در یک روز رخ داد. شادی و غم در کنار هم بودند. حتی فعالان حقوق زنان شادی را دیدند و غم ناشی از تصادف جادهای را ندیدند. ماجرا از این قرار بود که همزمان با شادی دختران در ورزشگاه آزادی تهران، ۱۲ دختر کارگر بر اثر حادثه تصادف در یکی از جادههای شوشتر جان باختند.
به گزارش شرق، در این میان صدای شادی زنان در ورزشگاه، صدای سوگ مرگ دختران شوشتری را کمرنگ کرده بود. هفته پیش بر اثر حادثه تصادف مینیبوس حامل کارگران کشاورز ۱۸ نفر جان باختند که ۱۲ نفرشان زن بودند.
صبح خونین جادههای شوشتر که افکار عمومی و بهویژه فعالان حوزه زنان، کمترین واکنش را به آن نشان دادند. کارگران فصلی شهر شرافت شوشتر اغلبشان زن بودند و در حالی که عازم محل کارشان میشدند در تصادفی مرگبار که در ساعت پنج بامداد برای آنها رقم خورد جانشان را از دست دادند و باز هم مرگ کارگران بهویژه زنان در خوزستان خبرساز شود. زنهایی که خواهران، همسران و مادرانی بودند که از همهجا بیخبر راهی این جاده شوم شدند.
به دلیل جابهجایی روستاها و راهاندازی کشت و صنعت نیشکر، اهالی چندین روستا سال ۱۳۶۴ در محلی جدید یکجانشین میشوند. شهر شرافت از توابع شهرستان شوشتر (خوزستان) که شهری مهاجرپذیر بود و در سال ۱۳۷۶ شورا و دهیاریاش تعیین میشود.
ساکنان این شهر از ایذه، لرستان، چهارمحالوبختیاری، الیگودرز و... هستند که بخش چشمگیری از آنها از طایفه آرپناهی، داوودی و عبدالهی هستند. سال ۱۳۸۵ به دلیل افزایش جمعیت، شرافت رسما بهعنوان شهر اعلام میشود. شهری بدون مرتع و دام و زمینهای کشاورزی که مردم مجبور بودند به شغل کارگری مشغول شوند. جمعیت اهالی این شهر و روستاهای حومه نزدیک به ۴۰ هزار نفر هم میرسد.
هفت روز قبل ۱۸ نفر از سرنشینان مینیبوس کارگران فصلی کشاورزی شهر مهاجرپذیر «شرافت» در نزدیکی شوشتر خوزستان در تصادفی خونین جان باختند تا کشتههای «شرافت» در یک هفته به ۲۰ نفر برسد. خبری هولناک که در میان انبوه خبرهای تلخ دیگر کمتر دیده شد.
پس از این حادثه، چهار نفر از مصدومان به بیمارستان خاتمالانبیای شوشتر و دو مصدوم به بیمارستان گلستان اهواز اعزام شدند. گفتهها حاکی از آن بود که حال یکی از مصدومانی که در بیمارستان اهواز بستری بود وخیم است، اما در عین ناباوری، یکی از مصدومان بستریشده در بیمارستان شوشتر چهار روز پس از حادثه جان باخت.
خانوادههای مصدومان و قربانیان از کمبود پزشک متخصص در شهرستانها و همچنین امکانات ضعیف تجهیزات پزشکی در بیمارستانها ابراز نارضایتی میکنند.
بهتازگی نیز رئیس سازمان نظام پزشکی اهواز اعلام کرده بود که در یک سال گذشته شرایط بهگونهای بوده که در اهواز روزانه برای ۲ تا ۱۰ نفر از کادر درمان گواهی گوداستندینگ مهاجرت صادر شد؛ بنابراین گاهی ماهانه برای ۲۵ تا ۳۰ نفر و سالانه ۲۰۰ تا ۳۰۰ نفر گواهی گوداستندینگ صادر شده است.
علیرضا عبدالهی، عموی یکی از مصدومانی که پس از چهار روز بستری در بیمارستان شوشتر جان باخته بود، گفت: «خواهرزادهام سمانه عبدالهی ۲۰ ساله بود و اخیرا نامزد کرده بود و برای تکمیل جهیزیه در زمینهای کشاورزی کار میکرد».
عبدالهی با حالتی سراسیمه و در عین ناباوری افزود: پزشکان میگفتند حال سمانه خوب است و همه امیدوار بودیم که یکباره خبر مرگش را به ما دادند. سیتیاسکن بیمارستان شهر شوشتر خراب بود. ما در شوشتر متخصص لازم را نداریم. پزشکان مجبور شدند بیمار را جابهجا کنند و از ناحیه َسر سیتیاسکن بگیرند که در همین فاصله سمانه از دنیا رفت.
وی با ابراز نارضایتی از مسئولان توضیح داد: ما از مسئولان زجر میکشیم. رفتار مسئولان توهینآمیز است. راهداری بعد از تصادف تجهیزاتش را آورد و شروع به خطکشی جاده کردند. آنها با این رفتار به شعور ما و اهالی شهر شرافت اهانت کردند. از مسئولان و نماینده مجلس میخواهم حداقل وارد مجلس ما نشوند. میآیند که بعدا بگویند ما به شما تسلیت گفتیم و پسفردا رأی میخواهند. اگر به فکر مردم هستند به فکر سیتیاسکن بیمارستان شوشتر باشند.
مجتبی کلانتر، رئیس دانشکده علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی شوشتر، در واکنش به اظهاراتی که درباره دستگاه سیتیاسکن بیمارستان شوشتر مطرح شده بود میگوید: دستگاه سیتیاسکن بیمارستان شوشتر سه ماه دچار مشکل شده است. فشار زیادی روی دستگاه بود. دستگاه جایگزین را هم از وزارتخانه گرفتیم، اما فرایند تعویض و جایگزینی باید توسط دو شرکت مختلف انجام شود که لازم است استانداردهای مورد نیاز را روی آن انجام دهند و امیدواریم بهزودی دستگاه سیتیاسکن جدید وارد مدار شود.
کلانتر افزود: اینکه گفته میشود بیماری که فوت کرده است به علت مشکل در سیتیاسکن بوده، چنین چیزی به من گزارش نشده است. بیمار از ناحیه ریه، کبد و... شدیدا آسیب دیده بود. اگر سیتی نداشته باشیم، حتما از شهرهای مجاور تأمین میکردیم. ضمن اینکه دستگاه سیتیاسکن تشخیصی است و درمانی نیست.
وی همچنین یادآور شد: طبق گزارشی که گرفتم، این بیمار از ناحیه کبد شدیدا آسیب دیده بود. یک بار هم سیتیاسکن شده بود و اینبار برای سیتیاسکن مجدد به همراه پزشک بیهوشی جابهجا شد و متأسفانه توانایی سیتیاسکن را نداشت و اکسیژنش شدیدا پایین آمد که پزشکان مجبور شدند بیمار را به محل بستری برگردانند که متأسفانه این بیمار جان باخت.
حقالزحمه هر روز کاری، در زمین کشاورزی حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار تومان بود. کارگران گروه «دا پریسا» هرکدام دغدغهای داشتند. سمانه که برای تجهیز جهیزیهاش در مسیر کار درگذشت و نامزدش را برای همیشه در انتظار نگه داشت. یکی دیگر از دختران کارگر نیاز به پول برای ادامه تحصیلش داشت و پسری دیگر برای خرید موبایل محتاج پول بود. مادری با چهار فرزند و همسر ازکارافتاده برای تهیه لقمه نانی در این گروه ثبتنام کرده بود. همه کارگران از اهالی شهر شرافت از توابع شهرستان شوشتر هستند. شهری که به شهر کارگری معروف شده است.
روحالله زلقی، از فعالان اجتماعی و عضو پیشین شورای شهر شرافت، دراینباره میگوید: مطمئن باشید تا ۱۰ روز دیگر کاملا مشکلات ما در شهر شرافت به فراموشی سپرده میشود. حرف مردم این است که عزیزانمان را از دست دادهایم. پس از این حادثه چه اتفاقاتی برای شهر شرافت قرار است بیفتد؟ آیا همان شهرک دامپروری را که سالها پیش تصمیمش گرفته شده بود، قرار است راهاندازی کنند؟ متولیان باید تصمیمی جدی با زمان مشخص را به مردم اعلام کنند. مردم داغدار شهر شرافت از جوان و پیر همه حرمت و احترام مسئولان را گذاشتند و لحظهای بیحرمتی نکردند. رفتار مردم ارزشمند است و باید به مدارای مردم احترام گذاشت.
زلقی افزود: باید برای رسیدگی به مسئله مردم «شرافت» و «دیمچه» کارگروهی تشکیل شود و تصمیمی برای اشتغال اهالی گرفته شود. در این کارگروه با بهره از کارشناسان فنی بخشداریها نقاط پرحادثه باید مشخص شود. ما هر هفته شاهد حوادث در جادهها هستیم. نقاط تاریک هم باید بررسی شوند. خیلی از نقاط روشنایی ندارند که همین امر باعث ایجاد تصادف در شب شده است. ترمیم جاده از سال ۱۳۹۵ کلنگش به زمین خورده و نماینده مردم شوشتر در مجلس هم وعده پیگیری داده است. جاده در حال چهارباندهشدن است.
حامد عبداللهی، شهردار شهر شرافت از توابع شهرستان شوشتر، درباره کارگران شهر شرافت گفت: تعداد زیاد کودکان کار در این شهر یکی از مسائل اجتماعی مهم در این منطقه است. مسئله کودکان کار میتواند نگاه جهانی را به این نقطه خیره کند. کودک، نوجوان و دختران ۱۰ و ۱۲ ساله در این شهر کارگری میکنند. شهری که حدودا ۲۰ هزار نفر جمعیت داشته باشد نزدیک به ۱۵ هزار نفرشان کارگر هستند.
عبداللهی با بیان اینکه شرکتهای پیرامون شهر شرافت لازم است به تعهدات اجتماعی خود عمل کنند گفت: شرکت کشت و صنعت کارون میتواند از ظرفیت شهر شرافت بهره ببرد و مسئولیت اجتماعی خود را اینجا عملی کند. کارخانه آرد حتی حاضر نیست تعدادی آرد به خانوادههای نیازمند این شهر بدهد.
حتی لاستیکسازی هم توجهی به این شهر ندارد. روزانه نزدیک به هشت هزار کارگر دوشیفته از این شهر تردد میکنند. باید از این نیروی کارگری موجود در این شهر بهره برد. اینجا قطب کشاورزی است و با راهاندازی صنایع تبدیلی و حضور کارگران در این شرکتها، منطقه از نظر اقتصادی و اجتماعی متحول میشود.
بازار کار و ورود زنان به کارهای سخت از جمله کشاورزی که با پایینبودن دستمزدهایشان به یکی از معضلات اجتماعی بدل شده است مشکلاتی را نیز با خود به همراه دارد. نرخ اشتغال رسمی زنان حدود ١٣ یا ١٤ درصد است که در نهایت با مشاغل غیررسمی شاید به حدود٢٠ درصد برسد، اما به هر حال رقم اشتغال آنها به نسبت بسیار پایین بوده و هست.
با وجود این بسیاری از زنان کارگر برای امرار معاش در جادههای ناامن و فرسوده شوشتر (خوزستان) اینچنین کشته میشوند و جز سکوت از سوی نخبگان، واکنشی دیده نمیشود. در کنار دستمزد پایین و خطرات جادهها، افزون بر آن، تجهیزات پزشکی بیمارستانها نیز در سطح قابل قبولی مشاهده نمیشود و این مسائل باعث شده وضعیت زنان در پیرامون به نسبت زنان پایتخت به حالتی نگرانکننده بدل شود.