bato-adv
کد خبر: ۵۷۲۲۱۵

چرا عراق ممکن است به جنگ داخلی دیگری نزدیک شود؟

چرا عراق ممکن است به جنگ داخلی دیگری نزدیک شود؟
در هفته جاری پایتخت عراق گرفتار درگیری مرگبار بین جناح‌های سیاسی شد. روز دوشنبه، «مقتدی صدر»رهبر بانفوذ از عرصه سیاست استعفا داد و در واکنش به آن هواداران او به منطقه سبز بغداد که به شدت محافظت شده است یورش بردند. شبه نظامیان مسلح معترضان را متفرق کردند و در درگیری‌های متعاقب آن، بیش از ۳۴ نفر در بغداد و دیگر شهر‌ها کشته شدند.
تاریخ انتشار: ۲۰:۵۲ - ۱۲ شهريور ۱۴۰۱

چرا عراق ممکن است به جنگ داخلی دیگری نزدیک شود؟فرارو- مارسین الشمری؛ پژوهشگر فوق دکترا در برنامه سیاست خارجی بود. تحقیقات او بر سیاست عراق، عراق و ایالات متحده، روابط و فعالیت‌های سیاسی گروه‌های شیعه و هم چنین جامعه مدنی و جنبش‌های اجتماعی در خاورمیانه متمرکز است. او پژوهشگر اندیشکده  بروکینگز است و اکنون در حال کار روی کتاب خود است که نقش روحانیون شیعه را در جنبش‌های اعتراضی عراق در قرن گذشته بررسی می‌کند. او هم جنین از اعضای انستیتو مطالعات منطقه‌ای و بین المللی در دانشگاه امریکایی عراق در سلیمانیه است.

به گزارش فرارو به نقل از وُکس، در هفته جاری پایتخت عراق گرفتار درگیری مرگبار بین جناح‌های سیاسی شد. روز دوشنبه، "مقتدی صدر" رهبر بانفوذ از عرصه سیاست استعفا داد و در واکنش به آن هواداران او به منطقه سبز بغداد که به شدت محافظت شده است یورش بردند. شبه نظامیان مسلح معترضان را متفرق کردند و در درگیری‌های متعاقب آن، بیش از ۳۴ نفر در بغداد و دیگر شهر‌ها کشته شدند.

به نظر می‌رسد رویداد‌های اخیر نزدیک‌ترین رویداد به بروز جنگی داخلی در عراق در سالیان اخیر هستند.

درگیری‌های جاری که عراق را فلج کرده است ریشه در سیاست داخلی پیچیده‌ای دارد. صدر خود مدت‌ها چهره قدرتمندی در سیاست عراق بوده است. با این وجود، ریشه‌های درگیری اخیر حدود یک سال پیش در انتخاباتی پارلمانی آغاز شد که در آن جنبش صدر بیش‌ترین کرسی‌ها را به دست آورد.

عراق

در ماه‌های بعد، صدر نتوانست ائتلاف اکثریتی را به دلخواه خود به دست آورد و در ماه ژوئیه، از نمایندگان پارلمان از بلوک خود خواست استعفا دهند. با این وجود، سیاست عراق به سرعت پیش رفت و در حالی که احزاب دیگر برای تشکیل دولت جدید تلاش کردند وفاداران به صدر تظاهراتی را در خارج از ساختمان‌های دولتی برگزار کردند و حتی در مقطعی پارلمان را اشغال کردند. در همین حال، زمانی که یک روحانی برجسته در ایران از پیروان عراقی خود خواست از صدر جدا شوند سیاست مذهبی وارد عمل شد.

برای توضیح واقعی دلیل وضعیت فعلی در عراق باید به اکتبر ۲۰۲۱ میلادی باز گردیم. عراق یک انتخابات زودهنگام داشت که به دلیل یک جنبش اعتراضی بود که خواستار تغییر در قانون انتخابات و برگزاری انتخابات زودهنگام بود، زیرا مردم عراق از وضعیت روزانه زندگی خود خسته شده بودند.

در نتیجه، ما انتخاباتی زودهنگام داشتیم و بر اساس یک قانون جدید انتخاباتی صورت گرفت. قانون تازه شیوه مبارزات انتخاباتی و شیوع تشکیل احزاب را به شکلی اساسی تغییر داد.

جنگ داخلی

در آن انتخابات برندگان نوظهور جنبش طرفداران صدر با کسب ۷۳ کرسی بودند. مقتدی صدر رهبر جنبش صدر که همه او را به عنوان مردی می‌شناسند که در فاصله سال‌های ۲۰۰۳ و ۲۰۰۴ میلادی شورش علیه اشغال عراق توسط ایالات متحده را رهبری کرد.

او یک روحانی، یک رهبر جنبش اجتماعی و یک سیاستمدار است. هنگامی که حزب تحت رهبری او این تعداد کرسی را به دست آورد تصمیم گرفت که یک دولت اکثریت را تشکیل دهد و نه یک دولت اجماعی بر اساس ائتلاف با سایر گروه ها. عراق به دلیل وجود تعداد زیادی از گروه‌های قومی و مذهبی مختلف که احزاب را تشکیل می‌دهند حول محور دولت‌های اجماعی ایجاد شده است.

در یک دولت حاصل از اجماع قدرت بین گروه‌های مختلف تقسیم می‌شود و آنان بر روی نامزد‌های مشخصی برای تصدی مناصب مهم مختلف در دولت توافق می‌کنند.

با این وجود، مقتدی صدر می‌خواست این رویه را تغییر دهد. او می‌خواست با هماهنگی با متحدان اش در حزب دموکرات کردستان بزرگترین حزب سیاسی کرد در عراق و با برخی از احزاب سیاسی سنی دولت تازه را تشکیل دهد.

او به دلایل زیادی نتوانست این کار را انجام دهد، زیرا رقبای دیرینه اش از جمله "نوری مالکی" نخست وزیر اسبق عراق و دیگر احزاب سیاسی شیعه با بسیاری از تلاش هایش برای انجام این کار مخالفت کردند. مشاجره‌های زیادی به وجود آمد.

وضعیت نه ماه به طول انجامید تا در ژوئیه ۲۰۲۲ میلادی به نقطه‌ای رسیدیم که مقتدی صدر به قدری از فقدان توانایی تشکیل دولت اکثریت به تنگ آمده بود که تهدید کرد واقعا نمایندگان خود را کنار می‌کشد و آنان را مجبور به استعفا از پارلمان خواهد کرد.

پیش از آن هرگز چنین اتفاقی در سیاست عراق رخ نداده بود. هیچ کس گمان نمی‌کرد او چنین کاری را انجام دهد، اما در واقع و در عمل این کار را انجام داد. صدر گمان می‌کرد پس از مجبور کردن نمایندگان به استعفا همگان به سمت اش خواهند دوید و خواهند گفت:" ما شما را به خانه باز می‌گردانیم چگونه می‌توانیم در این مورد گفتگو کنیم"؟ در عوض، اما رقبای فزاینده اش به نیرویی تبدیل شدند تا دولت را تشکیل دهند. آنان اقدام به معرفی یک فرد برای نخست وزیری کردند. همه این مسائل مقتدی صدر را عصبانی کرد.

مقتذی صدر

در اوایل آگوست، او پیروان خود را برای هجوم به منطقه سبز فرستاد منطقه‌ای به شدت محافظت شده که سفارت ایالات متحده و سایر سفارتخانه‌ها و دفاتر کلیدی دولت عراق و هم چنین کاخ‌ها را در خود جای داده است.

تجمعات صلح آمیز بوده اند، اما همگان نگران این موضوع بودند که به خشونت بیانجامد. معترضان خواستار برگزاری انتخابات جدید هستند. آنان می‌گویند که کل سیستم فاسد است و عراق باید کل سیستم سیاسی خود را تغییر دهد. همه نگران هستند که یک شبه جنگ داخلی درگیرد، زیرا رقبای مقتدی صدر معروف به چارچوب هماهنگی دارای گروه‌های شبه نظامی هستند و خود صدر نیز یک گروه شبه نظامی دارد. نگرانی عمیقی در بغداد وجود دارد که ما با یک جنگ داخلی روبرو هستیم.

با این وجود، این اتفاق بلافاصله رخ نمی‌دهد. درخواست‌های مختلفی برای گفتگو از سوی مردم در داخل دولت عراق و هم چنین رقبای صدر وجود دارد. او از هرگونه گفتگو امتناع می‌ورزد و این واقعا همان وضعیتی است که عراق در آن باقی مانده است.

چندین هفته فلج شدن وضعیت ادامه داشت تا آن که صدر اخیرا در توئیتی اعلام کرد که از سمت خود استعفا می‌دهد. با این وجود، او به طور کامل مشخص نکرده که آیا سیاست را ترک می‌کند یا خیر. او پیش‌تر نیز اقدامات مشابهی انجام داده است به خصوص پیش از انتخابات، زیرا تلاش می‌کند امتیاز بگیرد. ما مطمئن نیستیم که این بار حرکت او چه معنایی دارد، زیرا نمایندگان مورد حمایت اش در پارلمان پیش‌تر استعفا داده اند، اما او توضیح بیش تری نداده است.

آیا او صرفا بوروکرات‌ها و مقان‌های بلند پایه نهاد‌های دولتی مورد حمایت خود را مجبور به استعفا می‌کند و به آنان می‌گوید که دیگر به هیچ وجه در دولت شرکت نکنند؟ آیا او در آینده هیچ اظهارنظر سیاسی‌ای نخواهد کرد؟ او در این باره و درباره موارد دیگر شفاف سازی نمی‌کند. پس از بیانیه مقتدی در توئیتر در روز دوشنبه در مورد چگونگی ترک سیاست، بغداد تبدیل به یک جهنم کامل شد..

درگیری بین معترضان و گروه‌های شبه نظامی به شدت افزایش یافت. قوانین منع رفت و آمد در بغداد وضع شده است. درگیری فراتر از منطقه سبز گسترش می‌یابد به محله‌های بغداد می‌رود به ویژه محله‌هایی که طرفداران صدر در آن هستند و ما اخبار درگیری را در شهر‌هایی مانند بصره که جنوبی‌ترین شهر عراق است و در ناصریه و دیوانیه شهر‌های مهم دیگر عراق در جنوب آن کشور نیز می‌شنویم.

برای یک شهروند معمولی عراقی که آن شب وحشت (دوشنبه) را سپری می‌کرد واقعا حس بازگشت به جنگ ایجاد شده بود جایی که در طول شب صدای تیراندازی مداوم شنیده می‌شد. ما نمی‌دانستیم که آیا روز بعد با یک جنگ داخلی در کشور بیدار خواهیم شد یا خیر.

با این وجود، روز بعد، کمی بعد از ظهر به وقت بغداد مقتدی صدر یک کنفرانس مطبوعاتی برگزار می‌کند. در این کنفرانس مطبوعاتی او تنبیه شده به نظر می‌رسد او از مردم عراق به دلیل خشونت رخ داده و به دلیل آن چه که در آن شب از سر گذرانده اند عذرخواهی می‌کند.

او پیروان خود را تنبیه می‌کند و می‌گوید که جنبش آنان خشونت آمیز نیست آنان نباید عراق را به فساد و خشونت بکشانند. او می‌گوید همان طور که عراق از قبل فاسد شده است ما به مشکلات بیش تری نیاز نداریم. او حتی تا جایی پیش می‌رود که می‌گوید هم کسانی که کشته شده اند و هم قاتلان همه در جهنم هستند که محکومیت بسیار شدیدی برای پیروان خودش محسوب می‌شود.

او هم چنین به پیروان خود یک ساعت فرصت می‌دهد تا منطقه سبز را ترک کنند و جلوی خشونت‌ها را بگیرند. اتفاقا تاثیر آنی بود. زیرا زمانی که به پیروان اش گفت از منطقه سبز خارج شوند همه نفس راحتی کشیدند، چون می‌دانستند از او پیروی خواهند کرد.

شاید بپرسید چه چیزی باعث چرخش موضع مقتدی صدر شد. پاسخ این است: آیا می‌توانم در زمره مرجعیت سیاسی شیعه عراق قرار گیرم؟ این خواسته مقتدی صدر است. او اگرچه عمامه بر سر دارد و بسیار شبیه یک روحانی است، اما صلاحیت یک روحانی برای تبدیل شدن به یک مرجع شیعه برای شیعیان را ندارد.

مسلمانان شیعه باید یک روحانی بلندپایه خاص را پیدا کنند که بتواند آنان را در مسائل شخصی، اجتماعی و حتی گاهی در مسائل سیاسی هدایت کند، اما برای تبدیل شدن به آن شخص باید آموزش‌های زیادی را طی کنید و به این درجه یعنی درجه اجتهاد برسید جایی که اساسا آیت الله شوید.

پدر مقتدی که پایگاه نهضت صدر را که امروز می‌بینیم تشکیل داد هم آیت الله و هم رهبر جنبش اجتماعی بود. شخصی به نام "کاظم الحائری" که شاگرد پدر مقتدی بود اخیرا وارد عمل شد. او و مقتدی با یکدیگر رابطه‌ای دائمی داشته اند. اختلاف نظر‌هایی میان شان وجود داشت، اما پیش از توئیت مقتدی هفته گذشته حائری بیانیه‌ای را منتشر کرد که وضعیت را تغییر داد. این بیانیه حاوی دو نکته مهم بود.

حائری ابتدا مقام و دفتر خود را ترک می‌کند و می‌گوید اگر یکی از پیروان اش نیاز به راهنمایی مرجعیت داشت باید نزد آیت الله خامنه‌ای مقام عالی رهبری ایران برود. این امر در تشکیلات مذهبی شیعه بی سابقه است.

مقتدی صدر

حائری خود در ایران زندگی می‌کند. هیچ کس موقعیت خود را به عنوان یک مرجع تقلید رها نمی‌کند و به فردی نمی‌گوید به مرجع دیگری رجوع کند. این اولین ضربه‌ای است که در بیانیه به مقتدی صدر که تمام جنبش خود را حول محور یک ملی گرا و ضد ایرانی عراقی بنا کرد وارد شد و به طور ضمنی به او و پیروان اش گفته که باید به آیت الله خامنه‌ای روی بیاورند.

دومین ضربه بزرگ انتقاد حائری از مقتدی در بیانیه است. او می‌گوید که او وارث واقعی میراث خانواده صدر نیست این خانواده سرشناس روحانی که دهه‌ها در عراق حضور داشته است. او هم چنین می‌گوید که مقتدی صدر در حال ایجاد این نزاع و هرج و مرج و تنش فراوان در میان شیعیان است.

اتفاقا او هرگز نام صدر را نمی‌برد، اما کاملا واضح است که در مورد چه فردی صحبت می‌کند. این بیانیه یک سیلی محکوم به گوش مقتدی صدر بود این که او حتی مورد انتقاد از سوی نزدیک‌ترین افراد به پدرش قرار گرفته است. این بیانیه باعث نوعی انفجار روحی در صدر شد.

من فکر می‌کنم در واشنگتن اوضاع عراق ساده انگارانه بررسی می‌شود. این گونه تصور می‌شود که گویی که صدر قهرمان ضدیت با نفوذ ایران در عراق است و چارچوب هماهنگی عده‌ای شرور مورد حمایت ایران هستند در حالی که واقعیت آن است که در داستان سیاست عراق فعلی همه بازیگران به نوعی دست به شرارت می‌زنند.

روابط تمام آنان با ایران بسیار پیچیده است. مقتدی صدر را به عنوان مثال در نظر بگیریم: در بسیاری از ملاقات‌ها و گفتگوهایم با دیپلمات‌های غربی از میزانی که آنان می‌خواهند باور کنند مقتدی صدر یک نیروی ضد ایرانی در عراق خواهد بود شگفت زده شده ام. آنان تاریخ خشونت‌های صدر علیه خود عراقی‌ها و امریکایی‌ها را فراموش می‌کنند.

او فقط تلاش می‌کند از احساسات مردمی در عراق که ضد ایرانی هستند به نفع خود بهره برداری سیاسی کند. هم چنین، یک روایت ساده در مورد چارچوب هماهنگی وجود دارد که همه اعضای آن شبه نظامیان طرفدار ایران هستند در حالی که در واقع، در چارچوب هماهنگی، شما فردی مانند "حیدر العبادی" نخست وزیر سابق در دوران جنگ داعش را دارید که با "عمار الحکیم" که از روحانیون و سیاستمداران نزدیک به غرب بود نیز ارتباط داشت.

عبادی خود نیز نزدیک به واشنگتن بود. بنابراین، همه افراد حاضر در چارچوب هماهنگی لزوما سیاستمداران طرفدار ایران نیستند و مقتدی صدر نیز صد در صد ضدایرانی نیست.

صرفنظر از همه موارد، آن چه به نظر من واقعا اسرارآمیز است تمایل به اجازه دادن به عراق برای سوختن است تا ایران اندکی از نفوذ خود را از دست بدهد. این در حالیست که صدر می‌توانست از طریق نمایندگان خود موضع ضد ایرانی اش را در پارلمان به پیش ببرد در آن صورت این موضوع به خشونت و تقابل منجر نمی‌شد بلکه به گونه‌ای صورت می‌گرفت که منافع عراق حفظ شود.

در حال حاضر، همگان از برگزاری یک انتخابات تازه صحبت می‌کنند یک انتخابات زودهنگام برای تمیز کردن صفحه و حرکت رو به جلو. مهم این است که گام بعدی هر چه باشد با مقتدی صدر مخالفت نکنند، زیرا اگرچه او شکست خورده به نظر می‌رسد، اما نشان داد که قدرت برانگیختن جنگ داخلی در کشور را دارد.

شما هرگز نمی‌خواهید فردی که پیش‌تر شکست خورده را با قدرت خیابانی تحقیر کنید و این درسی است که امیدوارم چارچوب هماهنگی در حین حرکت به جلو بیاموزد.

در دراز مدت درباره عراق آن چه واقعا من را نگران می‌کند این است که عراق برای فروش دموکراسی به مردم اش به دلایل واضح دوران سختی را پشت سر گذاشته است. عمدتا عملکرد ضعیف دولت در ۲۰ سال گذشته باعث شده مردم عراق احساس کنند شما نمی‌توانید ثبات و دموکراسی را همزمان و توامان با یکدیگر داشته باشند. این احساسی است که باعث تشدید خشونت‌ها خواهد شد.

نگرانی من این است که اگر انتخابات دیگری داشته باشیم هیچ کس متقاعد نشود از خانه بیرون برود و رای دهد، زیرا رای دهندگان واقعا باور نمی‌کنند که این انتخابات نتیجه بخش باشد.

از آنجایی که آنان برای یک انتخابات زودهنگام در سال ۲۰۲۱ میلادی بسیار سخت جنگیدند جنبش اعتراضی عراق برای تغییر قانون انتخابات با شکست سختی مواجه شد و به نظر می‌رسد که یک نخبه سیاسی ناراضی یعنی مقتدی صدر اساسا عصبانیتی را به راه انداخت.

کافی است تا عراق دوباره این کار را انجام دهد تا وضعیت مشابهی تکرار شود. به خاطر داشته باشید که حدود یک سال به طول می‌انجامد که انتخابات برنامه ریزی و اجرا شود و تشکیل دولت همواره ماه‌ها پس از آن به طول می‌انجامد.

عراقی‌ها هم چنان در این بلاتکلیفی به زندگی خود ادامه می‌دهند جایی که هیچ کاری انجام نمی‌شود و دولت ناتوان است و به نظر نمی‌رسد زندگی آنان ادامه پیدا کند، اما سایه خشونت همواره بالای سر آنان آویزان است.

اگر بخواهم کاملاً صادق باشم خوش بینی من به آینده عراق پابرجا بوده است. یکی از دلایل خوش بینی من این است که لفاظی‌های خیابانی اخیر ماهیتی ضد فرقه گرایی داشته و این یک گام رو به جلو است.

به عنوان یک دانشمند علوم سیاسی، من هم چنین می‌دانم که فرآیند دموکراتیزه کردن یک فرآیند بسیار طولانی است. می‌دانید همیشه یک قدم به جلو چهار قدم به عقب است.

وقایع چند روز اخیر به من این احساس را داد که می‌توانیم پیش برویم انتخابات داشته باشیم دولت تشکیل دهیم، اما هزینه‌هایی که می‌پردازیم این است که مردم عراق کمتر رغبتی به رای دادن خواهند داشت و کم‌تر به نهاد‌ها اعتماد خواهند کرد.

این قابل درک است ما در آستانه یک جنگ داخلی قرار داشتیم. بنابراین، من یک شهروند معمولی عراقی را سرزنش نمی‌کنم اگر به انتخابات بعدی نگاه کند و بگوید رای دادن اصلا فایده‌ای ندارد.

bato-adv
فرهنگی بازنشسته
Iran (Islamic Republic of)
۱۲:۴۵ - ۱۴۰۱/۰۶/۱۴
تاامثال نوری المالکی وعدم تعادل سیاسی دربین احزاب سیاسی عراق هستندعراق به امنیت نخواهدرسیدروس انگلیس امریکا نمیگذارندآسیاوافریقا پیشرفت کنند۴۰۰سال است
که وضع آسیا آفریقا بدترشده که بهترنشده است.
مجله خواندنی ها
انتشار یافته: ۱
bato-adv
bato-adv
bato-adv
پرطرفدارترین عناوین