جمهوری اسلامی نوشت: درست همزمان با اظهارات مداخله گرانه و گستاخانه حسني مبارك رئيس رژيم مصر عليه ايران، خبرهائي از توافق ايران و مصر در زمينه توسعه گردشگري و برقراري خطوط پروازي ميان تهران و قاهره منتشر شد كه نشان دهنده آشفتگي در سياست خارجي كشورمان است.
اظهارات گستاخانه و مداخله گرانه حسني مبارك در روزهاي اخير، بار ديگر نشان داد او نه تنها هيچ تغييري نكرده بلكه در سرسپردگي نسبت به آمريكا و رژيم صهيونيستي و دشمني با ملتهاي منطقه مصممتر شده است.
وي در مصاحبه با نشريه "القوات المسلحة" بر ادامه هم پيماني با رژيم صهيونيستي تأكيد كرد و گفت: «ايران از ما ميخواهد قرارداد صلح با اسرائيل را لغو كنيم ولي ما به اين قرارداد پاي بند هستيم.»
وي گفت: «مسائلي كه در روابط ايران و مصر قرار دارند بيش از نام يك خيابان يا نقاشي ديواري در تهران در تمجيد از قاتل رئيسجمهور سابق مصر است. بعضي از اين مسائل بعد امنيتي دارند و بعضي ديگر مربوط به سياستهاي ايران در زمينه مخالفت با صلح و ميزباني نيروهاي افراطي است... مشكل هم اكنون اينست كه روياروئي درباره برنامه هسته اي ايران، كل منطقه را به لبه پرتگاه ميبرد.»
مبارك در توجيه موضعگيري مداخله جويانه خود درباره فعاليتهاي هستهاي ايران، تلاش كرد از طريق مقايسه كشورمان با رژيم صهيونيستي بر تبليغات دروغين غربيها و به ويژه آمريكا و صهيونيست ها، كه ايران را متهم به تلاش براي دستيابي به سلاح اتمي ميكنند، صحه بگذارد و در همان حال برخورداري رژيم صهيونيستي از سلاح اتمي را توجيه كند.
وي گفت: «خاورميانه نيازي به سلاح هستهاي ندارد چه توسط اسرائيل چه توسط ايران. در غير اينصورت، باب مسابقه تسليح هستهاي با تمام خطرها و تبعات آن در منطقه باز خواهد شد.»
در اين اظهارات، رئيس رژيم مصر از يكطرف اتهامات آمريكا و صهيونيستها به ايران درخصوص تلاش براي دستيابي به سلاح هستهاي را قطعي دانسته و از طرف ديگر با كنار همديگر قرار دادن ايران و رژيم صهيونيستي درصدد القاء اين نكته برآمده كه با توجه به برنامههاي هستهاي ايران، طبيعي است كه رژيم صهيونيستي نيز از سلاح هستهاي برخوردار باشد. كاملاً پيداست كه حسني مبارك اين روزها به بلندگوهاي منطقهاي آمريكا و صهيونيستها عليه ايران تبديل شده و درحال انجام يك مأموريت حساب شده در چارچوب سياستهاي سلطه جويانه غرب در منطقه ميباشد.
مأموريت حسني مبارك، علاوه بر تبليغات عليه ايران، شامل تحقق اهداف آمريكا در فلسطين اشغالي و حمايت همهجانبه از رژيم صهيونيستي نيز ميشود. رئيس رژيم مصر، در تازهترين سخنراني خود گفته است: «نهايت تلاش خود بكار ميبريم تا مذاكرات مستقيم ميان فلسطينيها و اسرائيليها به خاطر مسأله شهرك سازي نابود نشود.»
جالب است كه حتي اروپائيها هم شهرك سازيهاي صهيونيستها را مغاير با تعهدات رژيم صهيونيستي و قوانين بينالمللي ميدانند اما رئيس رژيم مصر آنرا ناديده گرفته و مانع ادامه مذاكرات سازش نميداند! كاترين اشتون، رئيس سياست خارجي اتحاديه اروپا بعد از سفر اخير خود به خاورميانه طي بيانيهاي اعلام كرد: «به خاطر عدم پاي بندي مقامات رژيم صهيونيستي به توقف شهرك سازيها براي فرصت دادن به پيشرفت مذاكرات متأسف است". وي در اين بيانيه افزوده است: "ساخت شهركها به موجب قانون بينالمللي اقدامي غيرقانوني است و با تعهد اسرائيل به نقشه راه در تعارض است.»
آنچه از اظهارات حسني مبارك در روزهاي اخير درباره ايران و فلسطين منتشر شده، نشان ميدهد وي بشدت در پي اجراي يك مأموريت ويژه است كه آمريكا و صهيونيستها به او محول كردهاند. پاداش انجام اين مأموريت نيز ظاهرا اينست كه آمريكا و صهيونيستها به حسني مبارك اجازه ميدهند بار ديگر در انتخابات رياست جمهوري مصر شركت كند و در اين مسند باقي بماند. البته اين جايزه يك الحاقيه نيزدارد و آن اينست كه درصورت زمين گير شدن حسني مبارك، فرزند او جمال مبارك ميراثدار او باشد و حاكميت 30 ساله خاندان مبارك بر مصر همچنان ادامه يابد تا شاخه جديدي از فراعنه در اين كشور شكل بگيرد.
در اين ميان، آنچه موجب تأسف است آشفتگي كم نظيري است كه بر سياست خارجي كشور ما به ويژه در زمينه مناسبات با مصر حاكم است.
معلوم نيست همزمان با انتشار اظهارات مداخله جويانه حسني مبارك درباره فعاليتهاي هستهاي ايران و حمايتهاي بي حد و مرز وي از رژيم صهيونيستي عليه منافع ملت فلسطين و تلاش وي براي توجيه برخورداري صهيونيستها از سلاح اتمي، چرا هيأت ايراني در مصر قرارداد برقراري خطوط هوائي ميان تهران و قاهره را امضا ميكند و اعضاي اين هيأت به گرمي دست مسئولان مصري را ميفشارند و در مناطق گردشگري مصر دور از چشم خبرنگاران مصري و بينالمللي از آنها به گرمي پذيرائي ميشود؟ سؤال برانگيزتر اينكه درست همزمان با همين رويدادها سخنگوي وزارت امور خارجه كشورمان اعلام ميكند از سرگيري رابطه با مصر در دستور كار ما قرار ندارد.
اقتضاي عرف سياسي اينست كه از كنار همديگر قرار دادن موضع وزارت امور خارجه و سفر هيأت سازمان ميراث فرهنگي به مصر اينگونه نتيجه گيري شود كه وزارت امور خارجه از تحولاتي كه در مناسبات ميان ايران و مصر درحال رخ دادن است اطلاعي ندارد.
چنين چيزي البته در شرايط فعلي كشورمان كه سياست خارجي در جاي ديگري پخت و پز ميشود، كاملاً قابل درك است، اما آنچه موجب تأسف و جاي سئوال است اينست كه با چه هزينه سنگيني قرار است سياست خارجي كشورمان در چنين مسيرهاي غيركارشناسانهاي حركت كند؟ چرا به گستاخيهاي حسني مبارك، پاسخي داده نميشود؟ رئيس رژيم قاهره، از بكار بردن تعبيرات "امنيتي" و "هستهاي" و "نيروهاي افراطي" خواستههائي از ايران دارد كه در مقالهاي ديگر به آنها خواهيم پرداخت.
درباره خط هوائي تهران - قاهره نيز هر چند جزئيات قرارداد منتشر نشده ولي گفته ميشود اين خط قرار است از مصر تا آمريكا نيز ادامه يابد و مسير بازگشت نيز "آمريكا - مصر - ايران" باشد. درصورت صحت اين خبر، پاسخ اين سؤالها چه ميتواند باشد كه: آنچه محور خط پروازي "ايران - مصر - آمريكا" را تشكيل ميدهد چيست؟ مسافران اين خط پروازي چه كساني خواهند بود و در مصر چه هدفي را دنبال خواهند كرد؟ و بالاخره رابطه ميان چنين اقدامي با اظهارات اخير حسني مبارك كه گفته است به قرارداد با اسرائيل (مشخصاً يعني قرارداد كمپ ديويد) پاي بند هستيم با توجه به فرمان امام خميني كه دستور دادند ايران به خاطر همين قرارداد رابطه خود با رژيم صهيونيستي را قطع كند و همينطور مداخله رئيس رژيم مصر در مسائل داخلي ايران و متهم ساختن ايران به تلاش براي دستيابي به سلاح اتمي، چيست؟
موضع رسمي انقلاب و نظام جمهوري اسلامي، زوال رژيم صهيونيستي است ولي روشي كه اكنون از طريق حمايت از فرعون مصر در پيش گرفته شده ما را به عقب نشيني از اين سياست متهم خواهد ساخت. راستي در شكل گيري شاخه جديد فراعنه در مصر موضع ما چيست؟