اینکه آیا بردن کودک به مراسم تشییعجنازه کار درستی است یا خیر به عوامل مختلفی مانند سن او، رابطه او با فردی که فوت کرده و اصرار او برای حضور در مراسم خاکسپاری بستگی دارد.
به گزارش ایرنا، بسیاری از والدین با این طرز فکر که فرزندشان کوچک است و متوجه چیزی نمیشود، او را همراه خود به مراسم خاکسپاری میبرند؛ درحالیکه کودکان ازجمله گروههای آسیبپذیری هستند که حتی با شنیدن خبر مرگ نزدیکان نیز ممکن است دچار استرس و اضطراب شوند؛ بنابراین توجه به برخی عوامل از جمله سن کودک از مسائل مهمی است که والدین قبل از حضور کودک در مراسم خاکسپاری باید به آن توجه کنند.
دکتر محمدپارسا عزیزی، متخصص رواندرمانی کودک و عضو هیئتعلمی دانشگاه، در رابطه با سن کودکان برای شرکت در مراسم خاکسپاری میگوید: «کودک یک کلمه کلی است و ما برای اظهارنظر در این رابطه، باید کودکان را ازلحاظ سنی حداقل به سه دسته کلی زیر سال ۳، ۳ الی ۵ سال و ۵ الی ۷ سال تقسیم کنیم.»
عزیزی ادامه میدهد: «در فاصله سنی زیر ۳ سال، چون دوره حسی- حرکتی است، ذهن و فکر کودکان بیشتر معطوف حسهای پنجگانه است؛ پس درنتیجه توضیح هر مسئلهای برای کودکان باید از طریق حسی باشد. کودکان تا ۳ سالگی نمیتوانند درکی از فقدان و مرگ داشته باشند؛ بنابراین، توضیح مرگ به کودکان زیر ۳ سال باید خیلی کوتاه، ساده و عینی باشد. با این توضیحات، یقیناً بردن این کودکان به مراسم خاکسپاری کار بیفایده و در کنار آن خیلی آسیبرسان است و بهتر است از بردن کودکان به این مراسمها اجتناب کرد.»
به گفته عزیزی، در فاصله سنی ۳ تا ۵ سال هم تقریباً شرایط به همین شکل است، ولی میزان شدت آسیبی که به کودک در این سن از حضور در مراسم تشییعجنازه وارد میشود، بیشتر است، زیرا کودک در این سن از دوره حسی-حرکتی وارد مرحلهای میشود که بهشدت درگیر خیال است و این خیالات عمدتاً منفی است.
این روانشناس کودک در رابطه با حضور کودکان در مراسم خاکسپاری در سن ۵ تا ۷ سال میگوید: «اگرچه در سن ۵ تا ۷ سال به بعد، شدت خیالات کودکان کمتر میشود، اما بازهم کودکان درگیر خیالات هستند و با توجه به منفی بودن خیالات، آنها احساس بدی نسبت به خود و نسبت به دنیا و آدمها دارند.
بهعبارتیدیگر، در این سن، چون کودک خودمحور است، هر اتفاقی که در دنیا رخ میدهد را به خودش نسبت میدهد. ازاینرو، حضور کودک در مراسم تشییعجنازه ممکن است باعث شود که او خودش را علت مرگ آن عزیز بداند و از طرف دیگر، خیالات منفی میتواند مسائلی را برای کودک ایجاد کند که در این مرحله از رشد روانی تثبیت شود.»
عزیزی تأکید میکند: «تا ۷ سالگی هرچقدر کمتر کودکان را در مراسمهای تشییعجنازه شرکت دهیم، بهتر است، زیرا تصورات کودکان به مسائل، عینی است و مسئله نیازهای آنها بیشتر مطرح است.»
برخی والدین با فوت نزدیکان مثل پدر، مادر، پدربزرگ یا مادربزرگ حرفی از مرگ و فوت نمیزنند و به کودک توضیح میدهند که فلانی رفته پیش خدا، به خواب ابدی رفته، در آرامش خوابیده و با این قبیل توضیحات موجبات تسلی کودک را فراهم میکنند؛ عزیزی دراینباره میگوید: «این توضیحات برای کودکان زیر ۷ سال میتواند تخیلات کودک را خیلی بیشتر کنند. این جملات مفاهیمی است که کودکان نمیتوانند درکی از آنها داشته باشند، بنابراین باید از کلمات عینی برای کودکان استفاده کرد مثل این درخت یا این گل طول عمری دارد که در ابتدا شاداب و سرحال است و بعد از مدتی شادابی و سرحالیاش از بین میرود و ممکن است پژمرده شود، در مورد انسانها هم همین اتفاق میافتد؛ بنابراین، با حداقل توضیحات خیلی ساده و کوتاه میتوانید به شکل عینی مسئله مرگ و فقدان را برای کودکان توضیح دهید.»
این استاد دانشگاه درباره توضیح مفاهیم بهشت و جهنم به کودکان میگوید: «کودکان به دلیل آنکه به مرحله انتزاعی نرسیدند و همچنان درگیر تخیل هستند، نمیتوانند تصوری از بهشت و جهنم داشته باشند. این در حالی است که ما گاهی بابیان مسائل معنوی به کودکان میگوییم که فلانی، چون آدم خوبی بود رفت پیش خدا و الآن در بهشت است، اما با این جملات یک انتزاعی در کودک ایجاد میکنیم که هرلحظه ممکن است آن فرد برگردد و با این کار به خیالاتی شدن کودکان دامن میزنیم.»
عزیزی میگوید بیان مسائل معنوی و اعتقادی میتواند به کودکان آسیب بزند و گاهی اوقات کودکان با این خیالات تا پایان عمر زندگی میکنند: «در این مورد مراجعی داشتم که به کودک گفتهشده بود، چون پدرت آدم خوبی بوده، فوتشده است. این جمله باعث شده بود این کودک با خیالات بچگی خودش تصور کند بقیه آدمها که نمردهاند، بد هستند؛ به همین خاطر، چون خودش را آدم خوبی میدانست خودکشی کرد و این اتفاق نتیجه نوع کلمات و جملاتی بود که برای کودک بهکاربرده شده بود.»
عزیزی به والدین توصیه میکند احساسات خودشان را در کنار کودک کنترل کنند: «پدر و مادری که در رابطه با مرگ عزیزان واکنشهای بسیار بیشازحد نشان بدهند، طبیعی است که کودکان آنها هم واکنشهای بیشازحد نشان دهند، پس والدین حداقل نباید در حضور کودکان واکنشهای اغراقآمیز و رفتارهای دیوانهوار داشته باشند»
او با اشاره به نیازهای کودک میگوید: «کودک، پدر و مادر را بهعنوان کسی میبیند که نیازهایش را برآورده میکند؛ بنابراین، اگر نیازهای کودک با مرگ پدر یا مادرش بهدرستی برآورده شود و نقش پدر یا مادر در شکل دیگری ایفا شود، او خیلی راحتتر میتواند مرگ پدر یا مادرش را درک کند و با آن کنار بیایید.»
عزیزی در رابطه با توضیح مرگ به کودکان میگوید: «وقتی کودکان سؤالاتی از ما میپرسند خیلی کوتاه و راحت جواب آنها را بدهیم مثل پدر/مادر دیگر نیست، قرار نیست پیش ما برگردد و ما قرار است دیگر بدون پدر/مادر زندگی کنیم؛ در مقابل، یک اطمینانی به او بدهیم مثلاینکه من کنارت هستم و کارهای تو را انجام میدهم و نیازهایت را برآورده میکنم. بنابراین، جوابها کوتاه باشد و با دروغ، کاری نکنیم که کودک در خیالات خودش در حالت انتظار باقی بماند. اگر این مسئله را همان موقع برای او تمام کنیم و تمامشده بدانیم، ادامه تخیلات کودک به او آسیب نخواهد رساند.»
این روانشناس کودک میگوید برای درک بهتر شرایط توسط کودک، اعضای خانواده باید دورهم جمع شوند و علت مرگ را خیلی ساده در حضور کودک بیان کنند: «انجام این کار دو مزیت دارد؛ اول اینکه، واقعیت مشخص میشود و دوم اینکه، کودک زمانی که میبیند دیگران هم ناراحت و در حال گریه هستند، پذیرش و درک شرایط برایش خیلی راحتتر میشود.»
به گفته عزیزی، زمانی که کودک اصرار زیادی به شرکت در مراسم خاکسپاری دارد یا امکان گذاشتن کودک پیش کسی وجود ندارد، باید قبل از حضور در مراسم، ازنظر فکر آمادگی لازم به کودک داده شود؛ مثلاً در مورد اینکه آدمها وقتی فوت میکنند آنها را خاک میکنند و سنگقبر برایشان درست میکنند، توضیحاتی دهید.
با وجود آمادگی که برای کودک ایجاد کردید، دقت کنید که شرکت دادن کودکان در غسالخانه و دیدن شستن جنازه یکی از نمونههای تجاوز به حقوق کودکان است.