی هم دارند جلسههای مختلفی با نهادهای امنیتی و دادستانی داشتیم. بعضی از همکاران احضار شدهاند، بعضی بازداشت و بعضی هم پاسپورتشان گرفته شده است. درباره افرادی که پاسپورت آنها گرفته شده مواردی هست که هیچ حکمی برایشان وجود ندارد. برخی کسانی هم در زندان هستند که علت آن قابل بررسی است. من پیشتر هم گفته بودم که اگر در هر کجای دنیا از ما بپرسند مثلاً آقای جعفر پناهی برای چه در زندان است، آیا باید بگوییم بهخاطر ساخت فیلم؟! فیلمی که باب دل حاکمیت نبوده یا حتی از نظر بخشی از حاکمیت، از آن برداشت اقدام علیه امنیت ملی شده است؟! آن هم فیلمی که هنوز بیرون نیامده و هنوز تمام نشده است! اینها همه بخشی از آن مسائل انباشته شده است که ما هر دوره پیگیری کردیم.
عسگرپور در پاسخ به اینکه آیا میتوان محدویتهایی را که در دورههای گذشته برای طرح موضوع در سینما بویژه در بستر سیاسی وجود داشته و اجازه مطرح شدن انتقادها را کمتر میداد در شنیده نشدن صدای انتقاد مردم دخیل دانست؟ بیان کرد: بخشی از ماجرا همین است که ما اصلاً سینمای سیاسی را به جز اندک مواردی که خود سینماگران تلاش کردهاند، نداشتیم و چندان اجازه ساخت این نوع فیلمها داده نشد. علاوه بر اینها سینمای اجتماعی هم که تلاش میکرد این خلأ را پر کند، آنقدر مورد اتهام قرار گرفت و برخوردهای بد دید که آن هم نتوانست کار خود را انجام دهد و کمکم به فیلمهای زیرزمینی تبدیل شدند؛ فیلمهایی که حاکمیت ممکن است با آنها کاملاً مشکل داشته باشد.
جامعه امروز ما دچار مسائلی است، اما متاسفانه طرح کردن آنها به برخی آقایان برمیخورد و هر دوره فکر میکردند اگر برخی موضوعها عنوان شود، مشکل به وجود میآید و بعدا نمیتوان آنها را جمع کرد؛ بنابراین آنها باید امروز پاسخگو باشند و به جای اینکه بگویند هنرمندان بهخاطر پُست گذاشتن در اینستاگرام به جامعه لطمه میزنند، باید این مسائل را و آنچه در گذشته کردهاند پاسخ دهند. این حرفها کاملا نادرست است که بگوییم اگر هنرمندان یا خود مردم، پستی اعتراضی نمیگذاشتند به این معنا بود که وضعیت اجتماعی و اقتصادی و محیط زیستی و ... خوبی داشتند و هیچ مشکلی وجود نداشت. جایی به عدهای گفتم تصور کنید که الان سال ۱۴۰۱ نیست و چند سال قبل هستیم، مردمی داریم که با یک سری مسائل طرف هستند، مثلاً از یک سو محیط زیستشان در حال نابودی است و از یک سو ارزش پول ملی آنها هر روز پایینتر میرود، تعداد فقیرها بیشتر میشود، نسبت حقوقها با خرج مسکن و خودرو و زندگی تفاوت بسیار زیادی دارد، چنین مردمی چطور باید اعتراض کنند؟ چه چیزی را و کجا، باید میگفتند، وقتی که تمام درها بسته میشود و اجازه هیچ اعتراضی که بتوانند به نتیجه برسند داده نمیشود؟ پس طبیعی است که امروز اینطور میشود در حالی که همین هنرمندان در آن مقطع درباره این موضوعها فیلم ساختند، ولی متاسفانه توجهی نشد.
این سینماگر در پاسخ به اینکه با توجه به افزایش واکنشهای خشونتآمیز در سطح جامعه که گاهی در میان جامعه و در فضای مجازی به وضوح دیده میشود، چه شرایطی را برای آینده باید پیشبینی کرد؟ گفت: احاله دادن تمام اتفاقهای فعلی به دشمن قطعاً درست نیست. برای من سوال است که آیا واقعاً در این مورد کار تحقیقی و آماری انجام شده است؟ یعنی آیا به راستی نمیدانستند در جامعه چه شرایطی وجود داشته؟ منظور من وضعیت فعلی نیست بلکه چند سال اخیر را میگویم. آیا نمیدانستند وضعیت اقتصادی و فرهنگی مردم چطور است؟
آیا نمیدانستند وضعیتی که در جامعه شکل گرفته به چه سرانجامی میرسد؟ آیا نمیدانستند با یک رسانه ملیِ تکصدا مواجهیم آن هم با یک سیستم فربه که توان اداره کردن خودش را هم ندارد؟ همه اینها روشن بود. به همین دلیل معتقدم در این بین با گروهی مواجهیم که قدرت اداره کردن مسائل را ندارد و هزینههای روزافزون برای مجموعه کشور ایجاد میکنند. امروز در جامعه با خشونتی طرف هستیم که اسم آن را خشونتهای روز افزون میگذاریم. یک نکته مهم این است که اثر بعدی خشونت در آینده چگونه خواهد بود؟ ما اساساً هیچگاه چنین جامعهای نداشتیم. در تمام این سالهای گذشته، چه زمانی این اتفاق میافتاد که در خیابان ایرانیها به جان هم بیفتند و با هم برخورد کنند؟ آن هم یک گروه به اسم حافظ امنیت که البته انواع و اقسام هم دارند؛ لباس شخصی و غیرشخصی با نشانههای مختلف که آدم را گیج میکند. در این میان هم مسئولی پیدا میشود و میگوید ما اصلا لباس شخصی نداریم یا یک اتفاق را به کل منکر میشود، در حالی که چند روز بعد مشخص میشود که هر چه منکر شده به نوعی واقعی بوده! چنین فردی استحقاق نشستن روی صندلی مسئولیت خود را دارد؟ وقتی این لجاجتها اتفاق میافتد و بابت آن عذرخواهی هم نمیکنیم و هیچ مسئولی هم تغییر نمیکند، چرا باید توقع داشته باشیم که جامعه لجاجت نداشته باشد؟ این لجاجت از کجا آمده است؟ و حالا ما چه کار میتوانیم بکنیم؟
عسگرپور در پاسخ به پرسش قبلی خود (حالا ما چه کار میتوانیم بکنیم؟) گفت: ما در نهاد صنفی (خانه سینما) تاکنون به دنبال گفتگو بودیم و من بر اساس جایگاه صنفی خود رفتار و تصمیمگیری کردهام. در دو ماه گذشته به گواه مسئولانی که جلسههای مختلفی با آنها داشتم، اوضاع و احوال را پیگیری میکردیم که تا جای ممکن کمترین آسیب به مجموعه کشور ما وارد شود و به طور طبیعی هنرمندان هم بخشی از آن محسوب میشوند. متاسفانه بعد از هر جلسه فکر میکنیم به یک جمعبندی نسبتاً خوبی نزدیک میشویم، ولی فردای آن، معادلات دیگری همه چیز را به هم میزند. انگار رصد میکنند و میبینند که ما به یک نقطه نسبتا مثبت نزدیک میشویم و بعد یک مجموعه دیگر کارها را به هم میزند.
پس به نظر میرسد باید کمکم دیدِ من این شود که دیگر جلسه نگذاریم، چون انگار این گفتگوها بیفایده هستند؛ این در حالی است که مدام ما را دعوت به گفتگو میکنند. اما گفتگو مناسباتی دارد. این چه گفتوگویی است که حتی در مجلس وقتی یک نفر میخواهد صحبت کند، میکروفن او را میبندند؟ من به عنوان نماینده نهاد صنفی میگویم که میخواهیم گفتگو کنیم، کجا باید گفتگو کنیم؟ اصلا ما در حال گفتگو بودیم، چرا نتیجه کار به اینجا میرسد؟ چرا هر روز در این موضوع اتفاق بدتر رخ میدهد؟ من تصور میکنم ما در مسیری بودیم که راه پهنی داشت، ولی هر روز در حال باریکتر شدن است.
رییس هیات مدیره خانه سینما در پایان تاکید کرد: جامعه فرهنگ و هنر، آن مقداری که من میشناسم که فقط سینما هم نیست و تمام هنرها را در بر میگیرد، در طول این سالها همواره یک نقش اجتماعی جدی داشته و همواره دلسوزانه حضور داشته است. بسیاری از هنرمندان در داخل کشور از سوی حاکمیت مذمت شدند و از سوی بعضیها در خارج از کشور نیز که خیرخواه کشور ما نیستند، همین اتفاق برایشان رخ داد؛ بنابراین صدمات زیادی متوجه آنها شد. من همواره فکر میکنم بنده و خیلیهای دیگر در سینما و حوزههای هنر همیشه دنبال گفتگو بودهایم و هیچ وقت از آن فرار نکردهایم، یعنی در بدترین شرایط هم که کسی حاضر به گفتگو نبود هم، ما حاضر به گفتگو بودیم برای حفظ آن ارزشهایی که همه ما به آن اعتقاد داریم و بخشی از حاکمیت هم نشان داده بود اعتقاد داشته است. الان هم خیرخواهانه مسائل را پیگیری میکنیم.