فرارو- قسمت اول سریال «خاندان اژدها» در یک کلام چشمگیر و باشکوه بود. هر چیزی که سریال «بازی تاج و تخت» را به اوج رسانده بود، در یک ساعت اول این سریال تازه نیز به چشم میخورد: تبانیها و توطئههای خانوادگی و درباری، مبارزههای خونین و هیجانانگیز، صورتهای له شده با تبر، دست و پاهای قطع شده، و البته پرواز اژدها؛ دنیای جورج آر آر مارتین با تمام شکوه و جاذبهاش بازگشته است.
به گزارش فرارو؛ ماجراهای سریال حدود ۱۷۰ سال قبل از تولد دنریس تارگرین (مادر اژدهایان در «بازی تاج و تخت») آغاز میشوند؛ این سریال قرار است روایتی از اتفاقاتی باشد که منجر به سقوط خاندان پادشاهی تارگرین شدند؛ البته ماجراها در شش قسمت ابتدایی سریال طوری پیش میرود که از خودمان میپرسیم چطور این پادشاهی تا دو قرن بعد از این دوام آورده است؟ شروع سریال با ماجرای پادشاهی است که در انتخاب جانشین خودش مردد مانده است؛ موضوع اصلی در ادامۀ سریال هم همین مسئلۀ پادشاهی و تلاشهای افراد مختلف در نسلهای متوالی برای رسیدن به تخت آهنین است.
قسمتهای اول تا پنجم سریال متمرکز بر شخصیت شاهدخت رانیرا تارگرین، تنها فرزند شاه ویسریس اول است. رانیرا دختری شجاع و بلندپرواز است که میتواند جانشین مناسبی برای پدرش باشد. اما چون پادشاه بر اساس سنت باید حتما مرد باشد، عموی او دیمن تارگرین به عنوان ولیعهد انتخاب شده. زنان در این دنیای سلطنتی فقط نقش ابزار را دارند و بخش مهمی از تمرکز محتوایی سریال بر همین نگاه تحقیرآمیز نسبت به زنان است.
اما بعد از مرگ پسر تازه متولد شدۀ ویسریس، اعضای دربار علیه دیمن به شاه گزارش میدهند و او با خلع برادر، دخترش را به ولیعهدی خودش انتخاب میکند.
سریال «بازی تاج و تخت» بیش از هر چیز روی شخصیتهای منفی و شرورش تمرکز کرده بود، اما در «خاندان اژدها» دستکم تا قسمت ششم فقط شخصیت دیمن است که واقعا میشود او را یک موجود نفرتانگیز و سادیستی به حساب آورد. ظاهرا این سریال زمان بیشتری برای پروراندن شخصیتهای شرور خودش احتیاج دارد. شاید دلیل این موضوع این باشد که این سریال نسبت به «بازی تاج و تخت» حالت دراماتیکتری دارد و اکشن و افسانهپردازی آن تا حدی کمتر است. (خود جورج مارتین در مصاحبهای که اخیرا انجام داده است به این موضوع اشاره کرده که «خاندان اژدها» بیشتر شبیه نمایشنامههای شکسپیر است تا قصههای فانتزی و اسطورهای).
با اینکه صحنههای مبارزه و جنگ در این شش قسمت کم نیست، اما باز هم بیشتر زمان سریال به گفتگوها و مذاکرات درباری دربارۀ خیانت و وفاداری اختصاص دارد.
با اینکه هر از گاهی اسم افرادی از خاندانهای دیگر مثل لنیسترها، باراتیونها و استارکها را میشنویم، اما تمرکز اصلی بر خاندان تارگرین و روابط درونی آنهاست. از اینجهت این سریال فضای محدودتری نسبت به «بازی تاج و تخت» دارد و آن گستردگی لذتبخش و خیالانگیز را که بین سرزمینهای مختلف میچرخید ندارد.
«خاندان اژدها» در مجموع سریالی پرطمطراق و باشکوه است که هم جلوههای بصری چشمگیری دارد و هم داستانی پیچیده و پرکشش؛ اما البته طعم و رنگش یک کمی نسبت به «بازی و تاج تخت» کمتر است.