فرارو- وقتی رایان تصمیم گرفت تدریس کند میدانست که پدرش ناراحت خواهد شد. مدیر آموزش ویژه ۲۵ساله که در مریلند در ایالات متحده زندگی میکند قصد داشت تغییری در زندگی کودکان ایجاد کند. پدرش که یک پزشک مهاجر و ماهر بود فکر میکرد که فرزندش باید پزشکی بخواند. پدر رایان سخت کار کرده بود تا به فرزنداناش فرصتهایی در ایالات متحده ارائه دهد. خواسته او این بود که فرزنداناش بهترین بهره از فرصتها ببرند. رایان برای مدت طولانی تصور میکرد که از پدرش الگوبرداری خواهد کرد. با این وجود، زمانی که تحصیل در کالج آغاز کرد متوجه شد که پزشکی برایش مناسب نیست. انتقال این خبر به پدرش استرسزا بود. رایان میگوید: «پدرم واقعا ناامید شد».
به گزارش فرارو به نقل از بیبی سی، زمانی که افراد به معنای زندگی در سایه پدر و مادر فکر میکنند اغلب فرزندان سلبریتیها به ذهنشان متبادر میشود. برای مثال، ویلو اسمیت خواننده دختر ویل اسمیت و جادا پیکت اسمیت که بزرگ شدن با پدر و مادرر مشهورش را کاملا وحشتناک توصیف کرده است یا کالین هنکس «بازیگر، پسر تام هنکس گفته بود که او برای این که خودش باشد و هویت فردیاش را داشته باشد بسیار تلاش کرده است. چلسی کلینتون «دختر بیل و هیلاری کلینتون سیاستمداران امریکایی از این که» در دوران کودکی او را بسیار مسخره کرده اند در برنامههای گفتگو ابراز تاسف کرده بود.
با این وجود، فراتر از فرزندان سلبریتیها که در معرض دید افکار عمومی هستند دنیایی از کودکانی مانند «رایان» وجود دارد که والدین غیر سلبریتیشان تا بزرگسالی بر زندگی آنان سایه انداختهاند. البته همه بچهها تحت تاثیر والدینشان هستند. امی مورین «روان درمانگر در فلوریدا و نویسنده کتاب «۱۳ کاری که والدین با ذهنی قوی انجام نمیدهند» میگوید: «بچهها خیلی زود یاد میگیرند که برای بقا به افرادی که از آنان مراقبت میکنند وابسته باشند» به دلیل این اتکا، بچهها ممکن است رفتارها یا ویژگیهای شخصیتی خود را سرکوب کنند تا توجه، محبت و تایید بیشتر والدین خود را به دست آورند. برای کودکانی که مراقبانشان فضای زیادی را برای خویش اشغال میکنند اثرات فشارهای گفتنی یا ناگفته میتواند تشدید شود.»
به گفته روانشناسان، احساس سنگینی سایه تاثیر والدین بر بچهها از هر طبقه و گروهی امری رایج است: افراد ثروتمند، افراد برجسته و افراد موفق. کارشناسان میگویند البته این موضوع میتواند نتیجه مثبتی داشته باشد. برای مثال، در مورد فرزندان والدینی که شخصیتی برجسته دارند میتواند مشوق و انگیزهای برای صعود آنان به جایگاههای بهتر باشد.
درمانگران توضیح میدهند که طیف گستردهای از مسیرهایی وجود دارد که ممکن است کودکان احساس کنند تحت الشعاع والدین خود قرار میگیرند. برخی از این بچهها به جای افراد جدا احساس میکنند که به عنوان امتدادی از مراقبان خود (والدین شان) هستند.
«الکس لف» روان درمانگر در نیویورک میگوید: «در نتیجه، بسیاری میتوانند واقعا برای یافتن عاملیت واقعی، خود اقتدار و تمامیت تلاش کنند. بچههای افراد شناخته شده یا بسیار موفق ممکن است احساس کنند که همواره به عنوان فرزند والدیشان شناخته میشوند نه به عنوان خویش با هویت فردی شان». مورین میگوید: «این موضوع ممکن است به این دلیل باشد که والدین بدون توجه به موقعیت توجه بیشتری در مقایسه با فرزندانشان به سوی خود جلب میکنند».
این مورد در مورد رز ۲۹ساله صدق میکرد. او که در نیوزیلند بزرگ شد اغلب شاهد بود که غریبهها با مادرش که حضور پررنگی در صحنه هنر آشپزی این کشور دارد احوالپرسی میکردند و رفتاری صمیمانه با او داشتند. این استراتژیست برند که اکنون در لیسبون در پرتغال زندگی میکند میگوید: «مردم قطعا در سوپرمارکت یا هر کجای دیگری به سراغ ما میآیند» و وقتی غریبهها متوجه میشدند که رز در مهمانیهای دبیرستانی کیست میگفتند: «وای خدای من، مادرت»!
رز میدانست که باید مسیر خویش را بسازد. بنابراین، او به زودی پس از اتمام دوره دبیرستان نیوزیلند را ترک کرد و پیش از رفتن به کالج در خارج از کشور (در استرالیا و فرانسه) به کشورهای مختلف جهان سفر کرد. او میگوید: «فقط مجبور شدم برای مدتی بروم و کارهای خود را انجام دهم».
در موقعیتهای دیگر، فرزندان والدین جاه طلب ممکن است ترسعدم توانایی برآورده ساختن انتظارات را داشته باشند خواه این انتظارات آشکارا به آنان گفته شده باشد یا خیر. پدر رایان که درکشور خود به حرفه پزشکی مشغول بود و برای ادامه حرفهاش در آمریکا مجبور به گذراندن امتحانات زبان خارجی بود به صراحت گفت که میخواهد پسرش پزشکی بخواند. رایان میگوید که این امر مجموعهای از دستورات را به او ابلاغ میکرد که باید چه کسی باشد تا سزاوار محبت و احترام پدرش باشد. در آن شرایط، تصمیم گیری مستقل برای رایان دشوار بود به خصوص اگر این تصمیمات برخلاف میل پدر موفقاش باشند. رایان میگوید: «اگر من انتظارات او را برآورده نمیساختم او همیشه موضوع را شخصی قلمداد میکردم گویی که تصور میکرد من بازتاب اصلی او هستم».
نیازی نیست که لزوما والدین به طور عمومی قابل تشخیص باشند یا مورد احترام خاص قرار گیرند تا کودکان احساس کنند که در سایه زندگی میکنند. در برخی موارد، والدین با شخصیتهای قوی و پیچیده میتوانند ظهور خلق و خوی فرزندشان را تهدید کنند. مورین میگوید افراد برون گرا یا خودانگیخته ممکن است ناخودآگاه به فرزندشان این احساس را بدهند که باید از یک ویژگی شخصیتی خاص الگوبرداری کنند. برای مثال، والدینی با شخصیت بزرگ ممکن است به فرزند خود بیاموزند که او نیز باید شخصیت بزرگی داشته باشد.
این با تجربیات «علی» یک کارآفرین ۲۹ساله مواد غذایی که در فیلادلفیا در ایالات متحده زندگی میکند منطبق است. او به یاد میآورد که احساس میکرد باید مانند مادرش سرگرم کننده و برون گرا باشد. زمانی که بزرگ شد مادرش بسیار اجتماعی و دائما به دنبال ماجراجویی بود. او اغلب سفر میکرد به کنسرت میرفت و اغلب میزبان دوستاناش بود. علی که بچه خجالتی بود میگوید کشف ماهیت واقعی او در سایه مادرش سخت بود. «می خواستم همه بدانند که این چیزها به من تحویل داده نشده است»
لف که با کودکان مختلفی از افراد مشهور یا تاثیرگذار از نظر اجتماعی کار میکند میگوید: «کودکانی که در سایه والدینشان بزرگ میشوند ممکن است در بزرگسالی با طیف وسیعی از چالشها روبرو شوند». او متوجه شده است که این افراد برای غلبه بر نوعی نارضایتی در زندگیشان به سمت کمال گرایی، اضطراب و موفقیت بالا میروند.
علی که یک استارت آپ مواد غذایی را اداره میکند به خوبی از فعالیتهای بلندپروازانه خود آگاه است. محصولات شرکت او قفسههای فروشگاههای مواد غذایی در سراسر ایالات متحده را پررنگ میکنند و این تجارت اخیرا در برنامه تلویزیونی آمریکایی Shark Tank به نمایش گذاشته شد. علاوه بر ایجاد یک کسب و کار تجاری او در فضای غذا و سلامتی نیز تاثیرگذار است. علی پس از گذراندن سالها تلاش برای جلب توجه مادرش به این نتیجه میرسد که موقعیت شغلی موجودش تا آن زمان هرگز به اندازه کافی هیجانانگیز نبوده است.
مورین میگوید، به طور مشابه، فرزندان والدین ماهر نیز ممکن است تحت فشار قرار بگیرند تا برای کسب موفقیتهای خود بیشتر تلاش کنند.
این وضعیت برای «رز» رخ داده بود. او همیشه میخواست آشپز باشد، اما در ابتدا از همکاری با مادرش که در صنایع غذایی فعالیت میکرد خودداری ورزید و در عوض ترجیح داد به تنهایی کار کند تا ابتدا خود به موفقیت دست یابد. در نهایت، رز احساس کرد که فرصت را هدر داده و همراه با مادرش در سال ۲۰۱۸ میلادی روی پروژهای مشترک کار کردند.
این موضوع میتواند با برخی امتیازات ملموس همراه باشد. برای مثال، طبق گزارشی از دانشگاه جورج تاون در سال ۲۰۱۹ میلادی ثروتمند به دنیا آمدن مانند بچههای افراد مشهور و بسیار موفق باعث میشود کودک در ایالات متحده بیشتر در بزرگسالی موفق شود تا در عملکرد تحصیلی. یک مطالعه در مدرسه بازرگانی هاروارد در سال ۲۰۱۵ نشان داد دخترانی که مادران شاغل دارند احتمالا خودشان نقشهای نظارتی را نیز برعهده دارند. البته برای قرنها کودکانی که از والدین موفق متولد میشوند توسط آنان تقویت شده اند، در برخی موارد امپراتوری خود را به ارث میبرند و در برخی موارد دیگر، ارتباطات صنعتی را کسب میکنند. امروزه نیز این موضوع صدق میکند.
مورین میگوید برای برخی فرزندان کشف جنبههایی از زندگی والدین که نامطلوب به نظر میرسند میتواند در تعریف ارزشهای خود مفید باشد. رز پس از تماشای مادرش در کانون توجهات انتخاب کرده که فردی بسیار خصوصی باشد. شهرت چیزی نیست که او برای خود بخواهد.
رایان که نظرات قوی پدرش را از نزدیک تجربه کرده مراقب است که نظرات خود را به دیگران تحمیل نکند. او میگوید: «سعی میکنم نسبت به افرادی که دوستشان دارم چندان قضاوت نکنم.»
برای بسیاری، نقش والدین میتواند تا آخر عمر با آنان باقی بماند. صرفنظر از انتخابهای زندگی که انجام میدهند تغییر دادن آن میتواند دشوار باشد. اما برای دیگران، بیرون آمدن از سایه والدین ممکن است. با این وجود، ممکن است کودک به این کار نیاز داشته باشد: آنان ممکن است نیاز داشته باشند فضایی را برای رشد خود به دور از والدین خود ایجاد کنند یا شجاعت به اشتراک گذاشتن مستقیم احساساتشان را پیدا کنند.
علی با کمک یک درمانگر توانست تجربیات دوران کودکی خود را بدون سرزنش به مادرش منتقل کند. او میگوید: «این مکالمه واقعا خوبی بود، زیرا هر دوی ما در مورد همه چیز بسیار باز صحبت کردیم». اکنون، علی روحیه شاداب مادرش را کاملا میپذیرد. این به او یادآوری میکند که سرگرمی و بازی بیشتر را در زندگی خود در اولویت قرار دهد به خصوص در هنگام فعالیتی تجاری و راه اندازی یک کسب و کار تازه.
رز در پرتغال و مادرش در نیوزلند اغلب در مورد ارزشی که هر یک برای پروژه به ارمغان میآورند صحبت میکنند. آنان مطمئن میشوند که یکدیگر را به عنوان یک فرد تایید میکنند. رز میگوید: «من نسبت به مجموعه مهارتهایم کاملا مطمئن هستم. ما اکنون در جایگاهی واقعا دوست داشتنی هستیم».
با این وجود، برای رایان وضعیت کماکان متشنج است. او احساس میکند که پدرش همچنان با حرفه و روابطاش (اگرچه نه به طور آشکار) مخالفت میکند. محدود کردن زمانی که او با پدرش میگذراند بهترین راه برای رایان بود تا از زیاده خواهی او جلوگیری کند. او میگوید: «کمی ناجور است. اما فکر میکنم الان وضعیت سالمتر است».
نامهای رایان، رز و علی برای حفظ حریم خصوصی خانوادههای افراد مورد مصاحبه قرار گرفتهشان مخفی شده اند.