پدر و پسر تبهکار برای سرقت از خانه مرد تاجر او را ربوده و سه روز در مخفیگاهشان حبس کردند.
به گزارش ایران، اواخر شهریور امسال زنی سالخورده با پلیس تماس گرفت و از ناپدید شدن پسرش خبر داد. او به مأموران گفت: پسرم تاجر ثروتمندی است که به تنهایی زندگی میکند. اوهر شب قبل از رفتن به خانهاش پیش من میآمد، اما دیشب خبری از او نشد؛ هرچه با تلفن همراهش تماس گرفتم خاموش بود به خانه هم نرفته بود. سابقه نداشت بدون اینکه به من اطلاع دهد شب به خانه نیاید، احتمال میدهم برای او اتفاقی رخ داده باشد.
با شکایت پیرزن تحقیقات پلیسی آغاز و در بررسیهای صورت گرفته مشخص شد مرد تاجر صبح به محل کارش رفته و ظهر همان روز از محل کار راهی خانه شده است، اما بعد از آن کسی دیگر او را ندیده است.
در حالی که تحقیقات برای یافتن مرد تاجر ادامه داشت، دو روز بعد وی با پای خود به پلیس آگاهی رفت و از ربوده شدنش توسط دو مرد شکایت کرد. مرد میانسال، در تحقیقات گفت: من تاجر هستم سه روز قبل، زمانی که سوار بر خودروی گرانقیمتم از محل کارم خارج شده تا راهی خانه شوم، در مسیر، خودروی پژویی راهم را سد کرد.
بعد دو مرد که سرنشینان خودرو بودند و هر دو لباس نظامی به تن داشتند، پیاده شده و به سمت من آمدند یکی از آنها درجه سروانی داشت و مرد دیگر که میانسال بود، سرگرد بود. آنها برگه جلبی با مشخصات من را نشانم دادند و گفتند بهدلیل تخلفات کاری از من شکایت شده و باید همراهشان به اداره پلیس بروم.
مرد تاجر در ادامه گفت: در حالی که تردید داشتم با این حال قبول کردم و مرد جوان، با خودروی خودش و نفر دوم نیز پشت فرمان ماشین من نشست و به راه افتادیم. در میان راه، راننده از من خواست چشم هایم را ببندم و زمانی که به خواستهاش اعتراض کردم، مرا تهدید کرد و به ناچار خواستهاش را اجرا کردم. آنجا بود که متوجه شدم، آنان مأموران قلابی هستند و اعتماد بیجا کردهام.
مرد تاجر گفت: چشمانم بسته بود، اما حدود نیم ساعتی داخل خودرو بودم و بعد ماشین توقف کرد. سرگرد قلابی و همدستش مرا داخل خانهای بردند و شکنجه کردند. آنها با تهدید کارتهای بانکیام را گرفتند و ۵۰۰ میلیون تومان از حسابم برداشت کردند. بعد از سه روز، دوباره مرا سوار خودرو کرده و دست و پا بسته در یکی از محلههای تهران رها کردند.
شاکی میانسال ادامه داد: وقتی به سختی دست و پایم را باز کردم یک خودروی دربست گرفته و راهی خانهام شدم، اما به محض ورود به خانه شوکه شدم، چون آدمربایان در مدتی که من گروگانشان بودم، با کلیدهایم وارد خانه شده و وسایل با ارزش و عتیقهام را نیز به سرقت برده بودند.
با شکایت مرد تاجر به دستور بازپرس سهرابی از شعبه نهم دادسرای امور جنایی پایتخت، کارآگاهان اداره یازدهم پلیس آگاهی وارد عمل شدند. در تحقیقات کارآگاهان به سراغ دوربینهای مداربسته اطراف محل آدمربایی رفته و تصاویر آدم ربایان و شماره پلاک خودروی پژو آنها بهدست آمد. تحقیقات نشان میداد آدم ربایان پدر و پسر هستند که با همکاری هم نقشه ربودن مرد تاجر را اجرا کردهاند.
در ادامه محل زندگی آنها در جنوب تهران شناسایی شد و مأموران بهصورت نامحسوس خانه را زیر نظر گرفتند.
از سویی مأموران در بررسیها دریافتند که پسر جوان، در یک خانه ویلایی در یکی از شهرهای شمالی مخفی شده است. پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس جنایی، کارآگاهان راهی شهر شمالی شدند و با شناسایی پسر جوان سوار بر خودروی شاکی، در دو عملیات همزمان، در تهران و شمال، پدر و پسر آدم ربا را بازداشت کردند.
متهمان در تحقیقات اولیه به جرم خود اعتراف کردند و پسر جوان گفت: من در شرکتی کار میکردم که مرد تاجر نیز به آنجا رفت و آمد داشت و میدانستم که وضع مالی خوبی دارد از طرفی وضعیت مالی خودمان هم چندان تعریفی نداشت به همین دلیل نقشه ربودن او را کشیدیم.
او ادامه داد: چند روزی مرد تاجر را زیر نظر گرفتیم و زمانی که مسیر و ساعت رفت و آمدهایش را بهدست آوردیم، روز حادثه به کمین نشستیم و تحت عنوان مأمور، راه را بر او سد کردیم. سه روزی مرد تاجر گروگان ما بود و با کارتهای عابربانک او دلار و طلا خریداری میکردیم و بعد هم کلید خانهاش را برداشته و اموالش را از خانه سرقت کردیم.
در بازرسی از خانه متهمان مقداری از وسایل مسروقه کشف شد. با اعتراف متهمان به دستور بازپرس جنایی، آنها در اختیار کارآگاهان اداره یازدهم آگاهی قرار داده شده و تحقیقات برای شناسایی همدستان احتمالی آنها ادامه دارد.