روزنامه همشهری نوشت: دولتمردان این روزها از بهبود وضعیت اقتصادی میگویند، مردم از گرانیها حرف میزنند. دولتمردان، آمار و ارقام رشد شاخصهای اقتصادی را بیان میکنند، مردم از دخل و خرجی میگویند که با هم جور درنمیآید. خب کدام راست میگویند؛ مردم یا دولتمردان؟
مگر میشود هم حال اقتصاد کشور خوب باشد و هم مردم احوال اقتصادی خوبی نداشته باشند؟
ویرانهای که دولت قبل بهعنوان «اقتصاد» تحویل دولت سیزدهم داد، نیاز به محکمکاری داشت. دولتمردان در ۱۰ماه گذشته، جلوی فروپاشی اقتصاد کشور را گرفتند. پرداخت ماهانه ۱۳هزار میلیارد تومان از بدهیهای دولت قبل، تلاش برای عدماستقراض دوباره از بانک مرکزی، افزایش ۳برابری فروش نفت ایران، آزادسازی میلیاردها دلار از منابع ارزی بلوکه شده در کشورهای دیگر، اصلاح نظام پرداخت یارانه کشور به نفع مردم، رشد ۴۰درصدی صادرات ایران و... کارهای زیربنایی دولت فعلی برای بازگرداندن اقتصاد ایران به ریل درست و عبور از بحران است. ثمره این اقدامات هم آمار و ارقامی شده که دولت بیان میکند و نشان از بهبود اوضاع اقتصادی کشور دارد
قطعا هر اصلاحی، هزینه دارد، اما این هزینهها باید منطق داشته باشند، باید دلایل ایجاد آنها شفاف و روشن شوند. چرا؟ برای اینکه هر فردی بفهمد اگر دارد هزینهای پرداخت میکند، بابت اصلاحی است که در آینده به نفعش خواهد بود.
وقتی دولت سیزدهم دست به اصلاح نظام یارانهای کشور میزند، هم باید خودش هزینه این اصلاحات را بهعنوان مجری و متولی امور بپردازد و هم مردم.
گرانیها در حقیقت تکانههای این اصلاحات اقتصادی هستند که گریزی از آن نیست، اما در کنار آن رئیس دولت اصرار دارد که دلیل گرانی هر کالایی برای مردم کاملا روشن و شفاف شود. مگر میشود گرانی این روزها را انکار کرد. کافی است یک ماشین حساب برداریم و سراغ اعداد و ارقام سایت مرکز آمار یا بانک مرکزی برویم. با یک حساب و کتاب ساده میشود به میزان تورم قیمت کالاها پی برد. مردم به درستی از گرانیها گلایهمند هستند، اما تفاوت این گرانی با افزایش قیمتها در دوره قبل این است که حالا مردم دلایل این گرانیها را میدانند، یارانه متناسب با آن را دریافت کردهاند و درضمن چشم امید به آینده اقتصاد کشور دوختهاند.
ماجرای گران شدن بنزین در آبان۹۸ با افزایش قیمت کالاهای اساسی در اردیبهشت امسال را مقایسه کنید. منطق آن گرانی آبان۹۸به مردم توضیح داده نشد، اقناع عمومی صورت نگرفت و امیدی هم به آینده وجود نداشت، برای همین آتش خشمی در کف خیابان شعلهور شد که معاندان نظام هم بر آن دمیدند، اما در ماجرای افزایش قیمت کالاهای اساسی، با اینکه ابعاد گستردهتر و وسیعتری برای سفره مردم داشت به ناآرامی در کف خیابان منجر نشد، چون هم مردم نسبت به این افزایش قیمت قانع شدند و هم پذیرفتند که آن اقتصاد ویران شده در ۸سال گذشته، در حال بازسازی است.
در کف شیر نری خونخواره ای
غیر تسلیم و رضا کو چاره ای