فرهاد مجیدی، مربی جوان باشگاه استقلال، بالاخره به چیزی که از آن بهعنوان «شایعه» یاد میشد، رنگ واقعیت پاشید و از استقلال جدا شد. او در فاصله چند هفته مانده به تثبیت قهرمانی تیمش در لیگ برتر ایران، با این شایعه روبهرو شد که هنوز لیگ ایران به پایان نرسیده، مشتری جدیدی در لیگ امارات دارد. خودش هرگز چیزی را تأیید و تکذیب نکرد، ولی حالوروز الوصل امارات، تیمی که فرهاد چندین سال در آن توپ زده بود، این گمانهزنی را قدرت میبخشید که مجیدی قرار است به این باشگاه برگردد و این بار روی صندلی سرمربیگری آنها بنشیند. رابطه خوب مجیدی با مدیریت الوصل نیز مزید بر علت شده بود تا آنچه از آن بهعنوان شایعه یاد میشود، چندان هم بیربط جلوه نکند.
لیگ که تمام شد و فرهاد با چشمهای گریان مدال قهرمانی را به سینه چسباند، بیپرواتر از قبل از شایعه مذکور یاد شد. میگفتند این اشکها نه رنگ شوق، بلکه بوی «جدایی» میدهد. این بار دیگر نیاز به زمان زیادی نبود تا تصمیم فرهاد مجیدی قطعی شود؛ او با نوشتن بیانیهای از مدیریت استقلال خواست مجوز خروجش از استقلال به مقصد امارات صادر شود. مقصد، اما غیرمنتظره بود؛ الاتحاد کلبا! خبری از الوصل نبود و فرهاد مجیدی با تیم نهچندان مطرح اماراتی به توافق رسید؛ توافقی که عنوان میشود یکساله است و میتواند یک سال دیگر هم تمدید شود. او در میان بهت هواداران استقلال که میدیدند مدیریت باشگاه آبی نیز رضایتنامه را صادر کرده، عکسی با پیراهن باشگاه اماراتی گرفت تا جایی برای شک و شبهه باقی نماند. فرهاد سریعتر از چیزی که تصور میشد، استقلال را ترک کرد تا به امارات برگردد. از این به بعد او قرار است هدایت تیمی را در لیگ «ادنوک» به دست بگیرد که شرایط خوبی نداشته و از رده یازدهم تا چهاردهم امارات دستوپا زده است.
خروج فرهاد مجیدی از استقلال و وداع نابهنگام او با این باشگاه، حرفوحدیثهای زیادی در پی داشته است؛ عدهای به او تاخته و گلایه کردهاند که دوباره استقلال را تنها گذاشته و عدهای هم حق را به مجیدی دادهاند تا در عرصه مربیگری روزهای جدیدی را تجربه کند. در میان این دو تحلیل، رنگ دو نکته پررنگتر است: تصمیم به ترک استقلال از ترس فرهاد مجیدی است یا حس ماجراجوییاش گل کرده است؟
فرهاد ترسید
برای ترسیم ذهنیت عدهای که رفتن فرهاد مجیدی را پای ترسوبودنش میگذارند، میتوان به چند نکته کلی اشاره کرد؛ مواردی که قطعا میتوانست بیش از این هم باشد.
وداع در اوج: شاید مهمترین انگیزهای که باعث شد فرهاد مجیدی استقلال را ترک کند، سناریوی «وداع در اوج» است. او قدرتمندترین قهرمانی تاریخ لیگ برتر ایران را رقم زد و استقلال را بدون شکست، آنهم بعد از ۹ سال ناکامی، به قهرمانی رساند. فرهاد از نتایج سال آینده ترسید. او نگران بود خاطره خوشی که در ذهن هواداران ساخته، کمرنگ شود و دیگر روی سکو، کسی اسمش را با صدای بلند فریاد نزند.
دفاع از عنوان قهرمانی: این موضوع هم یک جمله کلیشهای دارد که کهنه نمیشود: قهرمانشدن سخت است، ولی دفاع از عنوان قهرمانی سختتر. شاید فرهاد مرد روزهای سختتر استقلال نبود. او احتمالا نگران این بود که نتواند استقلال را برای دومین سال پیاپی، موضوعی که قاعدتا خواست هواداران این باشگاه است، قهرمان کند. این مورد نیاز به روحیهای قوی، برنامهریزی مدونتر و البته تلاش دوچندان دارد. احتمالا فرهاد از لحاظ روحی و روانی آنقدر قدرت نداشت تا بماند و استقلال را برای دومین بار پیاپی قهرمان کند. او کار سخت را که قهرمانی بود، انجام داد؛ ولی از انجام کار سختتر که دفاع از عنوان قهرمانی بود، سر باز زد.
سختیهای احتمالی در سال دوم: ترس فرهاد مجیدی شاید در این زمینه بیش از بقیه موارد باشد. اتفاقا هر دو مورد نخست زیرمجموعه این بخش است؛ ولی اگر او همان «توهم توطئهای» را که بارها مربیان لیگ برتری در آن دمیدهاند، باور داشته باشد، احتمالا راضی به ماندن نشده است. به عبارتی، برای ماندن ترسیده است. فرهاد مجیدی در کنار چند مربی دیگر، در زمره آدمهایی است که زیاد از عبارت «نمیخواهند و نمیگذارند» که قهرمان شویم استفاده کرده است. در فصل جاری کمتر، اما در سالهای اخیر مکرر این جمله را گفته است. فرهاد مجیدی در مواجهه با چنین فرضیه و توهمی، ترجیح داد راه خروج را به جای بقا برگزیند.
سلطان خداحافظیهای نابهنگام: برای توضیح این مورد نیاز به واکاوی چندانی نیست. او شاید تغییراتی در فلسفه مربیگری خود ایجاد کرده باشد، اما ویژگیهای اخلاقیاش تغییر زیادی نکرده است. فرهاد در استقلال، سلطان خداحافظیهای نابهنگام است. اوجش در لیگ یازدهم بود که تیمش برای قهرمانی میجنگید، اما پایش را در یک کفش کرد که به دلیل مسائل خانوادگی باید به امارات برود. او استقلال را تنها گذاشت تا قهرمانی از کف این تیم برود. دو فصل بعد هم بهطور ناگهانی گوشههای زمین را بوسید تا یکباره با خداحافظیاش بسیاری را غافلگیر کند. اصل غافلگیری را این بار در درستترین زمان ممکن به جا آورد و در شرایطی که عنوان شده بود قراردادی سهساله با استقلال دارد، راهی امارات شد تا سرمربی تیم گمنام الاتحاد کلبا شود.
فرهاد مجیدی ماجراجو میشود
دلایلی که نشان میدهد فرهاد مجیدی از عدم توانایی برای تکرار قهرمانی ترسیده همانقدر که قابل وصف است، میتواند با زاویه دید دیگری بررسی شود. زاویهای که فرهاد را نه یک مربی ترسو، بلکه یک مربی جوان، ماجراجو و جویای نام توصیف میکند.
پختگی فرهاد مجیدی: واقعیت این است که فرهاد مجیدی در عرصه مربیگری، مربی پختهای شده است. او کارش را با دستیاری شروع کرده و هیجانات ناشی از ترشح آدرنالین را هم سپری کرده است. در فصل جاری، کمتر رو به بیان جملات هیجانی آورد و کمتر بهانه تراشید و بیشتر تلاش کرد در فضای مجازی حضور چندانی نداشته باشد و در نهایت مزد تحولاتش را گرفت. او به جای بهانه، کار کرد و استقلال را بعد از ۹ سال قهرمان کرد؛ آنهم در شرایطی که پیش از او، مربیان ریزودرشت زیادی به استقلال آمدند که نتوانستند کار فرهاد را تکرار کنند. او با چنین پختگیای، از لحاظ فنی به این نتیجه رسیده که نیاز به هدفی جدید در زندگی حرفهای خود دارد. پس تصمیم فرهاد، حاصل یک پختگی فنی است که احتمالا جزئی از برنامههای بلندمدت دوران مربیگریاش است.
نگاهی به آینده: انتخاب فرهاد مجیدی هوشمندانه است؛ جدایی از لیگ و تیمی که فشار و استرس زیادی به او وارد میکند، به مقصد تیمی که میتواند با فراغ بال، پروژه بازسازیاش را رقم بزند. در الاتحاد کلبا کسی از فرهاد مجیدی توقع قهرمانی ندارد. او همین که تیم را در میانه بالای جدول نگه دارد، کارستان کرده است. این پروژه، ولی میتواند برای فرهاد مجیدی فرصتی برای پیادهکردن ایدههای فنیاش باشد. اگر موفقیتی در این زمینه حاصل کند، آنوقت بهدرستی به هدفی که در سر دارد که رسیدن به نیمکت تیمهای بهتری در امارات و حاشیه خلیج فارس است، میرسد. او سالها در لیگ امارات بازی کرده و با شرایط این لیگ آشناست. بعید است فرهاد مجیدی بیگدار به آب زده باشد. الاتحاد کلبا، اولین پله از ماجراجویی عربی او خواهد بود.
گزینه باز بازگشت: دیگر نکتهای که جدایی مجیدی از استقلال را هوشمندانه جلوه میدهد، خرابنکردن پلهای پشت سر است. او بهعنوان قهرمانی محبوب از تیمی جدا شده که راه قهرمانی را گم کرده بود. فرهاد حالا هر زمانی که هوس کند، میتواند به تیم استقلال که مربیگری در آن کار سادهای نیست، برگردد. او رفت تا در استقلال جاودانه باشد. شاید اگر مجیدی میماند و استقلال را قهرمان نمیکرد، به این زودیها فرصت بازگشت نصیبش نمیشد؛ اما با این خروج او هر زمان که برگردد، دستکم خیالش راحت است که دو فصل را بهراحتی سرمربی این تیم میشود. این موضوعی است که مجیدی در بیانیه خروجش نیز آن را رد نکرده است؛ «مربیگری در امارات تجربه تازهای برای مربی ایرانی است و از این منظر پیشنهاد کار جدیدم را دریافت کردم و طی نامهای درخواست جدایی خود را تقدیم مدیریت کردم. از باشگاه میخواهم که با موافقت خود، من را در مسیر آیندهام حمایت کند. روزهایی خوب و پرامید برای استقلال آرزو میکنم و همین که شما را لحظهای از موفقیت اخیر استقلال شاد دیدهام، بزرگترین دستاورد و پاداش برای من است. خداحافظی بخشی از چالش شغل ماست. من را در کار تازهام همچنان همدل با خود بدانید. گوشه قلبتان اگر جایی دارم، آن بزرگترین جایگاهی است که در عمر ورزشیام به دست آوردهام. شک ندارم روزی خواهد رسید که با تجربه بیشتر و پختهتر استقلال را به قهرمانی آسیا میرسانم».
این دستاورد یک افتخار است و همانطور که فرهاد قبلا در دوران بازیگری در امارات محبوب بود امیدواریم در دوره مربی گری افتخارات قابل قبولی را کسب کنه.