bato-adv

زمانی برای مجری شدن بشیر حسینی و مهران رجبی

زمانی برای مجری شدن بشیر حسینی و مهران رجبی
وقتی عرصه را بر عادل فردوسی‌پور تنگ کردند تا او را از مدار خود خارج کنند، می‏‌گفتند برنامه «نود» متکی به مجری و تهیه‌کننده آن نیست، اما شبکه سه با اجرای میثاقی تا این لحظه نتوانسته برنامه جذاب و پرمخاطبی مثل «نود» تولید کند. همچنان که نتوانسته خلأ عدم همکاری رضا عطاران و حسن فتحی با تلویزیون در سریال‌سازی را با کارگردان و بازیگر کاربلدی که بتوانند سریالی خیابان خلوت‌کن بسازند، پر کند!
تاریخ انتشار: ۱۰:۵۸ - ۱۴ آبان ۱۴۰۱

تلویزیون که همواره مدعی است هویت حرفه‏ای هنرمندان، ستاره‏ها و چهره‌هایش از برکت وجود آنهاست و گویی برنامه‌سازان و مجریانی که برنامه‏ای تلویزیونی را برند می‌‏کنند، طفیلی آن هستند، حالا آنقدر کفگیرش ته دیگ خورده که دست به‌دامن افرادی مثل مهران رجبی و بشیر حسینی برای اجرای مسابقه‏‌هایی به‌اسم «خودمونی» و «رویانیوم» شده است.

به گزارش هم‌میهن، وقتی عرصه را بر عادل فردوسی‌پور تنگ کردند تا او را از مدار خود خارج کنند، می‏‌گفتند برنامه «نود» متکی به مجری و تهیه‌کننده آن نیست، اما شبکه سه با اجرای میثاقی تا این لحظه نتوانسته برنامه جذاب و پرمخاطبی مثل «نود» تولید کند. همچنان که نتوانسته خلأ عدم همکاری رضا عطاران و حسن فتحی با تلویزیون در سریال‌سازی را با کارگردان و بازیگر کاربلدی که بتوانند سریالی خیابان خلوت‌کن بسازند، پر کند!

ازآن‌سو ممنوع ازکاری برخی مجریان تلویزیونی مثل فرزاد حسنی هم با حضور مجریان تازه‌وارد، جبران نشد. همچنان که هنوز هیچ گوینده خبری‌ای به اندازه محمدرضا حیاتی نتوانسته ظهور کند که مخاطب پای شنیدن اخبارش بنشیند.

حالا می‌‏توان عیار تلویزیون در نسبت با چهره‏‌ها و ستاره‌هایش را سنجید. قطع همکاری برخی از آن‌ها با صداوسیما ازیک‌سو و ممنوع ازکار و تصویر شدن برخی دیگر از آن‌ها ازسوی خود صداوسیما، کار را به‌جایی رسانده که تلویزیون مجبور شده کسی مثل بشیر حسینی را برای اجرای یک مسابقه دعوت کند؛ آن‌هم در کنار مهران رجبی که به‌قول خودش در همه کانال‏‌ها هست، جز کانال کولر!

بشیر حسینی که فارغ‌التحصیل دانشگاه امام صادق است و به‌واسطه علی فروغی به‌صحنه آمد، به‌عنوان داور «عصر جدید» به چهره‎‌ای شناخته‌شده تبدیل شد؛ حالا وارد عرصه اجرا شده و در برنامه «رویانیوم» شبکه سه حضور یافته است.

به گفته سازندگان، این برنامه با رویکرد علمی و آموزشی تولید شده و قصد دارد با روش‏های جذاب و سرگرم‏‌کننده، مفاهیم و موضوعات علمی را مطرح کند.

شمایل و نوع اجرای او در این برنامه و اساسا این‌که او به عنوان یک استاد دانشگاه و کارشناس فرهنگی و رسانه‏‌ای در کسوت یک‌مجری ظاهر شده، این قضاوت را پررنگ می‌‏کند که ظاهرا او بیش از این‌که دغدغه سوادرسانه‌‏ای داشته باشد، سودای رسانه‏‌ای‌شدن داشته و از کارشناس به مجری تبدیل شده است. تبدیل‌شدنی که می‏‌توان آن را یک استحاله هویتی دانست.

اگر مولفه‌‏ها و شاخص‏ه‌ای یک مجری‌حرفه‏‌ای را در نظر بگیریم، بشیر حسینی هیچ نسبتی با آن ندارد. نه‌تنها صدای خوبی ندارد که جنس و تن صدایش برای خیلی‏‌ها آزاردهنده است. از لحاظ چهره و فیزیک هم در شمایل یک‌مجری، جذاب نیست و کاریزمای لازم برای جذب مخاطب را ندارد.

ضمن این‌که برخی دیدگاه‏های او برای بسیاری از مردم، دافعه‌برانگیز است و مجموعه این ویژگی‌‏ها نه‌تن‌ها باعث افت‌مخاطب برنامه می‌‏شود، بلکه جایگاه خود را به‌عنوان یک چهره آکادمیک و دانشگاهی مخدوش می‏‌کند.

ازآن‌سو حضور پررنگ مهران رجبی در سریال‌ها، این بازیگر را به یکی از چهره‏های پرکار و البته تکراری تلویزیون تبدیل کرده است. همچنین رجبی پای ثابت برنامه‏‌های تلویزیونی است و به‌عنوان مهمان در برنامه‌‏های مختلف حضور دارد.

اکنون این بازیگر پرکار در جدیدترین تجربه خود به‌عنوان مجری، اجرای مسابقه‌‏ای به‌نام «خودمونی» را برعهده گرفته است. قطعا با موضع‌گیری او درباره اتفاقات اخیر، مهران رجبی چنان از چشم مردم افتاده که وقتی چشم‌شان به تصویر او در قاب تلویزیون می‏‌خورد یا آن را خاموش می‏‌کنند یا کانال را عوض می‌‏کنند.

کسی که مردم او را از خودشان نمی‌‏دانند، نمی‌‏تواند مجری مناسبی برای اجرای برنامه «خودمونی» باشد. واقعیت این است که تلویزیون برای جلب‌نظر مخاطب و جلوگیری از ریزش مخاطبانش به‌ویژه در این شرایط بحرانی که افکارعمومی اعتماد خود به رسانه‌ملی را از دست داده، با آوردن بشیر حسینی یا مهران رجبی -که در میان مردم محبوبیت ندارند یا محبوبیت خود را از دست داده‌‏اند- یک نوع خودزنی رسانه‌‏ای است.

جالب این‌که صداوسیما چند وقت پیش اتاق‌فکری تشکیل داده بود تا به‌زعم خود با حضور کارشناسان حوزه‌‏های مختلف به استراتژی اثربخشی در تولید محتوا و جذابیت برنامه‌‏های خود برسد، اما در عمل دقیقا رویکردی را برگزیده که به‌جای جذب حداکثری به دافع برانگیزی ختم می‏‌شود.

صداوسیما در وضعیتی قرار دارد که باید مشروعیت و اعتماد ملی نسبت به عملکرد خود را ترمیم کند. آن‌چه اکنون می‏‌بینیم، دست خالی تلویزیون برای حضور چهره‌‏های دوست‌داشتنی و مورد وثوق مردم در برنامه‌هایش است. مقبولیت رسانه‌ملی در تحول گفتمانی آن است، نه تحکیم شیوه‌‏های پیشین.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین