فرارو- درخشش کرگ رابینسون با بازی در سریال «اداره» آغاز شد. او در آن سریال با سبک کمدی باوقار و در عین حال خندهدارش شناخته شد. غرغر کردنها و واکنشهای او به رفتارها و حرفهای شخصیتهای دیگر با اینکه خیلی هم ساده و ظریف بودند، بعضی وقتها بیننده را از خنده رودهبر میکرد. حالا رابینسون با همان کمدی خاص و جذابش در سریال «کارکشته» به قاب تلویزیون برگشته است.
به گزارش فرارو؛ داستان سریال از جایی شروع میشود که کرگ دارد برای خدمتکار هتل تعریف میکند که چقدر در زندگیش برای رسیدن به رویای آمریکایی تلاش کرده. او از کودکیش شروع میکند و خاطرۀ نصحیتهای پدر فقیرش را بازگو میکند. بعد بلافاصله به سال ۲۰۱۶ میرویم؛ زمانی که او به عنوان نگهبان یک بانک مشغول کار است. کرگ دارد با خودش جملاتی را که باید موقع درخواست وام از رئیس بانک بگوید تمرین میکند. او میخواهد با این پول یک گیاه خاص پرورش بدهد. اما درخواست وام او رد میشود.
کرگ یک بار دیگر با عصبانیت برمیگردد تا درخواست وامش را تکرار کند، اما در همان لحظه سارقان به بانک دستبرد میزنند و کرگ به خاطر سهلانگاری از کارش هم اخراج میشود. او بارها و بارها درخواست وامش را به بانکهای مختلف ارائه میدهد و هر بار درخواستش رد میشود.
یک روز کرگ برای رفتن به یکی از قرارهای کاریاش یک تاکسی اوبر میگیرد و این نقطۀ عطفی برای داستان ماست. رانندۀ اوبر زنی به اسم جیلیان است. وسط راه جیلیان نگه میدارد و یک مار پیتون را که کنار جاده بوده میکشد. او میگوید به ازای هر ماری که بکشد ۱۰۰ دلار از شهرداری دسمتزد میگیرد.
کرگ بعد از اینکه این بار هم درخواست وامش قبول نمیشود متوجه میشود که قرار است یک مسابقۀ کشتن پیتون برگزار شود که برندهاش پول زیادی خواهد گرفت؛ همانقدر که او برای راه انداختن مزرعهاش نیاز دارد. پس کرگ تصمیم میگیرد پیشنهادی را که جیلیان به او داده بود بپذیرد و با او یک تیم کشتن مار تشکیل بدهد. به قول جیلیلان: «چکش من و مغز متفکر تو».
همۀ اینها فقط در نیم ساعت قسمت اول اتفاق میافتد و مهمترین چیزی که باید بدانید این است که در تمام این نیم ساعت خندۀ شما قطع نخواهد شد. هیچ صحنهای که حوصلۀ بیننده را سر ببرد وجود ندارد. هیچ چیز اضافی در کار نیست. فقط دیالوگهای ظریف و هوشمندانه و بازیهای شیرین و دلپذیر هست و بس. قرار نیست فقط لبخند بزنید؛ بعضی جاها قرار است واقعا از خنده رودهبر شوید؛ مثل صحنهای که کرگ (با ترسی که از خزندهها دارد) با مار پیتون در صندلی عقب ماشین نشسته و یکدفعه مار زنده میشود. صحنههای گفتگوی کرگ با برادرش هم (که سرقت بانک کار اوست) سرشار از تضادهای بامزه و نصیحتهای متقابل است که واقعا فوقالعاده از کار درآمدهاند.
اما نکتۀ درخشان کار این است که این صحنههای خندهداری که پشت سر هم میآیند، تنها کارشان خنداندن نیست بلکه همزمان دارند یک مقدمۀ جذاب و پرکشش برای داستانی فوقالعاده مفرح و شنیدنی میسازند. قسمت دوم از جهاتی حتی از قسمت اول هم درخشانتر است. قسمت اول ماجراها و شخصیتهای خیلی زیادی دارد، اما از قسمت دوم داستان منسجمتر و متمرکزتر میشود.
به غیر از خود کرگ بقیۀ بازیگران مثل رل باتل (در نقش برادر کرگ) هم کارشان را عالی انجام دادهاند. کلودیا اودورتی در نقش جیلیان هم واقعا درجهیک و دوست داشتنی است و ما از همان لحظۀ اول عاشق سادگی و صداقت و خوشبینیاش میشویم. این دو نفر در کنار هم زوج کمدی خارقالعادهای را شکل دادهاند که شما را بدون تردید تا آخرین لحظه به دنبال خودشان خواهند کشاند.
- زمان انتشار: ۲۵ فروردین (همۀ قسمتها)
- بازیگران: کرگ رابینسون (Craig Robinson)، کلودیا اودورتی (Claudia O’Dohrty)، رل باتل (Rell Battle)
- امتیاز: ۶.۵/۱۰