bato-adv
کد خبر: ۵۸۰۵۳۳

پسر جوان، دوستش را با ۲۰ ضربه چاقو کشت!

پسر جوان، دوستش را با ۲۰ ضربه چاقو کشت!
نیما ۲۸ ساله بعد از بازداشت و انتقال به اداره آگاهی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و سعید سال‌های زیادی بود که با هم رفاقت داشتیم. روز حادثه سر موضوعی باهم بحث کردیم و سعید به یکباره فحش ناموسی داد و من کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم تا بمیرد. می‌دانستم که اگر زنده بماند حتماً من را می‌کشد.
تاریخ انتشار: ۰۹:۵۴ - ۲۴ مهر ۱۴۰۱

رسیدگی به پرونده پسر جوانی که به خاطر اختلاف با دوستش او را با ۲۰ ضربه چاقو به قتل رسانده بود، به خاطر اختلال روانی به بعد از درمان وی موکول شد.

به گزارش ایران، مرداد سال ۱۴۰۰ کارمندان یکی از فروشگاه‌های زنجیره‌ای در شرق تهران با پلیس تماس گرفته و از درگیری مرگبار دو جوان مقابل فروشگاه خبر دادند. در ادامه مأموران به محل درگیری رفته و مشخص شد که دو جوان به نام‌های سعید و نیما با هم دعوا کرده‌اند، اما سعید ۳۰ ساله با ضربه‌های متعدد چاقو به قتل رسیده بود و عامل جنایت نیز که در داخل فروشگاه بود دستگیر شد.

پس از آن با دستور قضایی جسد سعید به پزشکی قانونی منتقل شد و مأموران تحقیقات میدانی را با پرسش از کارمندان فروشگاه زنجیره‌ای که شاهد درگیری بودند، پی گرفتند. یکی از آن‌ها به پلیس گفت: جلوی در فروشگاه بودم که مقتول در حالی که چاقو خورده بود و خونریزی می‌کرد خودش را به داخل فروشگاه انداخت و من و همکارانم قصد داشتیم با اورژانس تماس بگیریم، اما ضارب با چاقویی در دست وارد فروشگاه شد و با چاقو چند ضربه دیگر به پسر جوان زد تا اینکه او جان باخت.

نیما ۲۸ ساله بعد از بازداشت و انتقال به اداره آگاهی در توضیح ماجرا به مأموران گفت: من و سعید سال‌های زیادی بود که با هم رفاقت داشتیم. روز حادثه سر موضوعی باهم بحث کردیم و سعید به یکباره فحش ناموسی داد و من کنترلم را از دست دادم و با چاقو چند ضربه به او زدم تا بمیرد. می‌دانستم که اگر زنده بماند حتماً من را می‌کشد.

با اظهارات متهم، بازپرس دستور داد تا متهم برای معاینات روانی به پزشکی قانونی فرستاده شود و کارشناسان این سازمان پس از معاینه در گزارشی اعلام کردند: متهم بیماری روانی دارد، اما بیماری اش دلیلی برای تبرئه او در مسئولیت کیفری جرمی که مرتکب شده نیست.

بدین‌ترتیب متهم دوباره بازجویی شد و درباره وضعیتش گفت: زمانی که ۱۱ ساله بودم پدر و مادرم از هم جدا شدند. مادرم به آلمان مهاجرت کرد و من را هم با خودش برد. تا اینکه چند سال بعد به اتهام سرقت از سوی پلیس آلمان دستگیر شدم، اما آنقدر تحت فشار قرار گرفتم که یکی از مأموران را مورد ضرب و شتم قرار دادم و به زندان افتادم. در دوران حبس تحت نظر و درمان یک روانشناس بودم و آنقدر روی ذهنم تأثیر گذاشته بود که فکر می‌کردم اگر به کسی آسیب زدم باید او را بکشم، چون اگر زنده بماند من را اذیت می‌کند. البته بعد از آزادی دیپورتم کردند و به ایران آمدم.

با پایان تحقیقات، گزارش پلیس، اظهارات شاهدان و نظریه پزشکی‌قانونی، برای متهم کیفرخواست صادر و پرونده او به شعبه دوم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد و اولیای دم مقتول هم با ثبت شکایتی خواستار حکم قصاص شدند.

اما متهم که اختلال ذهنی و روانی او در زندان وخیم‌تر شده بود چند روز پیش از برگزاری جلسه دادگاه برای درمان به بیمارستان منتقل شد و پزشکان با معاینه اوعنوان کردند، متهم به لحاظ بیماری و مشکلات روانی شرایط حضور در دادگاه را ندارد و باید تحت درمان قرار گیرد.

با اعلام این گزارش قضات دستور دادند جلسه محاکمه متهم این پرونده به بعد از درمان او موکول شود.

bato-adv
مجله خواندنی ها
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین