مرد صراف که خود را در آستانه ورشکستگی میدید، نقشه سرقت ۳۰۰ میلیارد تومانی از صرافی همکارش را طراحی و با همدستی سه سارق آن را اجرا کرد.
به گزارش ایران، زمستان سال گذشته، مرد میانسال وقتی وارد صرافیاش در خیابان شریعتی شد، با دیدن صحنهای عجیب شوکه شد.
او به محض ورود کارگر صرافی را دید که دست و پایش را بسته بودند و در گاوصندوق نیز باز بود وقتی جلوتر رفت با مشاهده گاوصندوق خالی دریافت که قربانی یک سرقت بزرگ شده است.ساعتی بعد وقتی گزارش سرقت به مأموران اداره یکم پلیس پایتخت اعلام شد مأموران با حضور در محل به تحقیقات پرداختند.
کارگر صرافی که تنها شاهد ماجرا بود به پلیس گفت: داخل صرافی بودم که چهار مرد نقابدار در حالی که قمه و اسلحه کلاشنیکف بدست داشتند وارد مغازه شدند. آنها با تهدید دست و پایم را بستند و بعد از اینکه دوربینهای صرافی را از کار انداختند، کلید گاوصندوق را از من گرفتند و دلارها و هر چه پول و ارز داخل گاوصندوق بود به سرقت بردند.
از آنجا که سارقان دوربینهای مداربسته صرافی را از کار انداخته بودند تصویری به دست نیامد، اما کارآگاهان جنایی در بازبینی دوربینهای اطراف محل سرقت، موفق شدند تصاویری از سارقان بدست آورند. تصاویر نشان میداد مردان نقابدار وارد مغازه صرافی شده و ۱۰ دقیقه بعد، پس از سرقت با ساکهای پر از ارز، سوار بر موتورسیکلت از محل متواری شدهاند.
هرچند تصاویر بدست آمده از متهمان واضح نبود، اما با این احتمال که مرد صراف در شناسایی متهمان به آنها کمک کند، تصاویر دوربینهای مداربسته به او نشان داده شد، ولی او نیز نتوانست کمکی به حل این معما بکند.
در ادامه مأموران به بررسی شماره پلاک موتورسیکلت سارقان پرداختند و با قرار دادن این شمارهها کنار هم و بررسی چندین پلاک موتورسیکلت موفق شدند شماره اصلی پلاک موتور سارقان صرافی را بدست آورند. زمانی که تصویر صاحب موتورسیکلت به نام حمید با تصاویر بدست آمده از سارقان صرافی تطبیق داده شد، دریافتند که مرد جوان یکی از سارقان است.
بدین ترتیب پس از هماهنگیهای قضایی با بازپرس محمد ولدی بیرانوند، کارآگاهان وارد عمل شده و حمید را بازداشت کردند. گرچه حمید در تحقیقات اولیه مدعی بود که در این سرقت نقشی نداشته است، اما سرانجام لب به اعتراف گشود.
حمید گفت: یک صراف در جنوب تهران، طراح این سرقت بود، او خودش نیز در این ماجرا با ما همراه شد. مدتی بود که آرش، صاحب صرافی را میشناختم و او پیشنهاد سرقت را مطرح کرد. آرش برایم تعریف کرد به خاطر نوسانات بازار و سرمایه گذاریهای اشتباه به سمت ورشکستگی میرفت. آرش گفت که یک صراف در خیابان شریعتی وجود دارد که وضع مالی خیلی خوبی دارد و با سرقت از آنجا میتوان کلی پول بدست آورد.
او ادامه داد: اطلاعات صرافی را آرش در اختیارمان قرار داد، اما یک هفتهای طول کشید تا اطلاعات جزئی صرافی را بدست آوردیم. هر روز آنجا را زیر نظر میگرفتیم و ساعت رفت و آمدها را یادداشت میکردیم.
در این ۷ روز متوجه شدیم که کارگر صرافی صبحها بین ساعت ۹ تا ۱۰؛ با کلیدی که در اختیار دارد وارد صرافی میشود. صاحب مغازه نیز حدود ساعت ۱۱ به صرافی میآید. با این حساب یک تا دو ساعتی کارگر صرافی تنها بود.
مرد جوان ادامه داد: در تعقیب و مراقبتهایمان متوجه شدیم که کلید گاوصندوق دست کارگر مغازه است و بدین صورت مانعی برای اجرای نقشه مان وجود نداشت. روز حادثه مقابل صرافی کمین کردیم و منتظر رسیدن کارگر صرافی شدیم. بعد از ورود، لحظاتی بعد وارد شده و سرقت را انجام دادیم.
با اعتراف مرد جوان، تحقیقات برای بازداشت مرد صراف و همدستانش ادامه یافت. اما زمانی که کارآگاهان راهی خانه آرش شدند، دریافتند او خانهاش را ترک کرده و متواری شده است. در ادامه بررسیها، مخفیگاه متهم در اطراف تهران شناسایی و مأموران موفق شدند طراح این سرقت میلیاردی را در باغی دستگیر کنند.
در ادامه همدستان دیگر او نیز بازداشت و به دستور بازپرس شعبه هفتم دادسرای امور جنایی تهران، به اداره آگاهی منتقل شدند.
در حالی که مدارک و تصاویر بهدست آمده از دوربینها نشان میدهد که مرد صراف نیز در این سرقت حضور داشته، اما او منکر سرقت است.