فاطمه حیدری*؛ دریاچههای خوارزم و ارومیه دو دریاچه بزرگ جهان که در مقبابل چشمان مردمان اطراف آنها ذره ذره ذوب شدند. به راستی چه اندیشهای باعث شد این دو دریاچه رو به زوال و نابودی بروند؟
بذر بحران آب در حوزه دریای آرال در سال ۱۹۵۹ زمانی که اتحاد جماهیر شوروی آسیای مرکزی را به عنوان تامین کننده پنبه خود انتخاب کرد کاشته شد و ۴۰ سال بعد دریاچه خوارزم (آرال) به شوره زرای تبدیل شد که علاوه بر از بین رفتن دریاچه زمینهای اطراف دریاچه به شوره زار تبدیل شد و زندگی و سلامت سه و نیم میلیون نفر از اهالی اطراف دریاچه که در منطقهای به وسعت ۹۰۰۰۰۰ هزار کیلومتر مربع و پنج جمهوری آسیای مرکزی از جمله قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان وازبکستان تحت تاثیر قرار رفت.
انقلابها با شعارهای پرطمطراق در سرزمینها ظهور میکنند گاهی با نظم جغرافیایی و محیطی دریک کشور هماهنگ میشوند و گاه باعث ایجاد خسارتهای عجیب در مناطق مختلف یک کشور میشوند اصولا مفاهیمی همچون خودکفایی، برابری، عدالت که انقلابها با خود حمل میکنند. اگر بدون در نظر گرفتن شرایط زیستی و اقلیمی و فرهنگی مناطق مختلف به کار گرفته شوند ضد توسعه پایدار و تفکر برنامه ریزی محیطی هستند.
پیامدهای تفکرات سوسیالیستی در شوروی سابق در حوزه دریای آرال؛ فقط تولید انبوه پنبه برای کارخانههای شوروی را مدنظر قرار میداد و توجهی به مدیریت منابع آب در این منطقه خشک و نیمه خشک آسیای میانه نمیکرد، در تفکر سوسیالیستی سران شوروی سابق جایی برای خرده فرهنگ مردم این منطقه که باعث تنظیم مصرف آب به دلیل اهمیت این مایع حیات از زمان باستان میباشد وجود نداشت.
یک ضربالمثل در آسیای میانه میگوید هر قطره آب یک دانه طلاست. میرآبها بر مدیریت منابع آب نظارت داشتند و با توجه به شرایط اقلیمی منطقه زیست بوم رامدیریت میکردند، اما سران حزب در مسکو تصمیم میگیرند تا قدرت میرآبها را در منطقه شکست دهند حس مسولیتپذیری برای مصرف آب در سطح محلی را سرکوب کنند و کشاورزان نیز شیوه بیهوده مصرف آب را یاد گرفته توسعه دادند. این روش در سرتا سر منطقه جا افتاد.
انحراف جریان آبهای ورودی به دریاچه ارومیه، به زیر کشت بردن زمینهای بالا دستی، و احتمالا بزرگ کردن مفهوم خودکفایی؛ باعث شروع نابودی دریاچه ارومیه و زیست بوم منطقه میشود.
با وجود شواهد متعدد علمی و جغرافیایی و اقلیمی احتملا احیا دریاچه ارومیه غیرممکن یا سخت باشد؛ لذا لازم است برنامهریزان متوجه زندگی مردم اطراف دریاچه باشند و از گسترش بیشتر نابسامانیهای زیست اقلیمی و محیطی در مناطق اطراف دریاچه جلوگیری نمایند و دریاچه ارومیه الگوی عبرتآموزی برای مسوولان و برنامهریزان در سطوح مختلف مدیریتی و برنامهریزی باشد و توجه کنند از واژههای برابری، عدالت، خودکفایی و توسعه پرشتاب و انقلابی در متنهای برنامههای بلندمدت و میانمدت محتاطانه رفتار کنند، چون این کلمات گاهی بار معنایی مخربی در برنامه ریزی منطقهای و ناحیهای به دنبال خود میآوردند.
در دانش برنامه ریزی ناحیهای و منطقهای مفهومی به نام عمل به دستورات و فرمانهای ناگهانی و مورد پسندعوام جامعه و از تریبونهای سیاسی هیچ جایگاهی ندارد بلکه نابود کننده محیط زیست و زیست بومهای محلی و ناحیهای میباشد.
مدیران یک کشور پهناور مانند ایران با شرایط زیستی و اقلیمی متفاوت باید بدانند توسعه یکپارچه یک مفهوم کلی است و توسعه با توجه به استعداد و تواناییهای اقلیمی و زیستی در هر منطقه کلمهای منحصر به فرد، خاص آن منطقه و گام به گام میباشد.
*کارشناس ارشد اقلیمشناسی و دکترای آب و هواشناسی