فرارو- تاریکیای خفه کننده آپارتمانی در حومه آلماتی که مقامهای قزاقستان در آن در ماه ژانویه از "آیدوس ملدخان" راننده تاکسی میخواستند تا در برابر کشته شدن "آیکورکم" دختر چهار ساله اش سکوت کند را فرا گرفته بود.
به گزارش فرارو به نقل از نیواستیتسمن، آیکورکم دختر ملدخان یکی از حدود ۲۵۰ نفری بود که در جریان آن چه فعالان سیاسی قزاقستان انقلاب ناموفق خوانده اند جان باختند. این اعتراضات جدیترین ناآرامیها در تاریخ ۳۰ ساله قزاقستان پس از فروپاشی شوروی بودند و به "ولادیمیر پوتین" رئیس جمهوری روسیه اجازه دادند تا یگانهای چترباز نخبهاش را پیش از ماموریت برنامهریزی شده شش هفته بعد برای تصرف کییف آزمایش کند. زمانی که خبرنگار "نیواستیتسمن" به آپارتمان ملدخان رسید او با عصبانیت از پنجره به بیرون نگاه کرد. به سختی سرش را به نشانه سلام تکان داد. موبایلاش زنگ خورد. ملدخان پس از آن گفت: "تماس در مورد شما بود. آنان همه جا جاسوس دارند. دادستان به من گفت که با خبرنگار بریتانیایی صحبت نکنم، اما برایم مهم نیست".
ناآرامیها در غرب قزاقستان در تاریخ ۲ ژانویه پس از لغو سقف قیمت گاز مایع توسط دولت و افزایش دو برابری هزینه سوخت آغاز شد. ظرف مدت چند روز، نفرت از نخبگان حریص قزاقستان که در چهره نظربایف رئیس جمهور اسبق تجسم یافته بودند و خشم از فقدان تکثرگرایی سیاسی و ناامیدی از رکود اقتصادی عاملی برای اعتراضات در سراسر آن کشور بود.
هزاران نفر از مردم تقریبا در تمام شهرهای بزرگ به خیابانها ریختند. تظاهرات عمدتا مسالمت آمیز بود اگرچه درگیری با پلیس وجود داشت و در تاریخ ۵ ژانویه به نظر میرسید که انقلابی در قزاقستان ممکن است در حال وقوع باشد. یک دیپلمات اروپایی مستقر در نورسلطان پایتخت قزاقستان گفت: "اعتراضات قابل توجه بود و همگان را غافلگیر کرد."
این زمانی بود که نیروهای وفادار به نظربایف یک کودتای ادعایی را آغاز کردند و جنگ قدرتی را در میان نخبگان به راه انداختند که به پوتین اجازه میداد خود را بر قزاقستان تحمیل کند و از متحدش قاسم "جومارت توکایف" رئیس جمهور قزاقستان حمایت کند. نظربایف در سال ۲۰۱۹ میلادی توکایف را به عنوان جانشین خود انتخاب کرده بود، اما روابط بین آن دو تیره و تار شده بود.
به گفته ناظران سیاسی مستقر در قزاقستان استراتژی کودتا دوگانه بود. اعضای ارشد نیروهای امنیتی قزاقستان اقتدار توکایف را به چالش کشیدند و سعی کردند او را متقاعد کنند که قدرت را کنار بگذارد و اراذل و اوباش را استخدام کردند تا ساختمانهای دولتی و مغازهها را در آلماتی غارت کنند تا به مردم نشان دهند که او کنترل خود را بر اوضاع از دست داده است. چندین افسر پلیس در ۵ ژانویه در جریان خشونتها عمدتا در آلماتی کشته شدند.
پس از آن بود که کرملین وارد عمل شد. در ساعات اولیه ۶ ژانویه پوتین دو هزار چترباز روس را برای برقراری نظم به قزاقستان فرستاد. آنان زیر چتر سازمان پیمان امنیت جمعی (CSTO) یک اتحاد نظامی به رهبری کرملین از کشورهای شوروی سابق که پیشتر هرگز مورد استفاده قرار نگرفته بود در قزاقستان مستقر شدند. استقرار نیروهای روس شوکی برای شهروندان معمولی قزاقستان و یادآور کنترلی بود که کرملین میتواند اعمال کند.
"دینارا یگوبایوا" مجری اخبار تلویزیونی که از دوران بازنشستگی خارج شد تا مصاحبهها و تحلیلهایی را درباره ناآرامیها در کانال اینستاگرام خود منتشر کند میگوید:"من باید کاری در مورد آن انجام میدادم."
روایت رسمی این است که توکایف از سازمان پیمان امنیت جمعی درخواست کمک کرده است، اما برخی از تحلیلگران میگویند که پوتین با حمله برنامه ریزی شدهاش به اوکراین در ذهن اش احتمالا با توکایف تماس گرفته و به او گفته بود که سربازان روس را به قزاقستان اعزام میکند. یکی از تحلیلگران در نورسلطان میگوید: "او (پوتین) نیاز داشت که ناآرامیها در قزاقستان پیش از اوکراین حل شود و این راه او برای نشان دادن هدفاش بود".
نقش سربازان سازمان پیمان امنیت جمعی که عمدتا از روسیه بودند نگهبانی از فرودگاهها و سایر تاسیسات استراتژیک بود. با این وجود، ورود آن نیروها در ساعات اولیه تاریخ ۶ ژانویه و بازداشت رئیس نیروهای امنیتی قزاقستان که طرفدار نظربایف بودند نمایش قدرت بزرگی از سوی روسیه برای توکایف محسوب میشد. به دنبال استقرار چتربازان روس، توکایف به نیروهای ارتش قزاقستان دستور داد تا به آلماتی بروند و به زعم او با ۲۰ هزار تروریست که در تلاش برای سرنگونی دولت بودند مقابله کنند. او دستور شلیک به قصد کشتن را صادر کرد خطوط تلفن و اینترنت را قطع نمود و مرزهای کشور را بست. یکی از تحلیلگران میگوید که موفقیت استقرار چتربازان روس ممکن است بر پوتین در مرحله مهمی از برنامهریزی او برای حمله به اوکراین تاثیر گذاشته باشد. این تحلیلگر از قزاقستان میگوید:" او تاثیر روانی اعزام چتربازان روسی به قزاقستان را دید و گمان میکرد که تاثیر مشابهی بر اوکراین خواهد داشت".
بنای یادبود جنگجوی طلایی در مرکز میدان جمهوری در آلماتی قرار دارد جایی که مجسمه لنین زمانی بر پایتخت سابق قزاقستان خیره شده بود. این نماد ناسیونالیسم (ملی گرایی) قزاقستان است، اما آثار گلوله اکنون پایه آن را زخمی کرده است. این جایی بود که درست پس از غروب روز ۶ ژانویه افراد مسلح ناشناس تظاهرکنندگان مسالمتجو را به ضرب گلوله کشتند. دولت قزاقستان گفته است که باید در مورد تیراندازیها تحقیق کند اگرچه عملا هیچ تروریستی مشاهده نشده است و ظاهرا سربازان کنترل منطقه را در آن زمان در دست داشتند.
در تاریخ ۷ ژانویه ارتش قزاقستان کنترل آلماتی را در اختیار گرفت. معترضان ضد دولتی از خیابانها پاکسازی شده بودند و مقررات منع رفت و آمد اعمال شده بود اگرچه برخی از مردم به دنبال مغازههایی که ممکن بود باز باشند سرگردان شدند. این شامل "آیکورکم" نیز میشد که برادر و خواهر بزرگتر ۱۸ ساله اش او را در حالی که در شهر در حال رانندگی بودند با خود برده بودند. خودروی آنان در حوالی میدان جمهوری مورد اصابت گلوله قرار گرفت. شاهدان عینی به خبرنگار "نیواستیتسمن" میگویند که سربازان را دیده بودند که به غیر نظامیان بدون هیچ گونه هشداری و بدون فریاد زدن تیراندازی میکردند.
هفته بعد، نیروهای پلیس با کلاههای سیاه به زور وارد بیمارستانهای آلماتی شدند. آنان صدها مرد مجروح را به ایستگاههای پلیس بردند و در آنجا این افراد را مورد شکنجه قرار دادند. دست کم شش نفر در بازداشت پلیس جان خود را از دست دادند.
"رومن واسیلنکو" معاون وزیر امور خارجه قزاقستان در مصاحبهای عناصر سرکش پلیس را به دلیل شکنجه معترضان مقصر دانست و گفته بود که دولت در حال تحقیق است.
او گفت: "این یک وضعیت بسیار پیچیده است. ۲۴۳ تحقیق در مورد شکنجه در حال انجام است".
او هم چنین این موضوع را که پوتین به توکایف گفته که چتربازاناش را به قزاقستان میفرستد رد کرد. "دیماش آلژانوف" تحلیلگر سیاسی قزاقستان شکست اعتراضات در ماه ژانویه را بیهودگی قیام علیه رژیمهای دزدسالار تحت حمایت پوتین میداند. او میگوید که تیراندازیها و شکنجههای سیستماتیک هشداری به شهروندان عادی قزاقستان بود. او میگوید: "شما باید به روسیه، قزاقستان و بلاروس به عنوان یک کلیت واحد و نه واحدهای سیاسی جدا از یکدیگر نگاه کنید. این نتیجه میراث فوری پس از شوروی است".
با این وجود، سفارتخانه کشورهای غرب اروپا عموما از توکایف حمایت کردهاند و به دنبال پاداش دادن به او برای موضع بی طرفانهاش در مورد تهاجم روسیه به اوکراین و اصرار او برای سوق دادن قزاقستان به سوی آیندهای دموکراتیکتر هستند. با این وجود، دیگر دیپلماتها تردید بیشتری دارند و میگویند که توکایف ۶۹ ساله ادامه دهنده راه نظربایف است. از زمان بروز ناآرامیها او به خانواده نظربایف اجازه داده تا مهمترین داراییهای اقتصادی خود از جمله بزرگترین بانک قزاقستان را حفظ کنند اگرچه قدرت سیاسی و نفوذ آنان در سرویسهای امنیتی قزاقستان کاهش یافته است.
نظربایف مردی مغرور است که درگیر میراث خود بوده است. او از زمان فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در سال ۱۹۹۱ میلادی بر قزاقستان حکومت کرد و خود را اِلباسی یا "پدر ملت" مینامد. هنگامی که در سال ۲۰۱۹ میلادی از ریاست جمهوری کنارهگیری کرد پایتخت را به نام خود تغییر داد و در یک مصاحبه به یاد ماندنی در سال گذشته موفقیتهای خود را به عنوان رهبر قزاقستان به یک زن مصاحبهگر تلویزیونی جوان گفت و هنگام صحبت چوب گلف طلاکاری شدهاش را به نمایش گذاشت. نظربایف علیرغم بازنشستگی به عنوان رئیس جمهور تلاش کرده بود با مصون نگهداشتن خود از تعقیب و برعهده گیری مقام ریاست شورای امنیت ملی ذکر شده در قانون اساسی کنترل خود بر قزاقستان را حفظ کند. این راه حل او برای مشکل جانشینی پیش روی رهبران رژیمهای دزدسالار شوروی بود که میخواهند قدرت را انتقال دهند، اما ثروت و نفوذ خود را نیز همزمان حفظ نمایند.
یک دیپلمات گفت: "پروژه جانشینی نظربایف کارساز نبود. رهبران حوزه شوروی سابق فکر میکردند که او ممکن است راه حل مناسبی برای این مسئله ارائه کرده باشد. اکنون آنان باید دوباره فکر کنند و بازنگریای در نوع رویکردشان انجام دهند". این درسی است که بعید به نظر میرسد از مقابل چشمان پوتین تقریبا ۷۰ ساله پنهان مانده باشد.
ملدخان در آپارتماناش عکسهای تلفن همراه اش را ورق میزد. عکسها یک خودروی سیاه رنگ با سوراخهای گلوله بر روی آن در جلو، در دو طرف و عقب را نشان میدادند. یکی از این گلولهها به سر "آیکورکم" اصابت کرده بود. او میگوید:"در قزاقستان، شما هیچ حقی ندارید". او توضیح داد که قصد دارد روز پس از مصاحبه با خبرنگار "نیواستیتسمن" قصد دارد از کشور فرار کند. ملدخان سپس وارد اتاق خواب اش شد و به آرامی یک کمد را باز کرد. داخل آن روی چوب لباسیها لباسهای "آیکورکم" قرار داشت. مرگ آیکورکم در آلماتی پر سر و صدا شد و تصویر او به عنوان ادای احترام در کنار یک ایستگاه کوچک انتقال برق متعلق به یک شرکت دولتی نقاشی شده است. گفته شد که کارگران در اوایل ماه ژوئن به دلیل "مسائل ایمنی" روی آن نقاشی کردند. ملدخان میگوید:"این مزخرف است. نقاشی دیواری به من ربطی نداشت، اما نمیتوانستم آن را باور کنم. آنان حتی نمیخواهند یاد او وجود داشته باشد. دختر کوچولوی من". او سپس شروع به گریه کرد.
: