فرارو- داستان فیلم «جعبه سیاه» هم ساده است و هم بسیار پیچیده. یک هواپیما با سیصد مسافر سقوط کرده و همۀ سرنشینانش کشته شدهاند؛ سوال ساده این است که چرا این اتفاق افتاده است؟ اما یان گُزلان از دل این داستان و پرسش ساده، یک درام پر راز و رمز و هیجانانگیز دربارۀ فساد و توطئه و تصمیمگیریهای اشتباه بیرون کشیده است.
به گزارش فرارو؛ متیو (با بازی پیر نینی) تحلیلگر دادههای جعبه سیاه است و دارد دربارۀ سقوط یک هواپیمای مسافربری که از پاریس به دبی میرفته تحقیق میکند. او مشکوک شده است که احتمالا بعضیها قصد دارند علت واقعی این سقوط را لاپوشانی کنند. او هرچقدر که دقیقتر به صداهای ضبط شده در جعبه سیاه گوش میدهد، بیشتر مطمئن میشود که توطئهای در پشت پردۀ این سقوط هست؛ توطئهای که میتواند شغل و حتی زندگی خود او را هم تهدید کند. اما مسئله این است که حتی همسرش هم حرف او را باور نمیکند.
داستان اصلا پیچیده نیست، اما هنر کارگردانی و فیلمنامهنویسی گزلان «جعبه سیاه» را به یک بستۀ کامل از معماهای تاریک و اضطرابآور تبدیل کرده است. ریتم فیلم در طول حدود دو ساعت کاملا مناسب و فکر شده است و احساس تنش داستان دائما در حال افزایش است. بیننده هیچ چیز را پیشاپیش نمیتواند حدس بزند و دقیقا همراه با شخصیت اصلی فیلم به تدریج از رازهای پنهان این فاجعه سر در میآورد. این باعث میشود که همدلی مخاطب با شخصیت اصلی بیشتر شود و همان احساساتی را تجربه کند که او تجربه میکند.
هر رازی که آشکار میشود و هر سرنخی که به دست میآید بیننده را شگفتزدهتر و مشتاقتر میکند و هر بنبستی که پیش میآید ما را هم مثل متیو دچار سرگشتگی و گیجی میکند. چرخشهای ناگهانی در داستان فیلم کاملا اثرگذار و طبیعی از کار درآمدهاند و تعدادشان هم کم نیست. هر چقدر قصه جلوتر میرود متیو تنهاتر میشود و دیگران کمتر حرفهایش را باور میکنند. نقطۀ اوج این مسیر جایی است که حتی خود او هم وقتی میفهمد که یکی از حدسهایش اشتباه بوده شک میکند که نکند واقعا همه چیز توهمی از توطئه در ذهن خودش بوده باشد.
به چه کسی میشود اعتماد کرد؟ آیا همسر متیو هم بخشی از توطئه است؟ آیا کسی میخواهد متیو را بکشد؟ این پرسشها از ابتدا تا انتهای فیلم ما را به دنبال خودشان میکشانند طوری که اصلا زمان دو ساعتۀ فیلم به نظرمان طولانی نمیرسد. پایانبندی فیلم هم واقعا رضایتبخش و جذاب است.
پیر نینی بازی درخشانی در نقش متیو ارائه کرده و پیچیدگیهای احساسی و سرگشتگیها، ترسها و شکهای او را به بهترین نحو به مخاطب منتقل کرده است. فیلمبرداری فیلم کاملا بینقص است و در هر موقعیتی همان چیزی را به ما نشان میدهد که دوست داریم ببینیم. طراحی صوتی فیلم احساس دلهره و اضطراب را در فضا تشدید میکند و به نوعی میشود گفت یکی از عناصر کلیدی فیلم است.
در مجموع باید گفت «جعبه سیاه» یک بار دیگر ثابت میکند که برای داشتن یک فیلم رازآمیز و معماگونه نیازی نیست که حتما یک داستان عجیب و تخیلی داشته باشیم. داستان سادهای مثل سقوط هواپیما هم میتواند به مجموعۀ پرکششی از معماها تبدیل شود که بیننده را دو ساعت مشتاقانه به دنبال خودش بکشاند. این فیلم اسم بسیار مناسبی هم دارد، زیرا نه تنها داستانش دربارۀ جعبه سیاه هواپیماست بلکه خودش هم مثل یک جعبه سیاه پر از راز است.
- کارگردان: یان گزلان (Yann Gozlan)
- فیلمنامهنویسان: یان گزلان، نیکولاس بووه (Nicolas Bouvet)
- بازیگران: پیر نینی (Pierre Niney)، لو دو لاژ (Lou de Laage)، آندره داسولیر (Andre Dussollier)