شاید ادعای علی مرادی درست باشد، ولی آنهایی که دلایل یکتا جمالی را برای مهاجرت از ایران خواندهاند، بهخوبی میدانند آنها قربانی شبکه ضعیف مدیریت ورزشی در ایران شدهاند و این مسئله مهمتر از برنامهریزی آنها با شبکهای شبهقاچاق (با فرض درستپنداشتن ادعای رئیس) است.
تبعات پناهندگی و مهاجرت دو دختر وزنهبردار ایرانی که بهتازگی به آلمان رفتهاند، همچنان ادامه دارد. هفته گذشته یکتا جمالی، دختر جوان و تاریخساز وزنهبرداری زنان ایران که تنها مدال این رشته را برای ورزش زنان در رقابتهای بینالمللی به دست آورده، از یونان، محل برگزاری رقابتهای وزنهبرداری تیم ملی ایران، گریخت و به آلمان رفت. گرچه ابتدا شایعه شد که او گم شده، ولی اندکی بعد مشخص شد جمالی از آتن به آلمان رفته و درخواست پناهندگی کرده است. فردای همان روز، پریسا جهانفکریان، دیگر وزنهبردار تاریخساز ایران که او هم موفق به کسب سهمیه تاریخی المپیک برای این رشته شده بود، خبر داد که به آلمان مهاجرت کرده و قرار است در ادامه مسیر تغییر تابعیت دهد و اگر بتواند برای این کشور وزنه بزند.
این دو خبر در شرایطی منتشر شد که علی مرادی، رئیس فدراسیون وزنهبرداری، برخلاف بازگشت اعضای اعزامی به یونان، چند روز اضافهتر در آتن ماند به این امید که یکتا جمالی را پیدا کند و او را به تهران برگرداند؛ امری که مشخصا توفیقی در آن نداشت. بعد از گذشت چند روز از آن اتفاق، حالا علی مرادی، رئیس جنجالی فدراسیون وزنهبرداری که بحث رفت و برگشتش به میز ریاست این فدراسیون سروصدای زیادی به پا کرد و این روزها هم درگیر مسئله بازنشستهبودن یا بازنشستهنبودن است، درباره پناهندگی و مهاجرت این دو دختر وزنهبردار در جمع خبرنگاران صحبت کرده و گفته است: «این موارد برای دنیای ورزش اجتنابناپذیر است. در همین المپیک قبلی یکی از دختران کشورهای بلوک شرق به کشور دیگری رفت. ورزش در همهجای دنیا فراز و نشیب دارد و باید بررسی کنیم تا جلوی این اتفاقات را بگیریم. باید انگیزه بیشتری به ورزشکاران بدهیم. اگر قرار باشد فردی با تمام خودخواهی خاستگاه را زیر سؤال ببرد، از ارزش اخلاقی به دور است؛ حالا چه بخواهد پناهنده شود، چه مهاجرت کند. این نفرات باید کمی توجه کنند و دید گستردهتری در مسائل داشته باشند. وزنهبرداری بانوان یک ورزش جدید است که در سه سال و نیم گذشته به اندازه ۵۰ سال کار در این رشته صورت گرفته است. برخی کشورها که این نفرات در آنها پناهنده شدهاند هنوز نتوانستهاند یک مدال خوب بگیرند».
حالا که دو دختر مستعد ورزش ایران مهاجرت کردهاند، تازه علی مرادی به یادش افتاده که باید از ورزشکان، بهویژه دختران ورزشکار حمایت شود: «ورزشکاران ما که مدال خوب گرفتند باید حمایت شوند. کلاس آموزشی بیشتری هم میگذاریم، اردوها را منسجمتر میکنیم و نشستی با نایبرئیس بانوان خواهیم داشت تا بانوان شرایط بهتری داشته باشند».
مسئله، ولی داستان نوشدارویی است که بعد از مرگ سهراب رسیده است. سؤالی که مرادی و مرادیها باید از خودشان بپرسند این است که اگر فرمول را در جیب داشتند، چرا تا به الان از آن استفاده نکردهاند؟ او بحث توبیخ خودش در این پرونده را هم با زیرکی بدون پاسخ میگذارد و میگوید: «این بحث حاشیهای است و دخترانی که در تیم ملی هستند، همه خانواده ما محسوب میشوند. این نفرات اگر نیاز به تذکر دارند تذکر میدهیم و اگر نیاز به تشویق دارند، تشویق میکنیم. این مسائل درونخانوادگی است. پدر خانواده اگر تذکر ندهد، وظایفش را انجام نداده است. سایر بحثها حاشیهای است. تیمهایی را اعزام کردیم که حتی نفراتشان بالای ۲۰ سفر به آمریکا داشتند؛ این افراد رفتند و بدون تنش بازگشتند. هرچه تلاش کنید باز فردی بخواهد کار دلش را انجام بدهد، بالاخره میرود».
بخش مهم صحبتهای علی مرادی مربوط به جایی است که میگوید یکتا جمالی با یک شبکه شبهقاچاق برای فرار هماهنگ کرده بود: «اینکه یک نفر شب بخوابد و صبح زود ساعت هشت به بهانه تماس با خانوادهاش ناپدید شود، اتفاقی برنامهریزیشده است. این مسائل سازماندهی شده بود و بدون برنامهریزی نمیشود چنین اتفاقاتی را عملی کرد. احساسم این است که یک شبکه قاچاق انسان این مسائل را مدیریت میکند. نمیشود غیر از این فکر کرد مگر اینکه سادهلوح باشید. امکان ندارد یک جوان ۱۷ساله شب بخوابد و صبح یک تصمیم دیگر بگیرد».
شاید ادعای علی مرادی درست باشد، ولی آنهایی که دلایل یکتا جمالی را برای مهاجرت از ایران خواندهاند، بهخوبی میدانند آنها قربانی شبکه ضعیف مدیریت ورزشی در ایران شدهاند و این مسئله مهمتر از برنامهریزی آنها با شبکهای شبهقاچاق (با فرض درستپنداشتن ادعای رئیس) است.
اتفاقا قربانی قاچاق ضدانقلاب هستن و آخرش هم باسرافکندگی برمی گردند