دفعه پیش که در روستای امامزاده داوود (ع) سیل آمد ۶۸ سال پیش بود؛ سال ۱۳۳۳ شمسی که مردم به سختی و با اسب و قاطر خودشان را به امامزاده میرساندند. آنموقع وضع چگونه بود؟ شاهدان عینی از حادثه سیل آنسال روایت کردهاند برای تاریخ.
به گزارش فارس، از اوایل تیرماه سال ۱۳۳۳ شمسی بارندگی شدید در شمال غرب تهران آغاز شده بود و در مناطقی نیز سیل جاری شده بود و ۵ مرداد پس از بارندگی شدید و طغیان آبراههها سیل به روستای امامزاده داوود (ع) رسید و خسارات و تلفات به بار آورد.
عجیب و تأسفبار اینکه در آن سالها از عملیات امداد و نجات برای سیلزدگان خبری نبود و اصلا حتی معلوم نشد چند نفر در این حادثه کشته شدهاند؛ فقط بعدها بنا به تخمینها اعلام شد در مجموعه سیلهای شمال غرب تهران در تابستان آنسال بیش از ۲ هزار نفر کشته شدهاند.
شرح ماجرای آن حادثه از زبان خادم حرم امامزاده داوود (ع) در روز سیل چنین است: «قبل از اینکه در روستای امامزاده داود (ع) سیل بیاید در روستای فرحزاد سیل آمد. بعد از سیل در فرحزاد حدود ۳۰ تا ۴۰ روز مداوم باران میبارید. در روز ۵ مردادماه آب از زمین و آسمان میجوشید. قیامتی به پا شده بود. از کوهها و از رودها همه آب بود که موج میزد. این سیل در عرض یک ساعت کل روستا را شست و تعداد زیادی را آب برد. ما حدود ۶۰ روز دنبال جنازهها میگشتیم و آن زمان که پزشکی قانونی نبود هر جنازهای را که پیدا میکردیم در همان حاشیه رودخانه دفن میکردیم. آنقدر جنازهها زیاد بودند و زیر آوار سیل مدفون شده بودند که بوی بسیار بدی در روستا پیچیده بود. اما قبر حضرت امامزاده داود (ع) هیچ آسیبی ندیده بود».
این هم روایتی دیگر از قول یکی از ساکنان آنروزهای روستای امامزاده داوود (ع): «در گذشته زائران ظروف مسی و مجمعههای بزرگ را نذر امامزاده میکردند و در زیر درخت بزرگی که در صحن شمالی حضرت قرار داشت نام واقف را روی آنها حکاکی میکردند... ما شب قبل از سیل از روستا رفتیم و فردای آنروز وقتی به روستا برگشتیم، دیدیم که چیزی در روستا نمانده... پدرانمان جنازهها را در حاشیه رودخانه دفن میکردند. یکی از مجمعههای بزرگ مسی روی مدفن امامزاده افتاده بود و از قبر حضرت مراقبت کرده بود و همین امر موجب شده بود تا آب به قبر حضرت نرسد».