خانه سلطنتی یا عمارتی یک طبقه که پشت دیوارهای بلند، آجری و رسوب گرفته در جایی از جنوب خیابان ولیعصر (عج)، بالاتر از چهارراه مولوی، روبهروی مهدیه تهران، از نظرها پنهان شده است. جایی کمتر کسی از اهالی و کسبه، از آن مطلع است. رهگذران هر روز و هر ساعت از کنارش میگذرند، بیآنکه بدانند در پس همان دیوار بلند، آجری و رسوب گرفته، عمارتی است خاطرانگیز که بخش مهمی از تاریخ کشور در آن رقم خورده است. هنوز هم بعد از بیش از ۱۷۰ سال، زیباست و مجلل. از حیاط و حوض فیروزهایاش گرفته تا تالار و ایوان با طاق نیمدایرهای، اندرونی ۸ دَر و سالن شاهنشینش، چشم را مینوازد. البته به شرطی که مجوز ورود به ملک «اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران» را داشته باشید! بله؛ درست خواندید! برای بازدید از این بنای ملی باید نظر مساعد مسئولان اتحادیه صنف گوشت گوسفندی تهران را جلب کنید. تا انتهای گزارش همراهمان باشید تا از چرایی «مورد عجیب خانه انیسالدوله» آگاه شوید!
به گزارش همشهری آنلاین، از سمت میدان راهآهن، وارد خیابان ولیعصر (عج) میشویم. مسافرخانههای قدیمی و هتلهای تازه قد عَلَم کرده ۲ طرف خیابان دیده میشوند؛ شلوغ و پرهیاهو. حدود ۵۰۰ متر، خیابان ولیعصر (عج) را به سمت شمال، پیاده پیش میرویم. درست روبهروی مهدیه تهران، تابلوی بزرگ «اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران» نمایان میشود. اما برای یافتن خانه انیسالدوله باید بیشتر دقت کرد و از نگاههای روزمره فراتر رفت. اینگونه است که تابلوی کوچک و تقریبا ناپیدایی با مظنون، «خانه انیسالدوله» از لابهلای انواع تابلوهای شهری، راهنمایی و رانندگی و درختان چنار قدیمی و جدید، به سختی دیده میشود. اگر علاقهمند به تماشای سریال «جیران» باشیم با یافتن همین تابلوی کوچک و ناپیدا، صحنههایی از سریال در ذهنمان مرور میشود. بعد هم سر و کله چند حس دیگر مانند کنجکاوی، تعجب و هیجان پیدا میشود که پس عمارت انیسالدوله کجاست که تابلوی راهنما و اطلاعاتش، اینجا کنار تابلوی بزرگ اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران، نصب شده است؟
برای یافتن پاسخ به گذشته بازمیگردیم. گذشتههای دور. خیلی دور. دور و دورتر. لطفا باز هم دورتر. حدود سال ۱۲۳۰ خورشیدی؛ اواسط دوران حکومت ناصرالدین شاه قاجار. بله، دقیقا همین جا خوب است. طبق معمول، ناصرالدین شاه قاجار، عزم شکار میکند؛ این بار در حومه روستای «امامه» (رودبارقصران؛ بخشهایی از شهرستان شمیرانات استان تهران). آنجا دختر چوپان و خوشزبانی را میبیند با نام «فاطمه».
دختری نوجوان که ظاهرش با معیارهای زیبایی آن زمان متناسب بود. برای همین خیلی زود مهرش به دل شاه نشست. شرایط دراماتیک (!) تا آنجا پیش رفت که دختر چوپان، چارهای جز راهیِ تهران و کاخ گلستان و همراه شدن با خدم و حشم ندید. او مدتی را نزد جیران، نخستین سوگلی حرمسرا به خدمت پرداخت و آداب قصر و اندرونی آموخت.
بعد از مرگ زودهنگام جیران نیز به شاه داغدیده، نزدیک شد و دیری نپاید که توفیقاتی مانند ازدواج رسمی با شاه مملکت، دریافت «نشان حمایل آفتاب»، سفر به فرنگ، ریاست اندرونی و حرمسرا و تاثیرگذاری در تصمیمات مهم خاندان سلطنت را حاصل کرد. به مجموع توفیقات انیسالدوله، در روایتهایی نامعتبر و تایید نشده، امتیازِ سکونت در عمارت جیران را که اهل حرمسرا جملگی چشم به آن داشتند نیز میافزایند؛ یعنی همین عمارتِ مورد بحث.
عمارت سلطنتی انیسالدوله در شرق دروازه گمرک و اوایل ورودی تهران از سمت غرب قرار داشت و به نحوی تابع محله «سنگلج» و جزء اراضی «وزیر» (از شمال به باغ وسیع جنت گلشن و از غرب به ضلع غربی حصار ناصری(خیابان کارگر) و از جنوب به خیابان دروازه گمرک (مولوی) و از شرق به خانه هایی انگشت شمار محدود میشد) بود. این عمارت در دوران پهلوی اول، فروخته شد و از کاربری مسکونی به کاربری آموزشی تغییر یافت که پروفسور «محمود حسابی» نیز یکی از دانشآموختگان نامآشنای آن است.
سال ۱۳۳۰، شخصی با نام نادر اصفهانی آن را خرید و دوباره کاربری مسکونی برای خانه انیسالدوله، تعریف شد. اما این قصه سر دراز داشت. چرا که دهه ۵۰ به سبب نزدیکی ملک عمارت به کشتارگاه تهران در محدوده میدان بهمن فعلی، اتحادیه و شرکت تعاونی صنف تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران، خانه انیسالدوله را خریداری میکند.
خرید ملکی که طبق ماده قانونی (اختصاصی میراث فرهنگی) مجازات اسلامی، اجازه و اختیار تغییر در بنای اصلی آن وجود نداشت. با این حال دهه ۶۰ ساختمانی در ضلع جنوبی و غربی حیاط عمارت که سابق بر آن محل نگهداری دام و طیور بوده، بنا میشود. تغییراتی در رنگ بنا، کفپوش حیاط نیز اعمال شدهاست.
بعد از پیگیریهای بسیار، از در اصلی وارد حیاطی میشویم که پیشتر، باغی وسیع بوده و انباشته از درختان سر به آسمان ساییده. درختانی که طبق اسناد تاریخی اوایل دهه ۵۰، با هدف گسترش فضای باز، قطع شدهاند. به یک باره مقابل چشمانمان، عمارتی با معماری قاجاری خودنمایی میکند. میانه حیاط، حوض فیروزهای، خالی از آب، با بقایایی از ستونهای کوچک و تزیینی و البته چند درخت قرار دارد. همان نزدیکی حوض میتوان دریچه قناتی را دید که پوشانده شدهاست. حیاط، حالا به پارکینگی برای خودروی کارکنان اتحادیه تبدیل شدهاست. خودروها، مقابل ۸ ستون کوتاه طبقه همکف پارک شدهاند.
طبقه همکف با اختلاف یک پله از کف حیاط پایینتر است و شامل فضاهایی از جمله یک ایوان در ضلع جنوب، ۲ فضای (سالن یا تالار) اصلی در شمال ایوان، یک انباری در منتهی الیه غربی، آشپزخانه، حمام، رختکن و سرویس بهداشتی در منتهیالیه شرقی میشود. سقفِ طبقه همکف دارای تقسیمات مستطیل شکل است که با گچبری آذین شده است.
۷ در بیرونی و درهای داخلی این طبقه نیز چوبی با رنگ سفید و یک قوس باربر بنا شدهاند. درهایی که همگی قفل هستند و فقط اجازه عکاسی از پشت شیشههای خاک گرفته آن را داریم. برای ورود به طبقه اول، باید از راهروی شرقی و یک پیش فضا عبور کرد. طبقهای که یک ایوان جنوبی با ۲ سالن بزرگ و مرتفع در قسمت شمالی دارد. یک فضای پشتیبانی (آبدارخانه فعلی) و یک راهپله ارتباطی با طبقه همکف نیز مشاهده میشود. ۶ ستون در این طبقه تعبیه شده که تزیینات گچبری سرستونهای آن به سبک یونانی بسیار چشمگیر است و میتوانند ساعتها، نگاهتان را بربایند.
به علت تغییر کاربری، چهارچوب درهای تراس جنوبی تعویض شدهاند اما این حال طاق نیمدایره آن با همه تزیینات خاص، هنوز جلب توجه میکند. دیوارهای داخلی سالنها و ایوان طبقه اول با طرحهایی از گل، طبیعت و فرشتههای کوچک آراسته شده است. در کنار همه این زیباییهای تاریخی و معماری، کارکرد اداری با وسایل و تجهیزاتی مانند میز، کمدهای فایلی، کتابخانه، آبسردکن و کارکنان در حال کار را ببینید که جایشان آنجا نیست.
یکی از کارکنان اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران که میز کارش درست کنار یکی از ۴ شومینه عمارت قرار گرفته، میگوید: «طی این سالها فقط یک مرتبه این بنای تاریخی از سوی سازمان میراث فرهنگی، مرمت شده است. چند باری هم برای بازدید آمدهاند اما خبری از خرید آن نیست. اتحادیه تمایل فروش دارد ولی سازمانهای متولی پیشقدم نمیشوند. به هر حال برای ما هم کار کردن در این عمارت قدیمی و هویتی که فرسوده شده و نیاز به مرمت تخصصی دارد، دشوار است. همکاران، همگی مراعات میکنند تا آسیبی به بنا وارد نشود. برای این منظور سعی شده بیشتر نیروهای اداری در ساختمان جنوبی و غربی که خود اتحادیه احداث کرده، مستقر شوند.»
پیرو صحبتهای کارکنان و رئیس اتحادیه تهیه و توزیع گوشت گوسفندی تهران با روابطعمومی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی تماس گرفتیم تا عدم تملک این عمارت تاریخی را از سوی سازمان متولی، جویا شویم که پاسخی دریافت نشد.
«سجاد عسگری»، دبیر کمیته پیگیری حفاظت از خانههای تاریخی تهران، در این ارتباط میگوید: «خانه انیسالدوله به هر حال، مانند هر ملک دیگری، خرید و فروش شده است. با این تفاوت که خانه انیسالدوله بار تاریخی و هویتی دارد که باید مورد توجه مسئولان مربوطه قرار گیرد تا هم حفظ و هم شرایط برای بازدید عموم فراهم شود. برای این منظور راههای بسیاری از جمله تهاتر و معوض وجود دارد که پیشنهاد میکنم شهرداری هم پای کار بیاید.»
عسگری همچنین ادامه میدهد: «امتیازی که خانه انیسالدوله علیرغم عدم هماهنگی موضوعیاش با کارکرد مشخص شده از سوی مالک دارد، این است که مورد استفاده برای ساخت فیلم و سریال و یا عکاسیهای خاص قرار نمیگیرد. امتیازی که به نوعی حفاظت نسبی محسوب میشود.»
«مهرشاد کاظمی»، رئیس ستاد گردشگری شهرداری تهران با تاکید بر اهمیت و ارزش خانه انیسالدوله میگوید: «مذاکراتی با مالک این خانه تاریخی و ملی شده است که نیاز به پیگیریهای مجدد و جدی دارد. این خانه جزء پروژههای فرهنگی اولویتدار منطقه ۱۱ به شمار میآید. با این حال نباید فراموش کرد که شهرداری به عنوان متولی ثانوی، محدودیت بودجه دارد که براساس آن، سالانه به یک یا ۲ خانه و ابنیه با چنین ویژگیها و شرایطی میتواند بپردازد.»