فرارو- مکانها و خانههای تسخیر شده یکی از عناصر تقریبا ثابت فیلمهای ژانر ترسناک هستند. از ابتدای همین امسال تا الان چند فیلم و سریال داشتیم که محور اصلی داستانشان یک خانۀ تسخیر شده بود؛ از این بین میشود به سریال «دختر قبلی» و استاپموشن تحسینشدۀ «خانه» اشاره کرد. فیلم «نیمۀ قرن» هم دقیقا همان مضمون و همان حال و هوا را دارد و از اینجهت این یک داستان تکراری و کلیشهای است. اما در عین حال نقاط قوتی هم در فیلم وجود دارد که آن را به یک اثر سرگرمکننده تبدیل میکند.
به گزارش فرارو؛ داستان فیلم دربارۀ زن و شوهری به نامهای آلیس (چلسی گیلیگان) و تام (شین وست) است که برای گذراندن تعطیلاتشان یک خانۀ گرانقیمت را اجاره کردهاند. این خانه در نیمۀ قرن بیستم توسط معمار مشهوری به اسم فردریک بنر (استیفن لانگ) ساخته شده است. در اولین سکانس فیلم ما صحنهای مربوط به گذشتۀ این خانه را در همان اوایل ساخته شدنش میبینیم. در این سکانس میبینیم که یک زن و شوهر جوان خانه را اجاره کردهاند، اما خود بنر وارد خانه میشود و مرد را میکشد.
زمانی که تام و آلیس خانه را اجاره میکنند سالهاست که بنر ظاهرا از دنیا رفته، اما از همان ابتدا ما سایۀ حضور شوم و ترسناک او را در این خانه احساس میکنیم. آلیس پزشک اورژانس است و باید شب را در بیمارستان بگذراند. تام در خانه تنها میماند و با رازهای تاریک و هراسآور خانه رو به رو میشود. آن کسی که این رازها را با تام در میان میگذارد روح همان زنی است که در ابتدای فیلم شوهرش کشته شده بود.
یکی از نقاط قوت فیلم این است که بر خلاف اکثر فیلمهای مربوط به خانۀ تسخیر شده، خانۀ این فیلم یک عمارت قدیمی مثل قصر دراکولا نیست بلکه خانهای مدرن است که در قرن بیستم ساخته شده و به جای راهروها و دالانهای تنگ و تاریک، اتاقهایی کاملا دلباز با نمای شیشهای دارد. هنر کارگردان و فیلمبردار این بوده که همین معماری مدرن پر از شیشه را به بستری مناسب و باورپذیر برای داستان هراسآور فیلم تبدیل کردهاند.
شیوۀ روایت فیلم هم به خصوص در نیمۀ ابتداییاش طوری است که کشش زیادی برای مخاطب ایجاد میکند. ما میفهمیم که بنر عضو یک جور فرقۀ اهریمنی بوده که برای دست پیدا کردن به جاودانگی تلاش میکردهاند و کشته شدن مستاجران این خانه هم با این قضیه بیارتباط نیست. معماهای فیلم نسبتا خوب و جذاب از کار درآمدهاند و پایانبندی فیلم هم تا حدی غیرمنتظره و غیر قابل پیشبینی است.
اما شاید یکی از اشکالات فیلم این باشد که بین چند مضمون متفاوت سرگردان مانده و نتوانسته به شکل رضایتبخشی آنها را با هم ترکیب کند. از این جهت فیلم تا حدی نامنسجم و تکه پاره به نظر میرسد و این عدم تمرکز باعث شده که هیچکدام از مضامین فیلم به اندازۀ کافی پرورده و پخته نباشند. در یک سوم آخر فیلم از خودمان میپرسیم که الان واقعا مضمون اصلی فیلم چیست؟ رابطۀ بین زندهها و ارواح مردگان؟ فرقۀ اهریمنی فردریک بنر؟ نقائص معماری مدرن؟ یا حتی سرکوب زنان و سوءاستفاده از آنها توسط مردها؟ همۀ اینها هست و نهایتا هیچکدام نیست.
این ضعف بزرگی است که سطح فیلم را به طور کلی پایین میآورد و آن را صرفا به یک سرگرمی یک ساعت و نیمه تبدیل میکند که احتمالا چند ساعت بعد از دیدنش فراموشش میکنیم. اما در عین حال فضاسازی خوب و کشش معماها باعث میشوند که فیلم حداقل در همین مدت زمان یک ساعت و نیمه بتواند مخاطبش را به دنبال خودش بکشاند و کسالتآور و ملالانگیز نشود. این فیلم ماندگاری نیست، اما قطعا سرگرمکننده و گاهی واقعا ترسناک است.
- کارگردان: سونیا اوهارا (Sonja O'Hara)
- نویسنده: مایک استرن (Mike Stern)
- بازیگران: شین وست (Shane West)، استیفن لانگ (Stephen Lang)، چلسی گیلیگان (ChelseaGilligan)