مردم شوخ طبع تهران به «احمدشاه قاجار» آخرین پادشاه ایل قاجار «علاف» میگفتند، اما علت اینکه ریشه این صفت از کجا آمده و چرا به او این لقب داده شده، روایتهای جالبی دارد.
به گزارش همشهری، آخرین و هفتمین پادشاه از دودمان قاجار و پسر «محمدعلی شاه» که بعد از پدرش در سن ۱۲ سالگی به سلطنت رسید، «احمدشاه قاجار» بود. سابقه سفرهای طولانی، خوش گذرانیهای دور فرانسه، مهمانیهای پرسر و صدا و میگساریهای بی حد و مرز او به حدی بود که شاه را از رسیدگی به امور کشور و مردم بازداشته و علاقه او به این امور متفرقه باعث شده بود مردم تهران به طعنه لقب «علاف» را به این شاه قاجار دادند.
البته ملقب شدن احمد شاه به اینجا ختم نشد و مردم احمد شاه را علت قحطی گندم در سالهای جنگ جهانی اول در ایران میدانستند و همین موضوع باعث شد هر روز عدهای از مردم از گرسنگی تلف شوند.
در این میان احمد شاه قاجار مقدار زیادی گندم و جو در انبار سلطنتی انبار کرده بود و تمایل داشت به مردم گرانتر بفروشد و در میان مردم به «احمدعلاف» شهرت پیدا کرد. علافی در گذشته عنوان شغلی و وظیفه علاف جمعآوری و فروش علوفه برای دام بود. صحت احتکار گندم و غلات توسط احمد شاه را میتوان در یادداشتهای گوناگون دکتر «خلیل خان ثقفی» ملقب به «اعلم الدوله» جستوجو کرد.
همانطور که در یادداشتهای گوناگون «اعلم الدوله» آورده شده، «نخست وزیر ایران در زمان قحطی و حکومت «احمد شاه قاجار» مستوفی الممالک بود که با تمام قوا میکوشید جلوی محتکران را بگیرد.
مستوفی الممالک با «کیخسرو شاهرخ» که مسئول خرید آرد و گندم برای نانواییهای پایتخت بود مأموریت داد که احمد شاه را ملاقات و موجودی انبار او را به هر نحوی شده خریداری کند. این ملاقات صورت گرفت و احمد شاه بر سر قیمت بسیار چانه زد.
در این میان کیخسرو شاه عصبانی شد و گفت: «اعلیحضرت آن روز که به سلطنت رسیدید و در پیشگاه خداوند سوگند یاد کردید که حامی ملت ایران باشید، خاطرتان هست؟ آیا معنی آن سوگند این است که امروز مردم گرسنه بمانند و بمیرند درحالیکه انبارهای سلطنتی مملو از نعمت است.»
اگرچه یادآوری این جملات هیچ تاثیری در شاه قاجار نداشت به طوریکه شاهرخ مجبور شد موجودی انبار سلطنتی را آنطور که دلخواه شاه بود بخرد.