از زمانی که آلبویه شیعی بر مسند قدرت سیاسی تکیه زدند و آیینهای شیعی را رسمیت بخشیدند تا زمان صفویان این سنتها به شکلهای مختلفی تداوم یافتند. اما در زمان قاجار و در پی تحولاتی که در نگرش حاکمیت و مردم پیدا پدید آمد، به تدریج راه ورود زنان به صحنههای اجتماعی و مراسم عزاداری حسینی گشوده شد.
به گزارش همشهری، زنان در دورة ناصرالدین شاه، که در پی سفر به کشورهای اروپایی دغدغههای جدیدی پیدا کرده بود، فرصتی یافتند تا در پرتو پاسداشت سنتهای عاشورایی خودی عرضه کنند.
در این دوره، براساس پژوهشهای متعدد از جمله تحقیقات تاریخ اجتماعی، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، زنان با شرکت و مشارکت در عزاداری و تعزیه و نیز در مراسم مذهبی هم به صحنه آمدند و هم به ماندگاری و توسعة آن یاری رساندند.
محدودیت عرصههای فعالیت برای زنان، حتی برای زنان بسیاری که در دربار حکومتی میزیستند، آنان را بهدنبال فرصتهایی برای ابراز وجود یا حضور در جمع میکشاند و «هر جا تعزیهای بر پا میشد، جمعیت زیادی بهخصوص زنها در آن حاضر میشدند.»
زنان مدتها پیش از آغاز محرم برای شرکت در مراسم مربوط به این ایام خود را مهیا میکردند؛ برای خرید لباس و پارچة سیاه به مغازهها میرفتند و از اول محرم تا آخر صفر سیاهپوش میشدند. پس از آغاز محرم با شور عزاداری در مساجد، حسینیهها و مکانهای برگزاری تعزیه حضور مییافتند و گاهی با مختصر غذا و قالیچهای بهدنبال جای مناسب میگشتند که بتوانند در بهترین شرایط کسب فیض کنند و حتی بعضی از زنهای متمول و معروف از طریق خدام خود مکان مناسبی را از قبل نشان میکردند.
آنچه در ماه محرم بیش از همه برای زنان اثربخش و مایة قوت قلب بود برگزاری مراسم تعزیه بود که طی سالها تداوم و نوآوری در ابعاد آن، در فرهنگ مردم ریشه دوانده و تبدیل به مراسمی شده بود که هر ساله انجام میگرفت.
در گوشهوکنار شهر خانوادههای متمول برای آن هزینهها صرف میکردند و حتی برخی اموالشان را در این راه وقف میکردند. زنان به این نمایش مذهبی علاقه و وابستگی عمیقی داشتند و بیش از مردان در آن حضور مییافتند.
محل نشستن زنان را طناب میکشیدند و زنان هنگام شروع تعزیه روبندهای خود را بالا میزدند که تا پیش از این سابقه نداشت و عملی ناپسند به شمار میرفت.
در تکیههای عزاداری، زنان ناصرالدین شاه جایگاه مخصوصی داشتند. مراسم تعزیه زمان ظهر آغاز و زمان غروب آفتاب تمام میشد و شاه با زنانش تا آخر مراسم تکیه را ترک نمیکردند. آنها میتوانستند هر زمان که مایل باشند در محرم برای روضهخوانی و دیدن تعزیه به تکیة دولت بروند بدون اینکه کسی آنها را ببیند.
طبقة یکم تا سوم تکیة دولت مخصوص زنان اندرون بود و خدم و حشم در طبقة سوم جای میگرفتند. به نقل از کارلا سرنا، لباسهای نقش زنان دربار یزید در تعزیه را زنان دربار میدوختند.
زنان حرمسرای شاه و دختران و زنان رجال در برپایی تعزیه نقش و حضوری قابل توجه داشتند. انیس الدوله، سوگلی و بانوی اول حرم، از جمله زنانی بود که در برقراری تعزیه بسیار مجد و علاقهمند بود. وی به همراه شکوه السلطنه، مادر مظفرالدین شاه، در حیات و تالار جنبی، مجلس تعزیه برقرار میکرد.
روز سوم محرم که علم شاه را تزئین و به تکیة دولت میبردند، وی متصدی بستن و زینت آن میشد، در حالی که پیش از این مهد علیا مسئول آن بود. پس از آنکه علم را با انواع جواهرات و زریهای گرانبها میآراستند، انیسالدوله کنار حوض بزرگ اندرون قرار میگرفت و در پای علم شربت پخش میکرد. روز هفتم علم را به تکیة نایب السلطنه میبردند و روز دهم با تشریفات بسیار به خانة انیس الدوله باز میگرداندند.
کارلا سرنا جهانگرد ایتالیایی در بارة علاقة انیس الدوله به تعزیه میگوید: «ملکه به آن دلبستگی خاصی نشان میداد و به نظر میرسید با موضوع نمایش آشنایی کامل دارد. او و همچنین سایر خانمهای همراهش از تماشای صحنههای تعزیه سخت متاثر شده بودند. همة آنها بر مصائبی که بر بزرگان دینشان گذشته بود بهشدت اشک میریختند.»
امین اقدس نیز همهساله در مراسم تعزیهخوانی برادرزادهاش عزیز السلطان شرکت میکرد. عزتالدوله خواهر شاه در این ایام تکیة باشکوهی برقرار میکرد و تعزیه به راه میانداخت.
اما آنچه بیش از همه در این مقوله مایه تامل و کاوش است اجرای تعزیه بهدست خود زنان یا تعزیههای زنانه بود. گویا اولین نمونة این مجالس در منزل قمرالسلطنه، دختر فتحعلی شاه، برگزار شده و از آن پس هرساله در دهة محرم برقرار بوده است. تعزیههای زنانه را بازیگران زن و با روی باز اجرا میکردند.
پیرمردی مشهور به معینالبکاء (تعزیهگردان) اشعار مخصوص تعزیه را از طریق خواجهها که سواد داشتند به زنان حرمسرا یاد میداد و این زنان که بر تعزیهخوانی مسلط میشدند لقب «آخوند» یا «ملا» میگرفتند. علاوه بر پخش موزیک گاهی این زنان سوار بر اسب و شمشیر بهدست در صحنه حاضر میشدند.
در این دوره، سردستة تعزیهخوانان زنانه معمولا دختر فتحعلی شاه معروف به «شاهزاده خانمه» بود که تا اواسط عصر ناصری در قید حیات بود. دامن کوتاه چینداری میپوشید و مثلا اگر دختری باید آهنگ حزنآوری میخواند، کشیدهای بر صورتش میزد تا گریه کند... وی هنگام نوحهسرایی سر و پایش را برهنه میکرد و زنان به تبعیت از او این کار را میکردند و زیر علم میایستادند و سینهزنی میکردند.
برای اولینبار در عهد ناصری زنان روضهخوان پیدا شدند. زنان روضهخوان در ایام مختلف با حجاب در مجالس زنانه حضور مییافتند و روضه میخواندند. این افراد به ملا مشهور بودند.
زنان یزدی و کاشانی از مشهورترین (مونس الدوله، همان روضهخوانان آن زمان بودند، زیرا صدایی خوش داشتند. ماهتابان خانم قمرالسلطنه، دختر فتحعلی شاه و زن میرزا حسینخان سپهسالار، نیز علاقة زیادی به روضهخوانی زنانه داشت و در ایام محرم، صفر، و رمضان هفتهای یکبار مجلس روضهخوانی برپا میکرد. برخی از این ملایان مثل خدیجه خانم و ملا زینب علاوه بر روضهخوانی از سواد و طبع شعر هم برخوردار بودند.
مهد علیا مادر شاه نیز در ماههای محرم و صفر همه روزه مراسم سوگواری در تالاری که، چون تکیه سیاهپوش و تزئین شده بود برپا میداشت. چند تن از روضهخوانهای خوشصوت آن دوران یکی پس از دیگری به ذکر مصیبت آل عبا میپرداختند.
مجالس روضة زنانه، مانند تعزیهگردانی، از مخالفت علما به دور نماند، چنانکه بیرجندی در بیان شرایط اهل منبر، شرط یازدهم را به مردبودن اختصاص میدهد و مینویسد: «شرط یازدهم آنکه مرد باشد که بر منبر موعظه میرود نه زن، چه منبر جای با شانی است و مجلس حضرت خاتم الانبیا و ملائکه است.»
نکتة قابل تامل آنکه زنان، به رغم مخالفتهایی که از سوی عالمان دینی میشد، از تعزیهگردانی دوری نمیگزیدند. شاید همین تقابل، زنان را به ذکر داستانهایی اعجازگون از مجالس زنانه کشاند، که در برخی از کتب مذکور است، تا بدین گونه مجالس خود را مورد نظر مورد نظر معصومان (ع) نشان دهند.