فوتبال ایران در آستانه شروع رقابتهای لیگ بیستودوم دستخوش تغییر مهمی میشود. این تغییر برگرفته از تغییر نگاه نسبت به حضور مربی و سرمربیان خارجی است. در یکی، دو فصل گذشته به دلایل مشخصی ازجمله تحریمهای اعمالشده از سوی آمریکا و همچنین نوسان شدید ارز، فرصت همکاری با مربیان خارجی از دست رفت. از سوی دیگر، با تغییر دولت در ایران و نگاه نهچندان خوشبینانه به فعالیت مربیان خارجی در لیگ، حضور این دسته از مربیان که امیر قلعهنویی آنها را «چشمآبی» معرفی کرده (او گفته بود به مربیان ایرانی بها نمیدهند، چون چشمانشان رنگی نیست) کمتر هم شد.
بااینحال، تجربه حضور مربیان خارجی در فوتبال ایران و رشد قابل قبول نسل جدید بازیکنان، نشان داد اگر زمینه برای ورود چشمآبیهای رزومهدار فراهم شود، نفع و سودش را ایران میبرد. برای بررسی تأثیر این موضوع نیاز به سفر طولانی نیست. کارلوس کیروش گل سرسبد این دسته از افراد است. شاید منتقدانش او را با الفاظی همچون «شارلاتان» یا «دلال» خطاب کرده باشند، ولی بدون شک، آنها هم در خلوت از تأثیری که این مربی پرتغالی بر فوتبال ایران گذاشته است، آگاه هستند. کیروش نگاه فوتبالیستهای ایرانی به این رشته ورزشی و حرفهایگری در آن را تغییر داد. بزرگترین مثالش میتواند جهش فوقالعاده بازیکنی مانند مهدی طارمی باشد که این روزها بینالمللیترین چهره فوتبال ایران است.
علاوه بر این امر، ساختاری که کارلوس در فوتبال ایران پیاده کرد، نهادینه شد و حالا مربیان شاغل در لیگ برتر ایران میدانند فاکتورهای موفقیت یک تیم فقط در گلزنی خلاصه نمیشود. دیگر چهره تأثیرگذار خارجی که در فصول اخیر به ایران آمده و حضورش تا همین فصل پیش هم ملموس بود، برانکو ایوانکوویچ است. مردی که معمار عصر جدید باشگاه پرسپولیس است. او توانست بنایی نو در ساختار این باشگاه پرحاشیه به پا کند؛ بهطوریکه پرسپولیس بعد از خروج او چندان مشکل ساختاری نداشت. اتفاقا عمدهترین نقدی که بر تیم یحیی گلمحمدی در فصل پیش رفت، فارغ از درستی یا نادرستیاش، این بود که نان ساختار برانکو در این باشگاه را خورد و رفتهرفته با فاصلهگرفتن از آن اصول، فرصت قهرمانی را هم از دست داد.
در استقلال، دیگر تیم مطرح ایران نیز این ساختار بهوضوح مشخص است؛ وینفرد شفر از یکسو و آندرهآ استراماچونی از سوی دیگر، تغییرات مهمی به وجود آوردند. شفر، با تغییر نگاه بازیکنان، ذهن آنها را برای قهرمانی در فوتبال ایران مهیا کرد. او با این تیم جام حذفی را هم دشت کرد و چهبسا اگر بیمهری مسئولان وقت با این پیرمرد آلمانی نبود، توانایی قهرمانکردن استقلال در لیگ برتر را هم داشت.
حضور استراماچونی با تفکرات ایتالیایی و پایهگذاری سیستم ۲-۱-۴-۳ هم فصل جدیدی در این باشگاه بود. تیم او فوتبال جذاب و به نسبت مدرنی را بازی میکرد. استراماچونی، اما به دلیل دریافتنکردن مطالبات مالی، مأموریتش در استقلال را نیمهکاره رها کرد. این مأموریت نیمهکاره را فرهاد مجیدی با استفاده از ذکاوت و انگیزه جوانی کامل کرد. او در فصل گذشته با اتکا بر همان سیستم استراماچونی توانست استقلال را بعد از ۹ سال قهرمان لیگ برتر ایران کند. فرهاد در این مسیر دست به اقدام هوشمندانه دیگری هم زد و مسیر را برای ورود چهرهای جدید به فوتبال ایران باز کرد: گابریله پین. تئوریسین ساکت و ایتالیایی باشگاه استقلال تأثیر بسزایی در موفقیت این تیم در فصل گذشته داشت.
بااینحال، با رجوع به همان چند سطر نخست و تغییر نگاه به مقوله حضور خارجیها در ایران از یک سو و اهمیتدادن به نیروی داخلی از سوی دیگر، رفتهرفته پای چشمآبیها از فوتبال ایران بریده شد. بهطوریکه در فصل گذشته فقط باشگاه تراکتور بود که کار را به دستان سرمربی خارجی سپرده بود. سولدو در ابتدا و ساغلام در ادامه مسیر، سعی در موفقکردن تبریزیها در فوتبال ایران داشتند که موفقیتی از این حیث نداشتند. در سایر موارد، هر باشگاهی که مربی ایرانیاش را عوض کرد، او را با یک مربی ایرانی دیگر جایگزین کرد تا زمینه ورود خارجیها از بین برود.
حال و در آستانه شروع فصل ۲۲، به نظر میرسد شرایط برای بازگشت چشمآبیها به فوتبال ایران مهیاتر شده است. این بازگشت در دو زمینه در حال رقمخوردن است؛ اولی با استفاده از ترکیب جدید مربی ایرانی – دستیار خارجی است و دیگری ورود مستقیم سرمربیان خارجی. درباره گزینه نخست، حضور گابریله پین در استقلال بهعنوان دستیار فرهاد مجیدی، بهترین جواب را داد و آنها قهرمان شدند. دو تیم دیگر هم به غیر از استقلال از این ترکیب استفاده کردند. در سپاهان محرم نویدکیا از یک مربی خارجی برای دروازه تیمش استفاده کرد. این تیم در انتهای فصل به عنوان سومی رسید. فولاد هم با جواد نکونام به این ترکیب اعتقاد داشت. نکونام با استفاده از یک مربی اسپانیایی توانست این تیم را در رقابتهای آسیایی موفق کند. همین مورد حالا نگاه مدیران باشگاهی در فوتبال ایران را تغییر داده است. آنها شاید نخواهند هزینه دلاری زیادی برای سرمربی خارجی کنند، ولی در عوض میتوانند با آوردن یک دستیار خارجی، با پرداخت هزینهای کمتر، کادر فنی تیم را قوی کنند.
پرسپولیس، تیمی که قرار است همچنان با یحیی گلمحمدی به کار ادامه دهد، محتملترین تیمی است که به این مدل فنی رو خواهد آورد. همین حالا زمزمه حضور دستیاران آلمانی یا ایتالیایی در ترکیب کادر فنی این باشگاه به گوش میرسد.
از سوی دیگر، با توجه به پول خوبی که تعدادی از باشگاههای صنعتی دارند و البته اقبال به حضور مربیان مطرح خارجی، میتوان انتظار داشت که در شروع لیگ جدید، چندین تیم ایرانی کار را با سرمربیان خارجی استارت بزنند. سپاهان یکی از این تیمهاست. این باشگاه اصفهانی مشکل مالی ندارد و بعد از قطع همکاری با محرم نویدکیا، به نظر میرسد سراغ یک سرمربی مطرح خارجی خواهد رفت.
این شرایط میتواند در استقلال هم رقم بخورد؛ آنها که نتوانستهاند گزینه مدنظرشان بعد از فرهاد مجیدی را در اختیار داشته باشند، احتمالا سراغ همکاری با یک سرمربی خوب خارجی بروند. استقلالیها در فصول گذشته از این کار لطمه چندانی نخوردهاند و هوادارانشان هم راضی بودهاند. ضمن اینکه بعد از قهرمانی این باشگاه با فرهاد مجیدی، تداوم کار با یک سرمربی ایرانی در این باشگاه سختیهای خاص خودش را دارد. تراکتور و یکی، دو تیم دیگر که با وجود هزینههای زیاد نتوانستهاند نتیجه لازم را هم بگیرند، ممکن است زمینه را مجددا برای ورود سرمربیان چشمآبی فراهم کنند.
این موضوع شاید چندان به مذاق مربیان ایرانی خوش نیاید و مثل امیر قلعهنویی با واکنشهای منفی جبههگیری کنند، ولی پرواضح است که ورود مربیان با دانش خارجی، به قوی و حرفهایترشدن ساختار فوتبال ایران کمک میکند. آنهایی هم که نسبت به این موضوع شک دارند، بهتر است بدون حب و بغض، کارنامه افرادی مانند کیروش، برانکو و استراماچونی را در فوتبال ایران بررسی و مرور کنند.