بر اساس آخرین اعلام پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۰، نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل جراحتها و آسیبهای ناشی از درگیری و نزاع به پزشکی قانونی رجوع کردهاند.
ریحانه جولایی- مرد میانسالی مادر خود را از بالکن پرت کرد.
مردی پس از قتل پسرعمویش از اینکه زن مقتول را نکشته ابراز پشیمانی کرد.
یک زن سه فرزند خود را به قتل رساند.
مردی به خاطر عقب انداختن عروسی جان همسرش را گرفت و خودکشی کرد.
زنی شوهرش را کشت و جسدش را زیر تخت دفن کرد.
به گزارش شرق، اینها تنها بخش کوچکی از قتلهای خانوادگی از ابتدای فروردین ۱۴۰۱ است و از عادی شدن خشونت در خانوادهها حکایت میکند.
بر اساس آخرین اعلام پزشکی قانونی در سال ۱۴۰۰، نزدیک به ۶۰۰ هزار نفر در ایران به دلیل جراحتها و آسیبهای ناشی از درگیری و نزاع به پزشکی قانونی رجوع کردهاند. ۳۰ درصد از کل ارجاعات به بخش معاینات بالینی پزشکی قانونی مربوط به آسیبدیدگان ناشی از نزاع و درگیری است. سهم عمده این درگیریها هم در خیابان و در درون خانوادهها اتفاق افتاده است. البته گفته میشود درصد قابلتوجهی از نزاعها در آمار پزشکی قانونی ثبتنشدهاند.
در تقسیمبندی استانی آمار ارائهشده از سوی سازمان پزشکی قانونی، استان تهران با ۹۶ هزار و ۴۹۶ مورد، در صدر مراجعات مربوط به جراحتهای ناشی از درگیریها و نزاعها قرار دارد. خراسان رضوی با ۵۱ هزار و ۶۳۰ و اصفهان با ۴۱ هزار و ۶۴ نفر بعد از استان تهران در صدر جدول ایستادهاند.
«همسرکشی»، خشونتی است که این روزها خبرهای بسیاری از آن میخوانیم. به گفته برخی از جامعه شناسان، زمانی که زنان قصد جدایی دارند، اما امکان آن فراهم نباشد یا بهاجبار خانواده در شرایط نامطلوب به زندگی خود ادامه دهند، امکان بروز قتلهای خشن از سوی آنها بیشتر است. همچنین بیشتر زنان برای ارتکاب جرم از نفر سوم استفاده میکنند. در مردان، اما همسرکشی بیشتر به دلیل مسائل اقتصادی، ناتوانی در گفتگو و خیانت رخ میدهد.
فربد فدایی روانشناس معتقد است که والدین بیشتر به کشتن فرزندانشان روی میآورند. بر اساس آمار منتشرشده تعداد قتلهایی که پدر یا مادر به دست فرزندان کشته میشوند در مقایسه با قتل فرزندانی که یکی یا هر دو نفر از والدین در آن دست دارند بهصورت قابلتوجهی کمتر است. این روانشناس چندی پیش اعلام کرد که عمده قتلهای خانوادگی بدون نقشه قبلی و براثر جنون لحظهای اتفاق میافتد.
محمدرضا ایمانی، روانشناس گفت: ما یاد نگرفتهایم که رفتار و احساسات خودمان را کنترل و مدیریت کنیم. درواقع برای مدیریت موضوعات اجتماعی هیچ آموزشی ندیدهایم و نمیدانیم در شرایط بحران باید چهکاری انجام دهیم. در شرایط عصبانیت نباید تصمیمگیری کنیم. زمانی که ما آگاهانه تصمیم نمیگیریم باعث آسیب رساندن به خود و دیگری میشویم و دلیل همه این مسائل نداشتن یک روان سالم است.
به عقیده ایمانی بیشتر مردم ایران دچار هیجانات آنی هستند و تحت تأثیر همین هیجانات تصمیمات لحظهای و بعضاً نادرست میگیرند و همین باعث میشود که ما به یک جامعه عصبانی تبدیل شویم، جامعهای که در تعاملات روزمره هم با یکدیگر مشکلداریم و نظرات مخالف را نمیتوانیم بپذیریم و این مسئله تبدیل به دلیلی برای نزاع میشود.