روزنامه خراسان نوشت: هرجا فرصت گفتگو را از خودمان دریغ کردیم راه را برای تنازعات و درگیریهای سختتر باز کرده ایم.
مهاتما گاندی به درستی گفته است: «اصلی بدیهی وجود دارد که اگر مانع حرف زدن کسی شوی او فریاد خواهد زد». گفتگو میتواند میان طرفهای مختلفی صورت گیرد. از گفتگو میان دو فرد در یک جبهه سیاسی برای هم نظر شدن علیه رقیب تا میان دو فرد مخالف بدون داشتن هر گونه قدرت سیاسی و اجرایی تا گفتگو میان فرد مخالف و معترض با دستگاه قدرت که طبعا آن چه در فضای فعلی ضروریتر به نظر میرسد گزینه نهایی است. این البته به معنای نفی مفید بودن موارد قبلی نیست، اما ضرورت مورد متاخر بیشتر احساس میشود.
هر چند خیلیها معتقدند اساسا در شرایط التهاب فعلی گفتگو تاثیری نخواهد داشت و هر گفت وگویی باید پس از فرونشستن غبارها و فروکش کردن التهابات به جریان بیفتد، اما تجربه نشان داده اتفاقا باید با اتکا به ضرورتی که شرایط این چنینی پدید میآورد روند گفتگو را در کشور نهادینه کرد.
چرا که به طور مثال اگر کرسیهای آزاد اندیشی مورد توصیه رهبری را یکی از شاخصترین راهکارها و نمادهای نهادینه کردن گفت وگو در جامعه بدانیم عملا در طول این سالها فقط شاهد سخن گفتن مسئولان دراین باره بوده ایم و این توصیه به جایی نرسیده و فقط در شرایطی مانند اکنون دوباره درباره آن سخن به میان میآید. یا این که صدا وسیما که متاسفانه عملا در سالها و ماههای گذشته هیچ برنامه به معنای واقعی گفت و گومحور را در کنداکتور خود نداشته اکنون حداقل دو برنامه قابل تامل در این حوزه را در حال پخش دارد.
اما برای آن که یک گفتگو سر بگیرد قاعدتا باید آدابی رعایت شود. مهمترین اصل سر گرفتن گفتگو وجود احترام و شرایط برابر است. گفتگو به معنی من بگویم وتو بشنوی نیست.
من اگر گمان کنم هر فکری که میکنم بهترین است بنابراین دلیلی نمیبینم با طرف مقابل وارد گفتگو شوم. اگر چه وجود حداقلی از اصول کلان مورد توافق میان طرفین گفتگو نتیجه بخش بودن آن را محتملتر میکند، اما گفتگو نباید با پیش فرضهای سیاسی و خط کشی شده محدود شده و انتظار نتیجه از پیش تعیین شده ازآن داشت. رعایت ادب از سوی طرفین، پاسخگو بودن، احساس امنیت طرف گفتگو از بیان صریح دیدگاههای خود و... را شاید بتوان مهمترین سرفصلهای این فهرست دانست.