کیهان نوشت: جهان در آستانه «نظم جدید» است. همانها که میراثداران نظم کهنه میباشند از پایان عمر این نظم سخن گفتهاند؛ آمریکاییها، اروپاییها در دو سطح سیاسی و کارشناسی گفتهاند نظم دوقطبی و نظم نوین آمریکایی به پایان رسیده است.
روسیه و ایران در قالب نظم قبلی نمیگنجند و بهخصوص برگزاری اجلاسی چندوجهی در تهران و ادبیات صریح و ستیزهجویانه رهبران آن علیه غرب آغازی بر تحولات سریع در منطقه ارزیابی میشود.
در بحران اوکراین همه غرب رو در روی یک کشور آسیایی - اروپایی یعنی روسیه قرار گرفتهاند. صورت مسئله خیلی ساده است، همه کشورهای اروپایی و آمریکایی و کشورهای آسیایی متصل به آنان با احساس نگرانی از بازگشت قدرتمندانه روسیه به عرصه جهانی و با احساس نگرانی از به هم پیوستن روسیه و چین درصدد محاصره روسیه برآمده و آن را به میدان جنگ فراخواندند. توانایی غرب از حیث سیاسی، اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی کاملاً واضح است.
قدرت سیاسی غرب یعنی اجتماع نزدیک به ۸۰ کشور و قدرت اقتصادی آن یعنی نزدیک به ۸ تریلیون دلار مراودات تجاری در مقابل روسیهای با حدود ۴۸۰ میلیارد دلار قدرت تجاری و قدرت تکنولوژیک آن یعنی جایگاه اول تکنولوژی در مقابل کشوری در مرتبه هفتم یا هشتم تکنولوژی و قدرت نظامی آن یعنی جمع قدرت نظامی آمریکا و اروپا در مقابل کشوری که قدرت نظامی آن حدود یکچهارم آنان میباشد.
براساس منطق حاکم بر نظام پیشین بینالمللی، نتیجه این رویارویی بهطور قطع پیروزی آسان غرب بر روسیه بود و تئوریسینهای اقتصادی و نظامی غرب در هفتههای اول هیچ تردیدی در آن نداشتند و در ایران هم نظریهسازانی که با شاقول غرب تحلیل میکنند، از افتادن روسیه به دام غرب سخن میگفتند. این جنگ برای غرب تاکنون قطعاً بیش از ۲۰۰ میلیارد دلار هزینه داشته است. این جنگ بیش از شش ماه به درازا کشیده شده در حالی که روسیه سر جای خود ایستاده است.
بعضی در این تحولات بزرگ بینالمللی، تهران را به خویشتنداری و بیطرفی فراخوانده و از واژه نقش موازنهدهنده میان شرق و غرب سخن گفتهاند. این یک پیشنهاد منفعلانه است، اگر وارداتی نباشد. ایران در این روند نباید به نام بیطرفی، چشم خود را به فرصتهای بزرگ تحولات ببندد و به خود ضرر بزند.