فرارو- مولوی عبدالحمید، رهبر معنوی اهل سنت ایران، در جریان حمایت قاطع از حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۹۶ به چهرهایی نام آشنا برای جامعه ایران تبدیل شد. این روزها نیز مواضعاش در قبال ناآرامیها اخیر استان سیستان و واکنش معاون امنیتی وزارت کشور به اظهاراتاش، بیش از هر زمان دیگری نام مولوی عبدالحمید را به کانون توجه رسانهها و افکار عمومی بازگردانده است.
به گزارش فرارو، عبدالحمید اسماعیل زهی ملقب به مولوی عبدالحمید، متولد سال ۱۳۲۶ در روستای مکسان شهرستان ایرانشهر است. او علوم ابتدایی را در شهر زاهدان فرا گرفته و برای ادامه تحصیلات دینی به مدرسه دینی «دارالهدی» در ایالت «سند» پاکستان مراجه کرد. او همچنین فراگیری علوم تفسیر و حدیث نزد «عبدالله درخواستی»، رئیس «جمعیت علمای اسلام» و «عبدالغنی جاجروی» موسس مدرسه بزرگ «جامعه اسلامیه بدرالعلوم حمادیه» را در کارنامه دارد.
عبدالحمید اسماعیل زهی با دستور عبدالعزیز ملازاده بانی مرکز «مدیریت دارالعلوم زاهدان» از سال ۱۳۵۶ تا کنون ریاست این نهاد را بر عهده دارد. او همچنین، عضو اتحادیه جهانی علمای مسلمان، عضو مجمع فقهی مکه، امام جمعه اهل سنت مقیم شهر زاهدان و مدیر مدرسه علوم دینی دارالعلوم زاهدان، سرپرست شورای هماهنگی مدارس اهل سنت استان سیستان وبلوچستان است. کانون مدافعان حقوق بشر جایزه تلاشگر حقوق بشر سال ۱۳۹۳ خود را به خاطر تلاش «برای برقراری روابط آشتیجویانه بین اقوام و گرایشهای مختلف مذهبی در استان سیستان و بلوچستان» به او اهدا کرد.
رهبر معنوی اهل سنت ایران در جریان حیات دینی و سیاسی خود همواره مواضع قابل تامل و جنجالی را اتخاذ کرده که گاه او را نزد نهادهای رسمی از یک شخصیت حافظ امنیت و منافع ملی به شخصی تحریکآمیز برای ایجاد ناآرامی تبدیل کرده است. با این اوصاف، در ادامه نوشتار حاضر ۱۰ مورد از مهمترین مواضع و رویکردهای خاص مولوی عبدالحمید مورد اشاره و بررسی قرار میگیرد.
جنجالیترین و البته قابل توجهترین موضوع پیرامون عبدالحمید اسماعیل زهی، مربوط به یک ماه گذشته و ماجرای ناآرامیهای چند هفتهای در سیستان است. به دنبال مطرح شدن گزارشهایی مبنی بر آزار و اذیت جنسی یک دختر ۱۵ ساله توسط یکی از فرماندهان نیروی انتظامی در شهرستان دشتیاری از توابع سیستان و بلوچستان واکنشهای گستردهای نسبت به این موضوع اتفاق افتاد.
در ابتدا «مولوی عبدالغفار نقشبندی»، امام جمعه موقت شهرستان راسک ادعای این دختر ۱۵ ساله بلوچ در خصوص آزار و اذیت جنسی توسط نیروی فرمانده انتظامی را تایید کرد. عبدالغفار نقشبندی طی بیانیهای ضمن محکوم کردن خبر آزار و اذیت جنسی به دختر ۱۵ ساله در این شهر خواستار برخورد قاطع مراجع قضایی با این حادثه شد. همزمان با این بیانیه اعتراضاتی در چابهار اتفاق افتاد.
همزمان مولوی عبدالحمید، امام جمعه اهل سنت زاهدان نیز در واکنش به خبر آزار و اذیت جنسی دختر ۱۵ ساله بلوچ گفت: «از ما و علمای منطقه انتقاد شده که چرا سکوت اختیار کردهاید! این سکوت ما معنادار است. ما میخواهیم روشن شود که چه پیش آمده است. ما نمیتوانیم بلافاصله موضعگیری کنیم. باید بررسی کنیم تا واقعیت روشن شود که دچار اشتباه نشویم.»
در واکنش به همین ماجرا در هشتم مهر ماه نمازگزاران خشمگین پس از برپایی نماز جمعه در زاهدان به خیابان آمدند.
در این روز میان نیروهای انتظامی و مردم درگیریهای شدیدی صورت گرفت که موجب به جان باختن و زخمی شدن تعداد قابل توجهی مردم و نیروهای امنیتی شد. عبدالحمید در اولین واکنش وقایع زاهدان را اقدام عوامل نفوذی دشمن معرفی کرد اما در جریان نماز جمعههای هفتههای بعد، موضوعی انتقادی نسبت به این وقایع ۸ مهر ماه اتخاذ کرد. حتی در آخرین خطبه نماز جمعه در ۲۹ مهر با تأکید بر لزوم مجازات عاملان حادثه جمعه هشتم مهر در زاهدان، مقامات کشوری را در این اتفاق مسئول دانست و خواستار پاسخگویی آنان شد. بعد از سخنان عبدالحمید نیز شاهد برگزاری تجمعی از سوی شهروندان بلوچ در زاهدان بودیم.
اظهارات جدید عبدالحمید با واکنش سید مجید میراحمدی، معاون امنیتی وزارت کشور مواجه شد. او شنبه (۳۰ مهر) در حاشیه همایش ملی پدافند غیرعامل در جمع خبرنگاران درباره حوادث روز گذشته زاهدان گفت: خطبههای دیروز مولوی عبدالحمید تحریکآمیز بود و متأسفانه بعد از خطبههای او حدود ۱۵۰ نفر از اراذل و اوباش با سوء استفاده از صحبتهای او به اموال مردم، خودروهای شخصی، مغازههای مردم و به اموال اهل سنت حمله کردند، ولی به سرعت کنترل شده و اوضاع آرام شد.
شاید برای خیلی از مخاطبان قابل توجه باشد که مولوی عبدالحمید، فراتر از سفرهای خارجی در سفرهای داخل کشوری نیز با برخی محدودیتها مواجه است. در این ارتباط عبدالحمید اسماعیل زهی، در گفتوگوی خود با انصاف نیوز در اسفند ۱۴۰۰ میگوید: «من در داخل کشور به استانهای دیگر به جز زاهدان نمیتوانم بروم. در استان سیستان و بلوچستان سفر میکنم. به تهران میتوانم بیایم. در برخی از استانها هماهنگی میکنم که بروم، اما راضی نشدند که به بعضی استانها بروم. در خارج از کشور هم هماهنگی میکنیم، بعضیهایش را اجازه دادند که رفتم. دو بار به ترکیه و یک بار به چچن روسیه رفتم. در مسکو کنفرانسی بود که شرکت کردیم و همینطور تاتارستان و عمان؛ ولی بعضی جاها را هنوز نتوانستیم برویم.»
یکی از خبرسازترین مواضع مولوی عبدالحمید در ارتباط با حمایت تمام قد از طالبان بوده است. طالبان در ۲۶ مرداد ۱۴۰۰، یعنی پس از قطعی شدن کنترل طالبان بر کابل، با انتشار پیامی این رخداد را به آنها تبریک گفت. در این برهه زمانی، مولوی عبدالحمید، در پایگاه اطلاعرسانی شخصیاش، این پیروزی را به علما و مردم افغانستان تبریک گفت. او پیروزی طالبان را «نتیجه جهاد، شهادت و صبر در راه حق در مقابل اشغالگران متجاوز و دولت دستنشانده و ناکارآمد و غرق در فساد» افغانستان دانست. حتی امام جمعه زاهدان، تاکید کرد: «این پیروزی برخاسته از "فضل پروردگار" و "حمایت مردمی" بوده و خواستار اجرای قرآن و به کار گیری "سنت و تعلیمات" پیامبر اسلام از سوی طالبان برای حل مشکلات جامعه افغانستان هستم.»
این موضوعگیری عبدالحمید در سطح رسانهها و فضای مجازی بازتاب و واکنشهای بسیاری گستردهای را به همراه داشت.
کاربران شبکههای مجازی انتقادات بسیار گستردهای را نسبت به حمایت او از طالبان به عنوان گروهی با کارنامه سیاه در زمینه حقوق بشر ابراز داشتند. مجموع این انتقادات موجب شد که عبدالحمید در مقام پاسخگویی و شفافسازی در مواضع خود بر آید و در گفتگو با «روزنامه شرق» تاکید کند: «پیام تبریکاش برای بسیاری از مردم قابل تعجب بوده، اما طالبان حدود ۲۰ سال با نیروهای ناتو جنگیده است. از نگاه عبدالحمید طالبان فعلی با قبل تغییر کرده است. اینها طالبان ۲۰ سال قبل که مدتی در افغانستان حکومت کردند، نیستند. دیدگاه طالبان فعلی عوض شده، هرچند اعتقاد و مذهب آنها عوض نشده است.»
در آبان سال گذشته نیز مجدا موضعگیری ویژه عبدالحمید نسبت به طالبان جنجالی شد. عبدالحمید در گفتگو با وبسایت دیدار نیوز نوشت: «من قبول ندارم که طالبان حرکتی پشتون است، چون تاجیکها، ازبکها و همه طیفهای افغانستان همراه آنها هستند. اینها تازه آمدهاند دنیا؛ بنابراین باید به آنها فرصت داد. از جاهای دیگر، علمای جهان اسلام تلاش دارند که اگر جایی مشکلاتی هست، اینها را اصلاح کنند. ما خیلی امیدواریم که آینده در افغانستان، کشور اسلامی و حتی یک بازو برای جمهوری اسلامی و کشورهای دیگر باشد.»
مولوی عبدالحمید، در سالهای گذشته نیز حمایت ویژهای از حسن روحانی رئیسجمهور سابق ایران داشت. او در سال ۹۲ از نامزدی روحانی حمایت کرد، اما اوج حمایت او صدور بیانیه در سال ۹۶ بود. مولوی عبدالحمید، با تاکید بر حمایت اهل سنت از تکرار ریاست جمهوری روحانی، او را برنده قطعی انتخابات پیشبینی کرد. او تاکید داشت با وجود تمامی گلایهها، اهل سنت از روحانی حمایت میکنند.
اما دوستی و نزدیکی میان او با دولت روحانی، در اواخر دوران دولت دوازدهم به انتقاد تبدیل شد. در شهریور ۹۹ در جریان خطبه نماز عید فطر، مولوی عبدالحمید با تاکید بر این که مقام معظم رهبری در جواب یک نامه او تاکید کرده، بین اقوام و مذاهب تفاوت نباشد و همه بهصورت یکسان دیده شوند، خطاب به دولت مستقر گفت: «جناب آقای روحانی! ما تا بهحال نمیدانیم که منشأ مشکل خواهران و برادران دینی و وطنی اهلسنت شما در کجاست؟ آیا سیاستگذاری برای اهلسنت در جای خاصی تعریف میشود؟ و از کجا برای اهلسنت چنین سیاستهایی تعیین میشود که چه مسئولیتهایی به اهلسنت داده شود یا نشود؟ این یک معماست که مشکل اهلسنت در کجاست؟»
عبدالحمید اسماعیل زهی، طی چند دهه گذشته یکی از منتقدان اصلی دولت در زمینه عدم احداث مسجد برای اهل سنت در تهران و دیگر شهرها بوده است. عبدالحمید بارها این درخواست را از دولتهای مختلف داشته که به مطالبه اهل سنت در احداث مسجد در تهران توجه کنند. او میگوید: «این یکی از خواستههای اهل سنت است که در همهی شهرهای ایران مسجد داشته باشند و اجازه دهند بسازند.» مولوی عبدالحمید در اظهارات مختلف بارها نسبت به بدعهدیهای در این زمینه گلایه کرده و معتقد است که اصل دوازدهم قانون اساسی کشور که حقوق پیروان مذاهب سنی را تائید میکند، رعایت و اجرا نمیشود.
یکی دیگر از مواضع قابل توجه مولوی عبدالحمید، حمایت از سید ابراهیم رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ۱۴۰۰ و در ادامه امیدواری نسبت به تحقق مطالبات اهل سنت در دولت او است. عبدالحمید بر این باور است که در دولت قبل (روحانی) دولت و حاکمیت یکدست نبودند، اما در دولت رئیسی این رخداد صورت گرفته است. او معتقد است که در دولت رئیسی زمان آن فرارسیده که از شایستگان اهلسنت استفاده شود، چه در مدیریتهای کلان و ارشد کشور و چه در مدیریتهای استانی. مثلا در استانهای سنینشین بهعنوان استاندار و معاون استاندار استفاده شود و نوعی تعادل باشد.
او همچنین بر این باور است که با یک دست شدن حاکمیت، اهل سنت انتظار دارند در مسائل مذهبیشان دیگران تصمیم نگیرند. حاکمیت اگر نظارت کند، هیچ اشکالی ندارد. اما حاکمیت و دولت مسائل اهل سنت را در اختیار خودشان بگذارد. اینکه کجا نماز بخوانند یا چه کسی نمازجمعه بخواند باید در اختیار مردم باشد.
یکی دیگر از حاشیههای مطرح در ارتباط با مولوی عبدالحمید، ارتباط دادن مدرسه تحت مدیریت او یعنی علوم دینی دارالعلوم زاهدان و مسجد مکی زاهدان به عربستان سعودی و زاهدان است. او در این زمینه در گفتوگوی با «انصاف نیوز» در اسفند ۱۴۰۰ میگوید: «اینها توهمات و اتهامات است. مسجد مکی هیچ ارتباطی ندارد. ما با همه دنیا و حتی غیرمسلمانان مشترکات داریم. با کشورهای اسلامی مشترکات مذهبی داریم و اختلافات هم داریم. همانطور که با عزیزان شیعه هم مشترکات بسیاری داریم و اختلافات هم داریم. ما استقلال خودمان را حفظ کردیم و از هیچ دولتی کمک نگرفتیم. هیچ شکایتی را به هیچ دولتی نبردیم و اگر حرفی داشتیم، خودمان حرفمان را زدیم و گفتیم اختلافمان اختلاف خانواده است.»
یکی دیگر از حاشیههای قابل توجه در مواضع مولوی عبدالحمید، نوع نگاه ویژه او به مجازات اعدام است. او در آذر ۱۳۹۹ در درس تفسیر هفتگی قرآن بهصورت آنلاین، در تفسیر آیاتی از سوره «کهف»، اظهار کرد: «امروزه در بسیاری از کشورها از جمله کشور ما؛ ایران، برخی از افراد مجرم اعدام میشوند، درحالیکه مسئولین قضائی و تصمیمگیرندگان اگر بهجای اعدام و حذف، دنبال تغییر مجرمان باشند و برای اصلاح آنان چارهای بیندیشند، هم به نفع کشور است و هم رضایت اللهتعالی را به دنبال دارد.»
دیگر موضع قابل توجه مولوی عبدالحمید، به انتقادات شدید او از دادگاه ویژه روحانیت ارتباط دارد. بنابر گزارش «شیعه نیوز» مولوی عبدالحمید، در آبان ۸۸ احضار علما و بازداشت آنان توسط دادگاه ویژه روحانیت مرکز مشهد را مورد انتقاد قرار داده بود.
او در بخشی از گفتههای خود در همین مقطع تاکید کرده بود: «همین امور دنیوی که در دست دولت دادیم در بعضی موارد با مشکلات مواجه شدیم و پریشان هستیم. چنان چه امروز بخش بزرگی از ملت ایران بر صحت انتخابات اعتراض داشته و پریشان اند، پس چگونه ما میتوانیم که دین و مذهبمان را در دست شما بدهیم! ما نمیتوانیم در این مساله اعتماد کنیم.»
مولوی عبدالحمید طی سالهای گذشته یکی از مخالفان سرسخت گروه تکفیری «جندالله» نیز بوده است. او در ۷ سالی که گروهک جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی، در استان سیستان و بلوچستان ناامنی ایجاد کرده بود، انتقادات زیادی را خطاب به این گروه ایراد کرده بود.
برای نمونه، عبدالحمید اسماعیل زهی بعد از دستگیری سرکرده این گروه تروریستی، تاکید کرده بود: «خبر دستگیری مالک ریگی مایه خوشحالی و خرسندی ما شد و مردم استان سیستان و بلوچستان از موفقیت نیروهای امنیتی خوشحال شدهاند... از دستگیری این شرور جنایتکار خرسندیم و امیدواریم که آرامش و امنیت به منطقه بازگردد؛ چرا که توسعه و حل مشکلات استان با امنیت و آرامش قابل تحقق خواهد بود.»
اما این روزها بن سلمان با وهابیت زاویه پیدا کرده و دیگه خرج مفت نمیکنه. بنابراین سلفی گری و وهابیت رو به افول است.