فرارو- "گوستاو مگنار ویتزو" وارث مزرعه پرورش ماهیای که امپراتوری ماهی سالمون نروژی محسوب میشود میتواند زندگیای رویایی داشته باشد، اما او به کارهای خیریه میپردازد و به گفته دوستاناش تنها تفاوتاش با افراد معمولی آن است که صفرهای بیش تری مقابل موجودی حساب بانکیاش دارد.
به گزارش فرارو به نقل از دیلی تلگراف، این یک سوال قدیمی است: ترجیح میدهید چه کسی باشید؟ اکثر ما عاشق ثروتمند بودن هستیم. با این وجود، برای "گوستاو مگنار ویتزو" مدل ۲۹ ساله و وارث مزرعه ماهیگیری و پرورش ماهی در نروژ که دارایی خالصاش تقریبا دو برابر تولید ناخالص داخلی سالانه بوتان است کل فرضیه غیرقابل قبول است.
ما در اسلو در یک آپارتمان پنت هاوس در منطقه لوکس ساحلی آکر بریج هستیم. ویتزو آنجا را از دوست خود اجاره کرده است. یک تلویزیون و یک تخت دو نفره و رنگهای مات و خطوط مستقیم در خانه دیده میشوند و قاب عکسهایی از "مرلین مونرو" بازیگر مشهور هالیوودی و "محمد علی" (کلی) بوکسور معروف.
کتابها و مجلاتی در مورد مد در خانه دیده میشود. هشت جفت عینک آفتابی در خانه وجود دارد. در مرکز خانه روی یک مبل به رنگ بژ "گوستاو مگنار ویتزو" نشسته است. به سمت جلو خم شده و دست اش را دراز میکند. ویتزو میگوید:"هی، من گوستاو هستم". شلوار سبز گشادی طراحی شده توسط تارینی طراح نروژی و یک جلیقه سفید را روی خالکوبیهای فراواناش پوشیده است. در حالی که سیگار میکشد متوجه مجسمه بزرگی میشویم که دو انگشت متقاطع شبیه نماد لوتو (لاتاری ملی بریتانیا) را نشان میدهند که با افتخار روی قفسه ایستادهاند.
ویتزو درباره خود میگوید:"در "فرویا" جزیرهای کوچک در سواحل شمال غربی نروژ بزرگ شدم. در آنجا به عنوان یک کودک بهترین دوران کودکی که یک شخص میتواند آرزو داشته باشد را تجربه کردم کودکیای سرشار از شنا و فوتبال".
"اودنی" مادرش یک پرستار خانگی بود در حالی که "گوستاو اسنر" پدرش یک شرکت پروش ماهی سالمون به نام "سالمار" SalMar را در سال ۱۹۹۱ راه اندازی کرد.
تجارت خیلی خوب پیش رفت. سالمار که با ۱۱ کارمند و چند قایق شروع به کار کرد در سال ۲۰۰۷ میلادی وارد بازار سهام عمومی شد و اکنون به عنوان دومین تولید کننده بزرگ ماهی سالمون اقیانوس اطلس در جهان با بیش از ۱۵۰۰ نیروی کار و بازاری تقریبا در هر قاره جهان و هم چنین مزارع پرورش ماهی از جمله در اسکاتلند مشغول به فعالیت است. سالمار سال گذشته ۱۹۸۲۰۰ تن برداشت انجام داد که با هر معیاری میزان ماهی زیادی محسوب میشود.
"ویتزو" کار چندانی با این تجارت نداشت، اما زمانی ۱۸ ساله بود پدرش او را پشت میز آشپزخانه نشاند و به او گفت که اساسا به دلیل قانون مالیات بر ارث او را سهام دار اصلی شرکت خواهد کرد. در آن روز، ویتزو یکی از جوانترین میلیاردرهای جهان شد. او هنوز هم یک میلیارد است و از دارایی خالصی در حدود ۳.۵ میلیارد پوند برخوردار است که با هر معیاری پول زیادی محسوب میشود.
ویتزو میگوید: "من به پدرم گفتم خب، اگر فکر میکنید این تصمیم خوبی است حتما خوب است". او میگوید: "این پایان صحبت بود".
او میافزاید: "پول تا حد زیادی در قالب سهام محدود میشود. من روز بعد فقیرتر یا ثروتمندتر نبودم. هنوز هم شرکت متعلق به پدرم است او تصمیم گیرنده است. اساسا این کاری اداری است این طور نیست که پول فورا به حساب بانکی شما انتقال یابد".
ویتزو به گونهای عمل میکند که گویی شخصیت "جی گتسبی" در رمان "جی گتسبی بزرگ" اثر اسکات فیتز جرالد است: وارث مرموز و باهوش با پول خانوادگی بیشتر از همیشه.
او میداند با آن پول باید چه کاری انجام دهد و تمایل طبیعی به کم گویی به ویژه در مورد زندگی عاشقانه اش دارد.
علیرغم آن که معمولا با سگ بول تریر خود به نام "آرو" در شهر دورافتاده تروندهایم در شمال نروژ زندگی میکند، اما یک پست معمولی او در اینستاگرام ممکن است وی را با کروات مشکی و موهایی به سمت عقب و سوار در یک قطار لوکس به مقصد پاریس و یا همراه با زنی زیبا در حال آفتاب گرفتن و یا هنگام رانندگی در یک خودروی استون مارتین قدیمی نشان دهد. پدر "ویتزو" یک لامبورگینی اوروس ۱۶۰۰۰۰ پوندی دارد. البته شخصیت گتسبی داستان نوشته شده فیتزجرالد هرگز در رسانههای اجتماعی حضور نداشت! اما او نیز یک میلیونر در عمارتی مجلل بود که در آن اغلب مهمانیهای عجیب و غریب را برگزار میکرد.
ویتزو درباره خودش میگوید: " خب، من از فرویا جزیرهای کوچک در نروژ هستم. در حال حاضر من در مدلینگ فعالیت دارم، اما همزمان یک سرمایه گذار هستم و کارهای خیریه نیز انجام میدهم". او با انگلیسی آرام و شکسته میگوید: "اما من یک مرد معمولی هستم که فوتبال را دوست دارم، ورزش کردن را دوست دارم و هر از گاهی مهمانی برگزار کرده و دوستان ام را دعوت میکنم".
ویتزو هفتهای یکبار پدر و مادرش را میبیند و حلقه دوستان کوچکی دارد. او میگوید: "خوشحالم که در یک خانواده معمولی بزرگ شدم و فکر میکنم این جزو ارزشهایی هستند که با خود دارم و خواهم داشت".
او جدای از کار مدلینگ وقت خود را در سرمایه گذاری بر روی استارت آپها و اداره بنیاد خیریه اش صرف میکند و میگوید: "من خجالتی هستم، اما وقتی در کار مدلینگ هستید به نوعی در حال انجام یک بازی هستید میتوانید وانمود کنید که شخص دیگری هستید و این بسیار سرگرم کننده است. به علاوه، شما افراد بسیار خوبی را ملاقات میکنید. او میگوید در حوزه مد عموما افراد از پیشینه او بی اطلاع هستند. او میگوید:"سعی نمیکنم پنهان کنم احساس میکنم اگر بخواهند احساس شان را نسبت به من تغییر دهند این به خودشان بستگی دارد. اما این اولین چیزی نیست که وقتی وارد اتاق شویم بگویم. اگر بدانند و بپرسند جواب میدهم".
در حال حاضر او هیج نقش فعالی در شرکت پرورش ماهی سالمار ندارد، اما با صندوق Wiski Capital که در آن مشارکت دارد در کسب و کارهای نوپای مرتبط با فناوری سرمایه گذاری میکند از اپلیکیشنهای ردیابی انرژی گرفته تا Keybutler جایگزین دیجیتالی برای محافظ کلیدها.
او مشاورانی دارد، اما هنوز هم برای راهنمایی تجاری بیشتر به والدین اش مراجعه میکند. او درباره پدر و مادرش میگوید:"اودنی مادرم مهربانترین و بهترین فردی است که میشناسم. او دیگر کار نمیکند و پدرم نیز اخیرا از سمت مدیر عاملی سالمار کناره گیری نمود، اما هم چنان در آن تجارت فعال است".
او سه فرشته روی بدن اش خالکوبی کرده که به معنای حضور خود کنار پدر و مادرش میباشد.
ویتزو میگوید: "من از مادر و پدرم آموخته ام که اگر به چیزی علاقه دارید پس از آن که با سخت کوشی راه طولانی را طی کردید به آن دست خواهید یافت". پس از اتمام دوره مدرسه با توجه به این که پسر رئیس شرکت بود شجاعانه به مدت دو سال در مزارع ماهی سالمون با افراد عادی کار کرد. او صبح زود بیدار میشد و با قایق برای ماهیگیری میرفت. او میگوید: "این یک تجربه واقعا عالی بود خیلی خوب است که تمام روز بیرون از خانه کار کنید و از بدن خود استفاده کنید. به خانه که میرسید خسته خواهید بود. من چیزهای زیادی در مورد صنعت و نحوه کار کردن از فرآیند تخم ریزی تا صید ماهی آزاد ۵ کیلوگرمی در جهان را آموختم".
اکنون، اما او تنها ناماش در فهرست سهام داران است و در عمل هیچ برنامهای برای درگیر کردن خود در امور روزمره شرکت ندارد. او میگوید:"اگرکسی باشد که از من بانگیزهتر و پرشورتر باشد باید این کسب و کار را انجام دهد".
البته "ویتزو" همیشه تا این اندازه آرام نبوده است. او در سن ۱۹ سالگی به دلیل رانندگی با سرعت ۱۸۰ کیلومتر بر ساعت در منطقهای که حداکثر سرعت مجاز ۶۰ کیلومتر بر ساعت بود دو هفته را در زندان گذراند. او سعی نمیکند این موضوع را پنهان کند و میگوید:"قانون برای همگان یکسان است وقتی کار نادرستی انجام میدهید باید مجازات را بپذیرید".
او پیشتر مهمانیهای زیادی برگزار میکرد، اما در سن ۲۹ سالگی آرام شد. او میگوید:"اگر دوستان ام بیرون بروند با آنان بیرون خواهم رفت، اما نه به یک کلاب شبانه. نشستن در جایی که بتوانید صحبت کنید لذت بخشتر از پریدن به مدت چهار ساعت است. اکنون نمیتوانم آن قدر آن جنب و جوش سابق را داشته باشم". در عوض، او اکنون با سرگرمیهای سالم سازگارتر است. نه بار در هفته ورزش میکند به کشورهای مختلف سفر کرده و در بنیاد خیریه The W Initiative که سال گذشته تاسیس کرد سرمایه گذاری کرده که تمرکز آن بر سلامت و آموزش کودکان است. یکی از اولین پروژههای آن بنیاد فراهم ساختن امکان دسترسی بیش از ۴ هزار کودک در اوگاندا به آب تمیز و امکانات بهداشتی بوده است.
او میگوید "دانش و یادگیری مهمترین چیز است. بنابراین، با توجه به پیشنیه خود جایی که احساس خوشبحتی میکردم و تربیت خوب و مدرسهای ایمن در دسترس داشتم میخواستم تلاش کنم به افراد بیش تری فرصتهای مشابه را ارائه دهم".
این تلاشی چشمگیر برای فردی است که میتواند با پولی که دارد تقریبا هر کاری انجام دهد سرش را در کوکائین فرو برده و خود را غرق کوکائین سازد یا برای مثال، سهام منچستر یونایتد باشگاه محبوب اش را بخرد یا به فضا سفر کند، اما این کارها را تکرد و زمانی که صحبت درباره بشردوستی و خیریه میشود "ویتزو" بیشتر انگیزه پیدا میکند.
یکی از خالکوبیهای روی بدن ویتزو خدای یونانی "آنتائوس" است که تمام قدرتاش را از حفظ تماساش با زمین میگرفت.
اطرافیان "ویتزو" میگویند او مردی مهربان و دلسوز است و تنها چیزی که او را متمایز میسازد این است که چند صفر بیشتر در حساب بانکی مقابل عدد موجودی خود دارد.
ویتزو در نروژ یک سلبریتی محسوب میشود و گهگاه مردم میخواهند با وی عکس بگیرند.
"ویتزو" میگوید: "البته زمانی که مست هستند. در نروژ مردم تا زمانی که مشروب الکلی ننوشند بسیار خجالتی هستند من نیز خود خجالتی هستم". او میگوید به خوبی میتواند تشخیص دهد چه فردی به دلایل مزورانه و یا با طمع کسب پول به او نزدیک میشود. او میگوید اکنون قصد برگزاری مهمانی را ندارد، اما شاید تابستان امسال در کنار دریاچه یک مهمانی برگزار کند. او میگوید باید لباس بپوشد و برای کار مدلینگ عکسبرداری خود را به اتمام رسانده و سپس به عکسبرداری دیگری به میلان پرواز کند پیش از آن که پایان هفته برای ملاقات والدین اش بازگردد.
او در حالی که انگشتان اش را روی میز میکوبد میگوید:"فکر میکنم ما تقریبا همه چیز را پوشش داده ایم". به او میگوییم آیا توصیهای برای جوانان دارد؟ او میگوید:"نمی دانم فقط معمولا همه چیز درست میشود. هر چیزی که در مورد آن استرس داشته باشید میگذرد".
بله، منصفانه به نظر میرسد. برای "گوستاو مگنار ویتزو" همه چیز معمولا خوب خواهد بود و خوب پیش میرود.