بسیاری معتقدند این شانس و اقبال است که فرمان زندگی را به دست دارد و آن را هدایت میکند. درواقع آنها بر این باور هستند که بخشهایی مهم از زندگی ما تحت تأثیر خوششانسی یا بدشانسی است، اما آیا واقعاً چنین چیزی واقعیت دارد؟
به گزارش ایرنا، همه افراد در زندگی با مشکلات و اتفاقات بدی مواجه میشوند که برخی آن را به تقدیر نسبت میدهند و برخی مقصر اصلی آن رخدادها را شانس بدشان میدانند. این افراد اغلب شانس را معیار سنجش خوشبختی و بدبختی قرار میدهند.
شاید هرکدام از ما روزانه در زندگی شنیده باشیم یا خودمان تکرار کرده باشیم که "فلانی شانس داشت، همسر خوبی نصیبش شد" یا از بدشانسی ماشین خراب شد، بورس سقوط کرد، باختیم، در کنکور قبول نشدیم و... "، اما آیا واقعاً همه اتفاقات خوب و بد زندگی ما را شانس رقم میزند؟
دکتر منیژه شهبازخان، روانشناس عمومی و استاد دانشگاه میگوید: «شانس یا اقبال عبارت است از فرصتهایی که بهیکباره برایمان ایجاد میشوند. برای مثال کسی که ارث یا ثروت زیادی را بدون زحمت به دست آورد، فرد خوششانسی است، در مقابل فردی که از سر بداقبالی گرفتار یک حادثه ناگوار شود، فرد بدشانسی است. بهعبارتدیگر، در میان مردم شانس عموماً به رویدادی تعبیر میشود که علت آن معلوم نیست؛ لذا وقوع آن رویداد به شانس نسبت داده میشود.»
استفاده از تعبیر شانس، اصطلاح نسبتاً رایجی است که شهبازخان درباره علت به کار بردن این تعبیر در بین عامه مردم توضیح میدهد: «به نظر میرسد بسیاری از انسانها هرگاه علت منطقی برای اتفاقی را پیدا نمیکنند آن را به شانس نسبت داده و چنانکه نتیجهی فعالیتشان دلخواه باشد، بهحساب خوششانسی میگذارند و اگر به مرادشان نرسند بدشانسی را به خود نسبت میدهند، غافل از این امر که عملکرد خودشان در رخ دادن آن خوششانسی یا بدشانسی تأثیرگذار بوده است.»
شهبازخان با بررسی مفهوم شانس از منظر روانشناسی میگوید: «شانس در روانشناسی، از قانون احتمالات ناشی میشود. این قانون به معنای امکان وقوع یک حادثه است. بر اساس قانون احتمالات، بین تلاش و شانس رابطه مستقیمی وجود دارد. به این معنا که اگر فرد برای رسیدن به موفقیت تلاش کند، شانس او برای رسیدن به آن هدف افزایش مییابد.»
این روانشناس ادامه میدهد: «بر اساس مطالعه ریچارد وایزمن، روانشناس بریتانیایی، افراد بدشانس عموماً عصبیتر از افراد خوششانس هستند و این فشار عصبی توانایی آنها را در توجه به فرصتها مختل میکند، درنتیجه آنها فرصتها را به خاطر تمرکز بیشازحد بر سایر امور از دست میدهند لذا دریافت کلید خوششانسی و بدشانسی در افکار و کردار این افراد است.»
اگرچه شانس با میزان تلاش افراد و همچنین استفاده از فرصتها ارتباط مستقیم دارد، اما گاهی شاهدیم که برخی افراد باوجود تلاش روزافزون چندان در زندگی موفق نیستند و همیشه در زندگی بدبیاری میآورند؛ در مقابل بخت و اقبال همیشه درِ خانه بعضیها را میزند. دکتر شهبازخان علت خوششانستر بودن بعض افراد را با معیارهای شخصیتی مرتبط میداند و میگوید: «مطالعات نشان داده که سه معیار شخصیتی در رابطه با خوششانسی و بدشانسی وجود دارد که عبارت است از برونگرایی، روان رنجوری و جرأتورزی.»
به گفته شهبازخان، مطالعات نشان داده که برونگرایی از طریق معاشرت بیشتر با افراد و روابط اجتماعی بالاتر، احتمال برخورد خوششانسها را با پیشامدهای خوشاقبال به نحو چشمگیری افزایش میدهد. برای مثال، افراد خوششانس اغلب دو برابر بدشانسها لبخند بر لب دارند و نگاهشان بیشتر با دیگران درگیر است که این امر به برخوردهای اجتماعی و ایجاد فرصتهای بیشتر منجر میشود. افراد خوششانس آنچه را در اطرافشان وجود دارد و نهفقط آنچه را در جستوجوی آن هستند، میبینند. درحالیکه افراد بدشانس وقتی به مهمانی میروند آنقدر درگیر پیدا کردن فردی بینقص یا شبیه به خودشان هستند که فرصتهای عالی برای همصحبتی با دیگران را از دست میدهند.
شهبازخان با اشاره به شاخص روان رنجوری در شانس افراد میگوید: «شاخص روان رنجوری میزان آرامش یا اضطراب افراد را میسنجد و بر این اساس، مطالعات نشان داده که خوششانسهای مضطرب نصف بدشانسها هستند، چون خوششانسها خیالشان راحتتر از بقیه است و به همین خاطر، به فرصتها (حتی درزمانی که انتظارش را ندارند) توجه نشان میدهند.»
این روانشناس میگوید خوششانسها جرأت ورزی خیلی بیشتری نسبت به بدشانسها دارند: «افراد خوششانس در زندگی پذیرای تجربههای جدید هستند، به عرف پایبندی ندارند، با فرصتهای تازه رودررو میشوند و از موقعیتهای خاص و منحصربهفرد استقبال میکنند.» او ادامه میدهد: «افراد خوششانس حتی در مواجهه با بدبیاری نیز شکستشان را به چالش و فرصت تبدیل میکنند.»
شهبازخان گسترش ارتباطات را بهعنوان یکی از راهکارهای مهم برای افزایش خوششانسی عنوان میکند و میگوید: «گسترش ارتباطات میتواند تا حد قابلتوجهی در میزان بالا رفتن موفقیت نقش داشته باشد. تصور کنید که شما با تعداد زیادی از افراد در ارتباط هستید و آنها را میشناسید. آنها هم در شغل و حرفههای خاصی مشغول به کار هستند؛ لذا طبیعتاً احتمال موفقیت شما بیشتر خواهد شد.»
این روانشناس میگوید فعالیت زیاد میتواند یکی دیگر از عوامل مهم در ایجاد شانس باشد: «زمانی که مدام در حال انجام کارهای مختلف هستید، درواقع برای خود فرصت سازی میکنید. هر کاری که انجام میدهید فرصتی برای کسب شانس زندگی هست و میتواند تا حد قابلتوجهی شما را به خوششانس شدن نزدیک کند.»
او ادامه میدهد: «فعالیتهای بیشتر موجب میشود که شما در جمعهای مختلفی حضور پیدا کنید و افراد متفاوتی با شما آشنا شوند. در نتیجه آن افراد، فعالیتها و کارهای مختلف شما را میبینند و حتی امکان دارد از شما در حوزههای مختلف دعوت به همکاری کنند.»
شهبازخان تقویت باورهای مثبت را یکی دیگر از راهکارهای افزایش خوششانسی دانست و افزود: «باورهای ما تعیینکننده مسیر زندگی ما هستند. تا زمانی که ذهن با باورهای منفی احاطهشده باشد، نمیتواند به موفقیت دست پیدا کند. زمانی که مثبت فکر کنید، انرژی مثبتی نیز به سمت جهان هستی و کائنات خواهید فرستاد؛ بنابراین اتفاقات خوب و مثبت نیز برای شما رخ میدهند.»
این استاد دانشگاه تأکید میکند: «جهان هستی بر پایه انرژی بیانشده است. اگر از شما انرژی مثبتی به آن ساطع شود، بدون شک در مقابل آن اتفاقات خوبی برای شما خواهد افتاد. منتظر هر چه که باشید، همان در زندگیتان رخ میدهد.»