فرارو- "الهام علی اف" رئیس جمهور آذربایجان پس از پایان جنگ سال ۲۰۲۰ این کشور با ارمنستان بر سر منطقه قره باغ و موفقیت باکو در تغییر مرزهایش و تصرف مناطقی جدید که در سالهای اخیر تحت کنترل ارمنستان قرار داشتند، در موضع گیری تاکید کرد که جمهوری آذربایجان به هر آنچه در قالب جنگ میخواسته دست پیدا کرده است.
به گزارش فرارو؛ مسالهای که بسیاری از ناظران و تحلیلگران را به این گزاره رهنمون کرد که احتمالا تا چند سال، شاهد اوج گیری تنشها میان باکو و ایروان نخواهیم بود. با این حال، اخیراً بار دیگر شاهد تحرکات نیروهای نظامی آذربایجان علیه تمامیت ارضی ارمنستان بودهایم. در این راستا، ناظران و تحلیلگران بر این باورند که دولت جمهوری آذربایجان، با اتکا به حمایتهای ترکیه و مخصوصا ناتو و شماری از کشورهای اروپایی و البته آمریکا، عملا وارد یک بازی دوجانبه علیه ارمنستان شده است.
بازی که در یک سوی آن باکو سعی دارد تا اهداف و منافع خود را به ضرر ارمنستان عملیاتی کرده و به پیش برد و در سوی دیگر آن، این کشور به نیابت از قدرتهای غربی دستورکارهای خاصی را به پیش میبرد که نقطه تحقق این دستورکارها در خاک ارمنستان است، اما اهداف کلانتر آنها، معطوف به ایران و به ویژه کشورهایی نظیر چین و روسیه است. در این چهارچوب آذربایجان به نیابت از قدرتهای غربی و ناتو، مامور تحقق یک طرح خطرناک منطقهای با عنوان افتتاح "دالان بین المللی تورانی" در جنوب ارمنستان شده است.
دالانی ارتباطی که اروپا و ترکیه را از طریق جنوب ارمنستان به جمهوری آذربایجان، دریای خزر و منطقه آسیای مرکزی متصل میسازد. دستورکاری که اگر محقق شود، خسارتهای گستردهای را متوجه ایران، چین و روسیه خواهد کرد. البته که به همین دلیل هم بوده که ایران به صراحت هشدار داده که تغییر در مرزهای ژئوپلیتیکی منطقه را نمیپذیرد و در این زمینه حتی حاضر به تقابل نظامی نیز است. با این حال، جبهه مخالفان کشورمان و البته چین و روسیه، شدیدا نسبت به عملیاتی شدنِ طرحهای خود اصرار دارند.
مسالهای که نمود عینی خود را در روزهای اخیر در قالب سفر "بنی گانتس" وزیر جنگ رژیم صهیونیستی و "فیصل بن فرحان" وزیر خارجه عربستان سعودی به جمهوری آذربایجان و همچنین سفر "نانسی پلوسی" رئیس مجلس نمایندگان آمریکا به ارمنستان نشان داد. سفرهایی که همگی آنها در مسیر تحقق یک هدف که همان تسهیل روند احداث دالانی تورانی است، انجام شده اند. با این همه، اینطور به نظر میرسد که ناتو و قدرتهای غربی، از طریق احداث دالان تورانی، چهار هدف عمده و اساسی را دنبال میکنند.
یکی از مهمترین دلایل تاکید قدرتهای غربی و ناتو بر ضرورت احداث دالان تورانی و متصل کردن اروپا و ترکیه از طریق ارمنستان به جمهوری آذربایجان و متعاقبا، دریای خزر و آسیای مرکزی، نگرانیهای فزاینده آنها از انحصاری شدنِ کریدورهای ارتباطی مهم در شرق جهان است. در این چهارچوب، باید توجه داشت که اکنون ایران از موقعیت ارتباطی بسیار مناسبی سود میبرد.
این کشور از یک سو بازیگر اصلی در قالب کریدور شمال-جنوب است که از بندر چابهار تا مرزهای شمالی ایران و از آنجا تا شمال اروپا امتداد پیدا میکند و بر اساس بسیاری از ارزیابیها، در مقایسه با کانال سوئز، تا ۵۰ درصد هزینههای حمل و نقل را در بحث ارتباطات تجاری کاهش میدهد. از دگر سو، در قالب ابتکار "یک کمربند، یک جاده" چین نیز ایران موقعیتی منحصر به فرد دارد و امکانات ارتباطی قابل ملاحظهای را در اختیار این ابتکار قرار میدهد. کما اینکه ابتکار مذکور وقتی به ایران میرسد، عملا به نقطهای رسیده که میتواند چندین شاخه ارتباطی را در اختیار ابتکار مهم چینیها قرار دهد و این مساله حائز اهمیت به ویژه برای قدرتهای شرقی است.
با این حال، جبهه مقابل که همان قدرتهای غربی باشند، همزان با تقویت پیوندهای سیاسی و اقتصادی میان ایران، چین و روسیه، عملا به این درک راهبردی رسیدهاند که کریدورهای دسترسی به شرق جهان مخصوصا منطقه آسیای مرکزی تا حد زیادی ماهیتی انحصاری به خود گرفتهاند و این مساله میتواند حامل خسارتهای سنگینی برای آنها باشد.
از این رو، این قدرتها سعی دارند تا از طریق ایجاد یک دالان بین المللی در جنوب ارمنستان (دالان تورانی)، زمینه را جهت دسترسی مستقیم خود به آسیای مرکزی و همچنین جنوب آسیا فراهم کنند و دیگر نیازی به استفاده از امکانات ارتباطیِ قدرتهای شرقی و به ویژه ایران نداشته باشند.
یکی دیگر از محرکهای اصلی قدرتهای غربی جهت پیشبرد طرح احداث دالان بین المللی تورانی، رخنه به حوزه پیرامونی ایران، چین و روسیه است. در این راستا سعی میشود که هستههای بحران زا در منطقه آسیای مرکزی و قفقاز و در همسایگی قدرتهای مذکور با تکیه بر ایدئولوژیهای افراطی نظیر "پان ترکیسم" یا "پان تورانیسم" فعال شوند و به نوعی موجب مشغول شدنِ ایران، چین و روسیه، با بحرانهایی جدید در حوزههای پیرامونیشان شوند.
از این منظر، پروژه احداث دالان تورانی با حمایت گسترده قدرتهای غربی و ناتو، به دنبال ایجاد مناطق بحرانخیر جدید علیه تهران، پکن و مسکو است که این مساله با دقت و حساسایت فراوان نیز از سوی کشورهای مذکور رصد میشود. از این رو، غرب با درک اوج گیری قدرت ایران، چین، و روسیه در عرصه معادلات بین المللی، به دنبال آن است که روند خیزشِ آنها را تا جای ممکن با چالش و موانع جدید رو به رو کند و به نوعی از این طریق برای خود زمان بخرد تا شاید بتواند روند کلی تحولات را در نهایت به نفع خود تغییر دهد.
یکی از نکات مهمی که به ویژه پس از اوج گیری جنگ اوکراین خود را به وضوح به نمایش گذاشته، وابستگی شدید اروپا به انرژی صادراتی از سوی روسیه است. در این راستا، بر اساس آمارهای رسمی، بیش از ۴۰ درصد از نیاز اروپا به گاز طبیعی از طریق روسیه تامین میشود. در عین حال، در میان کشورهای اروپایی، برخی از کشورها حضور دارند که بعضا تا ۱۰۰ درصد از نیازهای انرژی خود را از طرق روسیه تامین میکنند.
در این چهارچوب، جنگ اوکراین و تحریمهای انرژی اتحادیه اروپا علیه روسیه، بسیاری از کشورهای اروپایی را با یک بحران تمام عیار رو به رو کرده است. در این فضا، قدرتهای اروپایی به طور خاص سعی دارند تا با استفاده از ظرفیتهای دالان تورانی و خط لوله انرژی که سال هاست از جمهوری آذربایجان به سمت اروپا (تا کشور ایتالیا) کشیده شده، نیاز خود به گاز طبیعی را تامین کنند. نکته مهم در این میان این است که منابع گازی جمهوری آذربایجان در بهترین حالت قادر به تامین چیزی کمتر از ۵ درصد از نیازهای انرژی اروپا هستند.
از این منظر، اروپاییها سعی دارند تا از طریق ایجاد دالان تورانی و اتصال مستقیم خود به جمهوری آذربایجان از طریق جنوب ارمنستان، زمینه را جهت بهره برداری از منابع گازی کشورهای آسیای مرکزی (از طریق احداث یک خط لوله در دریای خزر) فراهم کنند. در واقع، آنها جهت پیشبرد این پروژه، به دنبال این هستند که در دریای خزر خط لولهای را احداث و به خط لوله گازی آذربایجان که با هدف صادرات گاز به اروپا کشیده شده متصل کنند و ظرفیتهای پمپاژ گاز صادراتی به این خط لوله را افزایش دهند. مسالهای که اهمیت ارتباطی دالان بینالمللی تورانی را برای کشورهای غربی تا حد زیادی افزایش داده است.
در نهایت باید گفت که کشورهای غربی به طور خاص سعی دارند تا از طریق احداث دالان تورانی، زمینه را جهت توسعه سازمان ناتو به شرق نیز هموار کنند. پروژهای که در دهههای اخیر به انحای مختلف از سوی قدرتهای غربی در دستورکار بوده و اکنون با توجه به تقویت پیوندهای راهبردی میان ایران، چین و روسیه، با یک دیوار و سد محکم رو به رو شده است. در واقع، ناتو با این اتحاد، فرصت دسترسی خود به منطقه آسیای مرکزی را تا حد زیای از دست داده است. موضوعی که منطقه مذکور را به میدانی از ابتکار عملهای قدرتهای شرقی و ایران تبدیل کرده است.
اساساً به همین دلیل هم هست که شاهدیم بر خلاف تصورات رایج، پروژه احداث دالان تورانی صرفا تهدیدی برای ایران نیست و این تهدید در پکن و مسکو نیز به خوبی درک شده و در برابر آن موضعگیریهای لازم هم انجام شده است. در این میان، نکته اساسی این است که باید توجه داشت حمایتهای گسترده کشورهای غربی به ویژه آمریکا و انگلستان و همچنین سازمان ناتو از پروژه احداث دالان تورانی، تا حد زیادی به جمهوری آذربایجان و ترکیه این باور را القا کرده که میتوانند میدانی باز از کنشگری را داشته باشند و هر کاری که میخواهند را انجام دهند.
مسالهای که به طور خاص با توجه به مواضع اخیر مقامهای ارشد کشورمان و همچنین مقامهای روسی و چینی، این پیام راهبردی را به باکو و آنکار منتقل کرده که پیشبرد پروژه دالان تورانی با طرح ادعاهای گوناگون و جعلی از سوی آن ها، عاری از هزینههای قابل توجه برای این دسته از کشورها در غیاب حامیان پشت پرده آنها نخواهد بود.